بی انگیزگی به طور کلی، نداشتن انرژی و محرک کافی برای انجام دادن کار و فعالیت است. نداشتن انگیزه به خودی خود، مسئله حادی نیست اما اگر نادیده گرفته شود و برای درمان آن به گذشت زمان اکتفا کنید، مسئله پیچیدهتر خواهد شد و حتی ممکن است نوعی از افسردگی را تجربه کنید. «بی انگیزهام، خستهام، حوصله هیچ کاری ندارم، احساس میکنم افسردهام، هیچ کس حتی پدر، مادر و همسرم مرا نمیفهمد و ...» اینها جملاتی هستند که فرد بیانگیزه و افسرده هر روز تکرار میکند.
انگیزه نیروی محرکه انسان برای رسیدن به اهداف و خواسته هایش است. اما گاهی با وجود این نیرو و اراده، هدفی وجود ندارد یا اگر اهدافی هم هست، آنقدر دور از دسترس، مبهم و از هم گسیخته است که راه رسیدن به آن مشخص نیست. بنابراین مهمترین علت بی انگیزگی، نداشتن هدف منطقی و در دسترس است. بی انگیزگی در هر دورهای از زندگی اتفاق میافتد و دلیل متفاوتی دارد گاه این دلایل با علل بروز افسردگی همخوانی دارند.
رابطه اعتماد به نفس و انگیزه رابطهای دو طرفه است. به نحوی که بی انگیزگی باعث عدم کارایی شما میشود؛ این عدم کارایی، باعث احساس ناکارآمدی، مفید نبودن و در نهایت کاهش اعتماد به نفس میشود. فقدان اعتماد به نفس به شما میگوید تو هیچ کار مفیدی نمیتوانی بکنی.
نداشتن انگیزه و اعتماد به نفس، زیر مجموعههای اختلال افسردگی هستند. افسردگی یک معضل بسیار شایع و آزار دهنده است و اگر در زمان مناسب به آن توجه نشود میتواند باعث پایین آمدن کیفیت زندگی شما بشود. برای شناسایی این اختلال لازم است علائم آن را بشناسید. علائم افسردگی بی انگیزگی را نیز در بر میگیرد.
افسردگی یک روند صعودی دارد، یعنی از مقدار کم شروع شده و به افسردگی حاد میرسد. لازم است که در صورت مشاهده کوچکترین علائم افسردگی و قبل از رسیدن به مرحله حاد برای درمان افسردگی اقدام نمایید. برای شرکت در آزمون آنلاین افسردگی بک و تست نئو کلیک کنید
انگیزه، محرک درونی انسانهاست. نیرویی که از درون شما را تقویت میکند. اما یکی از عوامل موثر در ایجاد انگیزههای درونی محرکهای بیرونی است. نیاز به تشویق، تایید، پول، امکانات، توجه و ... برخی از این محرکهای درونی میباشند.
عدم تحرک، نداشتن فعالیت مفید، مصرف مواد مخدر و الکل، مقایسه دائم خود با دیگران، نداشتن خودشناسی، ارتباط معیوب با اطرافیان و ... برخی از موارد سبک زندگی ناسالم هستند که موجب بی انگیزگی میشوند. در صورتی که به شناخت درستی از خود دست یابید و اهداف را مشخص کنید، میتوانید به صورت موثرتری سبک زندگی خود را انتخاب کنید. برای شناخت شخصیت خود در تست MBTI شرکت کنید.
اینکه شما ندانید در هر مرحله از زندگی باید چه کنید و نسبت به تغییرات چه واکنشی نشان دهید، نیاز به فراگیری مهارتهای حل مسئله و سازگاری دارید. این دو مهارت مهم، مانند هر مهارت دیگری قابل یادگیری است. افراد سالم و با انگیزه، میدانند که چگونه باید در مقابل اتفاقات مختلف اقدام کنند و میتوانند خود را برای تمام شرایط، آماده نگه دارند.
افسردگی و بی انگیزگی پس از ازدواج، امری بسیار معمول اما آسیبزاست که بیشتر در خانمها اتفاق میافتد. آنها فکر میکنند که اگر ازدواج نمیکردند یا با یک شخص دیگر ازدواج میکردند، میتوانستند به هر چیزی که میخواستند برسند. گاهی حتی زوجین برای درمان بی انگیزگی تصمیم به بچه دار شدن میگیرند، اما باید بدانید درمان یک زن بی انگیزه بسیار راحتتر از یک مادر بی انگیزه است. جدای از تاثیر همسر و فرزندان در بی انگیزگی، نقش خود فرد در جدی گرفتن اهداف و رویاها بسیار مهم است. برخی از دلایل بی انگیزگی پس از ازدواج به شرح زیر است:
مردان اکثرا زمان زیادی بیرون از منزل و در محیط کار هستند، حتی اگر دچار بی انگیزگی شوند، ناچارند که کار خود را انجام دهند. اما زنان، به خصوص زنان خانه دار، اکثر اوقات در خانه تنها هستند و وقتی همسرشان میآید از او انتظار دارند که توجه کافی به او داشته باشد. این مسئله به دلیل عدم شناخت هر دو جنس از یکدیگر بوده، اما قابل حل میباشد. مردان باید نیازهای زن و زنان باید نیازهای مرد را بدانند و در زندگی تا حد امکان در مورد این مسائل صحبت کنند.
معمولا تصورات زوجین پیش از ازدواج با چیزی که بعد از ازدواج برای آنها اتفاق میافتد بسیار متفاوت است؛ این مسئله ناشی از عدم آگاهی و شناخت آنها از مقوله ازدواج میباشد. لازم است زوجین پیش از ازدواج به طور کامل نسبت به وظایف خود آگاهی پیدا کنند و در این مسیر، مشاوره پیش از ازدواج جدی و مستمر بسیار مهم است.
شناخت همسر پیش از ازدواج، به شما کمک میکند تا علایق، ارزشها و خط قرمزهای طرف مقابل را بشناسید و نسبت به آنها برای ازدواج خود تصمیم بگیرید. بسیاری از جوانان فکر میکنند زندگی فقط عاشقانه هاییست که پیش از ازدواج با آن مواجه شدهاند. در صورتی که زندگی زیر یک سقف بسیار متفاوت است و این عدم شناخت به مرور زمان باعث شوکه شدن و بی انگیزگی میشود.
وابستگی یکی از زوجین یا هر دو آنها به والدین خود، باعث عدم تعادل در انتظارات و توقعات زن و شوهر از هم میشود. ارتباط زیاد با خانواده، تعارض در زندگی زناشویی را ایجاد میکند. این مسائل باعث میشود زن و شوهر نتوانند با توقعات منطقی از هم، زندگی خود را هدفمند و جذاب پیش ببرند.
غرق شدن در حسرتها، عشقها، رویاها و اشتباهات گذشته باعث میشود که شما نتوانید از زمان حال خود لذت ببرید. شما دائما زندگی خود، همسر و شرایطتان را با گذشته مقایسه میکنید و دچار ناامیدی میشوید. بدترین اتفاق، زمانی است که شما ازدواج کردهاید و همسر خود را با خواستگارها یا معشوقههای سابق خود مقایسه میکنید. این مسئله شما را دچار بی انگیزگی و افسردگی خواهد کرد و ممکن است برای تغییر این جریان، حتی تصمیم به جدایی نیز بگیرید.
گاه متوجه میشوید که نمیتوانید به هیچ نحوی از افکار گذشته خود خلاص شوید. برخی افراد با وجودی که اهدافی را برای خود تعیین میکنند نمیتوانند انگیزه لازم را برای آنها به دست بیاورند. در این صورت لازم است تا برای بهبود شرایط و تامین سلامت روان خود از مشاوره افسردگی بهره بگیرید. برای شرکت در آزمون آنلاین افسردگی بک کلیک کنید.
بسیاری از افراد، همیشه بدیها را میبینند و بدترین شرایط را برای آینده خود متصور میشوند. نگرانی از کار، درآمد، ازدواج، تحصیل و بسیاری از افکاری که تا زمان نگذرد تکلیف آنها مشخص نیست، باعث میشود فرد هیچ حرکتی نکند و این ناامیدی به مرور زمان باعث بی انگیزگی و افسردگی میشود. باید یاد بگیرید در زمان حال زندگی کنید.
هدفمندی؛ درمان بی انگیزگی
همانطور که گفتیم، هیچ چیز مانند داشتن هدف، به شما انگیزه نمیدهد. اما اینکه هدف تا چه اندازه منطقی است و برای رسیدن به آن چه کارهایی لازم است بکنید، در این راه بسیار مهم است. باید هدفی که مشخص میکنید متناسب با امکانات، شرایط زندگی و علایق و رویاهای خودتان باشد.
یکی از مهمترین فاکتورهای افزایش انگیزه و هدفمندی، داشتن شغل یا فعالیتی است که متناسب با تمایلات شما باشد. این کار به افزایش اعتماد به نفس شما کمک میکند و اگر با درآمد همراه باشد، انگیزه شما را برای پیشرفت بیشتر خواهد کرد. برای آگاهی از چگونگی انتخاب شغل مناسب کلیک کنید.