افراد سمی افرادی هستند که به صورت عمدی یا سهوی باعث ناراحتی و حال بد ما میشوند، این افراد انرژی ما را گرفته و اعتماد به نفس ما را از بین میبرد. این افراد به شخصیت ما آسیب وارد میکنند و در موارد شدید تر ما را وابسته خود کرده و توانایی انجام بسیاری امور و تفکر را از ما میگیرند. در نهایت آنچه برای ما می ماند بسیاری بیماری های ذهنی و جسمی است.
انسان موجودی اجتماعی است و بسیاری از زمان خود را در اجتماع و تعامل با دیگران صرف می کنیم. در نتیجه تعامل با دیگران میتواند تاثیر بسزایی در سلامت روان و جسم ما دارد.اگر افرادی که در زندگی ما هستند سمی باشند ما انرژی زیادی را از دست میدهیم و در انجام فعالیت های دیگر زندگی خود ناکام خواهیم بود، ناچار میشویم زمان زیادی از وقت خود را صرف بحث با این افراد یا بازیابی انرژی از دست رفته کنیم که آسیب زیادی به زندگی ما میزند.
شرکت در آزمون آنلاین اختلالات روانشناختی و شخصیتی
افراد سمی ممکن است در زندگی هر شخصی تاثیرات و ضرر های متفاوتی را ایجاد کنند. و نسبت به نزدیکی ان فرد و مدت ارتباط با او ممکن است این آسیب ها متغیر باشد.
حسادت به عنوان بزرگ ترین علت رفتار سمی شناخته میشود. تمام ما در مواقعی ممکن است که به دیگران حسادت کنیم اما اگر حسادت را با رفتار و حرف هایی نشان دهیم که به دیگری آسیب بزند آن وقت تبدیل به یک آدم سمی میشویم.
خیلی از افراد به این رفتار ها صحبت های سمی عادت کردده اند و به طور کلی این رفتار را دارند.
بسیاری از افرادی که خودشان را برتر از دیگران میبینند و در واقع خود شیفته هستند به خود این اجازه را می دهند که با دیگران به شکلی برخورد کنند که انگار از آنها پایین تر هستند
افراد با اعتماد به نفس پایین ممکن است که برای جبران این مسئله و مخفی کردن آن با دیگران به شکلی رفتار کنند که انگار از آنها برتر هستند.
ممکن است که شخصی در اولین برخورد با ما رفتار ناخوشایندی داشته باشد علت این رفتار ممکن است شباهت ما با شخص دیگری در زندگی او باشد و به صورت نا خودآگاه شخص واکنشی ناخوش آیند با ما داشته باشد.
به طور کلی خیر. ممکن است که یک قرد تنها برای ما سمی باشد و در زندگی بقیه چنین ویژگی نداشته باشد علت این مسئله میتواند عدم همخوانی ویژگی های شخصیتی ما و او باشد یا هماهنگی بیشتر آن شخص با دیگری.
همچنین ممکن است اینکه در چه سطحی از ارتباط با طرف مقابل هستین در میزان سمی بودن آن فرد تاثیر بگذارد ممکن است شخصی در محیط کار کاملا آدم سالمی باشد اما در خانه و برای همسر خود سمی باشد.
بله.!
ما از دیگران جدا نیستیم و اگر مراقب رفتار و صحبت های خود نباشیم ممکن است تبدیل به یک آدم سمی برای دیگران شویم پس لازم است که مراقب صحبت ها و رفتار خود باشیم تا به دیگران صدمه نزنیم. در مورد سمی بودن دو بحث درمان و پیشگیری مطرح میشود.
برای پیشگیری لازم است این را بدانیم که سمی شدن مانند یک بیماری واگیردار است. برای اینکه مبتلا نششویم لازم است که اولا از افراد سمی فاصله بگیریم اما گاهی اوقات روبه رو با این افراد اجتناب ناپذیر است در این مواقع لازم است خود را باور داشته باشیم و به حدی عزت نفس خود را پرورش داده باشیم که بتونیم با ضربات این افراد مقابله کنیم.
اما بخش دیگر آن درمان است در صورتی که حس میکنید در زندگی دیگران تبدیل به یک آدم سمی شده اید اولا تا حد امکان باید به رفتار و صحبت های خود و نیت های پشت آن ها آگاه باشید تا بتوانید آن ها را کنترل کنید. در گام بعدی لازم است به کمک یک مشاور مسائل را واکاوی کنید تا بتوانید آن ها را حل کنید.
ما آنچه را که فکر میکنیم شایسته آن هستیم جذب میکنیم و آن را میپذیریم؛ آنچه که اغلب در اوایل کودکی خود را سزاوار آن میدانستیم. به تاریخچه روابط خود نگاهی بیندازید و الگوها را مشخص کنید. به محض تولد برای زنده ماندن به اطرافیان خود میپیوندیم و در طول سالهای اولیه زندگیمان دلبستگی ما با مراقبان اولیه خود شکل میگیرد. بسته به نوعی از دلبستگی که با مراقبان اولیه در ما تشکیل میشود، الگوهای دلبستگی ما در بزرگسالی نیز با دیگران همانگونه خواهد بود.
اغلب این الگوهایی که ما از کودکی ایجاد کردهایم تا بزرگسالی ادامه دارد؛ با این تفاوت که در زمان حال با دیگران اتفاق میافتد نه مراقبان اصلی ما؛ در نتیجه اگر افراد سمی یا افرادی که از نظر عاطفی وضعیت مطلوبی ندارند و به اصلاح نیاز دارند را به سمت خود جذب میکنید، احتمالاً شما این الگوها را به صورت ناخودآگاه بازسازی میکنید.
اگر تشخیص دادهاید که با رفتارهای سمی و آدم سمی سر و کار دارید، راههایی وجود دارد که میتوانید تاثیر این رفتارها را بر سلامت و رفاه روانی خود کاهش دهید.
هنگام برخورد با رفتار نادرست فرد سمی که از جانب یک فرد سمی سر میزند، دانستن این که کجای رابطه باید مرز بکشید بسیار مهم است. باید احساس گناه را در خود از بین برده و عزم خود را برای تعیین مرزهای مناسب و پایبندی به آنها جزم کنید؛ به عنوان مثال اگر سمی بودن از جانب والدین شما است، مرزبندی با آنها ممکن است به شما احساس گناه بدهد؛ حتی اگر انجام این کار به نفع شما باشد. تردید در تعیین مرزها نیز ممکن است ناشی از ترس از واکنش فرد باشد؛ به خصوص اگر معمولاً از طغیان عصبانیت برای گرفتن نتیجه مطلوب یک موقعیت استفاده میکند.
گاهی اوقات فردی که رفتار سمی از خود نشان میدهد ممکن است نداند آنچه انجام میدهد یا میگوید به شما آسیب میرساند. اگر اینطور است، گفتگوی صمیمانهای در مورد احساس خود به رفتار او در نظر بگیرید. برخی از افراد ممکن است یک اختلال شخصیتی زمینهای یا وضعیت نامناسب سلامت روانی داشته باشند که ارتباط موثر را به چالش بکشد؛ در این صورت تشویق آنها به صحبت با یک متخصص سلامت روان در مورد نگرانیهای شما سودمندتر است.
معمولا در هنگام بروز مشکلات شما میل زیادی برای کمک به فرد سمی دارید. این امر زمانی بیشتر صادق است که احساس میکنید برای برطرف شدن وضعیت، توصیههای خوبی می تواند کمک کننده باشد. یک روش برخورد با افراد سمی این است که خود را مسئول حل مشکلات آنها ندانید. تلاش برای کمک کردن ممکن است تبدیل به چرخه خسته کننده گوش دادن و مشاوره، بدون هیچ راه حلی شود. آگاه باشید و خود را در این چرخه معیوب گرفتار نکنید.
اگر این رابطه استرس و آسیب زیادی به شما وارد میکند، بهتر است روابط خود را قطع کنید؛ اما اگر شما با افراد سمی در سازمان یا افراد سمی در خانواده در ارتباطید، تمام تلاش خود را برای اجتناب از آنها انجام دهید و فقط در صورت لزوم با آنها برخورد داشته باشید.
احساسات منفی مانند خشم، گناه یا اضطرابی که ممکن است در ارتباط با فرد سمی تجربه کنید مال شما نیست. این احساسات متعلق به شخصی است که آنها را به شما فرافکنی میکند تا نیازهای برآورده نشده خود را برآورده کند
بارها گفته شده است که شما محصول پنج نفری هستید که بیشترین زمان را با آنها میگذرانید. حتی اگر یکی از آن پنج نفر سمی باشد، به زودی متوجه خواهید شد که چقدر میتواند شما را عقب نگه دارد. تحقیقات اخیر از دانشگاه فردریش شیلر در آلمان نشان میدهد که افراد سمی در زندگی چقدر مضر هستند.
وجود افراد سمی در محیط کار مسئلهای است که شما هر روز با آن مواجهید؛ بنابراین حتما باید در جهت پذیرش و برخورد با آنها اقدامات لازم را انجام دهید. آنها دریافتند که قرار گرفتن در معرض محرکهایی که باعث ایجاد احساسات منفی قوی میشوند (همان نوع مواجهه با افراد سمی) باعث میشود مغز افراد شرکت کننده در آزمون پاسخ استرس زیادی داشته باشد.
این گونه افراد خواه با منفیگرایی، ظلم، سندروم قربانی یا فقط دیوانگی ساده، مغز شما را به حالتی پر استرس سوق میدهند که باید به هر قیمتی از آن اجتناب کرد. مطالعات طولانی مدت نشان دادهاند که استرس میتواند تاثیر منفی و پایداری بر مغز داشته باشد. حتی قرار گرفتن در معرض چند روز استرس اثربخشی نورونهای هیپوکامپ (ناحیه مهم مغز که مسئول استدلال و حافظه است) را به خطر میاندازد. استرس در طول هفتهها باعث آسیب برگشتپذیر به سلولهای مغز میشود و ماهها استرس میتواند آنها را برای همیشه از بین ببرد. افراد سمی فقط شما را بدبخت نمیکنند، بلکه واقعاً به مغز شما آسیب میرسانند.
انسانهایی که از هدفهای شما حمایت نمیکنند و همیشه دنبال انتقاد کردن و پیدا کردن ایرادی در کار شما هستند. آنها این حس را به شما میدهند که از پس هیچ کاری برنمیآیید. با هر ایدهای مخالفت میکنند. انتقادهایشان ناعادلانه و غیرمنطقی است، با کلمات نیشدار آن را بیان میکنند و منجربه رشد و سازندگی شما نمیشود. افراد حق به جانبی هستند که برای تبدیل یک دنیای بد به دنیای آرمانی و خوب در ذهنشان تلاش میکنند و همین باعث احساس یاس و ناامیدی در آنها میگردد و پاسخشان به چنین احساسی این است که همه چیز را زیرسوال میبرند.
آدمهایی که به دنبال کنترل کردن زندگی شما هستند. آنها نقش بازی میکنند که شما را دوست دارند و به خاطر دوست داشتن شما به خودشان اجازه میدهند برای شما تصمیم بگیرند. خودشان را همهچیز تمام و آگاه میدانند. آنها هیچوقت به حرف دیگران اهمیت نمیدهند. تا زمانی به قانون و نظم اعتقاد دارند که خودشان بتوانند قانونی را وضع کنند و به دیگران دستور بدهند. آنها تهاجمی، سختگیر، خودخواه، حق به جانب، زورگو، رشد نیافته و غیرمنطقی هستند. به ظاهر شبیه قلدرها هستند اما برخلاف آنان که سعی میکنند با اعمال زور و خشم و عصبانیت به خواستههایشان برسند، کنترلگرها با فریبکاری و حرف زدن به مقصود خود میرسند.
کنترلگرها نمیتوانند کار تیمی انجام دهند چون با واگذاری مسئولیت به دیگران مشکل دارند و ترجیح میدهند کارها را خودشان انجام دهند. اگر هم کاری را به دیگری بدهند و او مطابق با میل آنها کار را پیش نبرد، عصبانی میشوند و علاقهشان را به آن کار از دست میدهند. کنترلگرها نمیدانند که نمیتوان افسار آدمها و امور را در دست گرفت و اگر زیاد به دیگران فشار وارد کنند به آنها از نظر جسمی و روحی آسیب میزنند، درست مانند پروانهای که در مشت گرفته شود. آنها اگر ببیند نمیتوانند دیگران را کنترل کنند صحنه را خالی میکنند.
افرادی که مدام درباره بدبختیهای خود سخن میگویند و همیشه در این بدبختیها شما و دیگران را مقصر میدانند. آنها مدام با قربانی نشان دادن خود از شما باج عاطفی میگیرند. هدف آنها این است که برایشان تاسف بخورید ولی وقتی زمان میگذارید و سعی میکنید با حرفها و اعمال خود بهشان کمک کنید علاقهای به آن ندارند و فقط زمان شما را تلف میکنند. این گروه از افراد اغلب نگران هستند و فکر میکنند که میتوانند آینده و اتفاقات را پیشبینی کنند. مثلا میدانند که اگر به آن مهمانی بروند در روابط اجتماعیشان خرابکاری میکنند و هیچکس قرار نیست با آنها حرف بزند.
متاسفانه در رفتار بسیاری از پدر و مادرها میبینیم که بیان میکنند به خاطر بزرگ کردن تو از آرزوها و جوانیام گذشتم. حضور شما در کنار آنها باعث میشود که خیلی زود دچار افسردگی و یاس شوید. ممکن است بعد از مدتی از شنیدن حرفهایشان احساس کنید که دوست دارید بزنید زیر گریه یا به تختخواب خود پناه ببرید و ساعتها بخوابید. چراکه آنها از انرژی روانی شما تغذیه کرده و حال بدشان را به شما منتقل میکنند. بهتر است که این نقش قربانی بودن و ایجاد حس دین و احساس گناه را نپذیرید. هر انسانی حق انتخاب دارد و شما یا هیچکس دیگری مسئول انتخابهای آنها نیستید.
این افراد مدام در حال بهانهتراشی هستند و تقصیر را گردن این و آن میندازند. این گروه آدمهایی هستند که مسئولیت رفتار خود را هیچوقت قبول نمیکنند و انگشت اتهامشان به سمت دیگران است.
آدمهای سمی مدام پشت سر بقیه حرف میزنند، شایعهسازی میکنند یا حتی درباره مسائل خصوصی دیگران حرف میزنند. اینگونه افراد باعث ایجاد ناامنی در محیط زندگی دیگران میشوند و چهبسا با حرفهایشان باعث برهم خوردن جمعهای صمیمی و خانوادگی شوند.
آنها با دروغهایشان محیط را مسموم میکنند و آدمهای قلابی و غیرقابلاعتمادی هستند. اعتماد کردن به آنها بزرگترین اشتباه زندگی هر کسی خواهد بود. تشخیص اینکه چه زمانی صداقت دارند هرگز کار راحتی نیست.
ویژگی بارز آدمهای سمی منفی نگری آنهاست. آنها همیشه نیمه خالی لیوان را میبینند و همیشه نه در کار میآورند.
این افراد سمی فکر میکنند اگر شما پیشرفت کنید جای پیشرفت آنها را گرفتهاید و همیشه از پیشرفت دیگران ناراحت میشوند و حتی تا جایی که بتوانند با سنگاندازی موانعی را برای رشد و ارتقا دیگران فراهم میآورند
ممکن است از شدت درگیری ذهنی و روانی که دارید اقدام به خودآزاری کنید. این کار تنها باعث بدتر شدن شرایط میشود. همچنین نباید به روابط اجتماعی و خانوادگی خود آسیبی وارد کنید.
اگر تسلیم آدم های سمی شوید رسما به عنوان برده برای انها خواهید بود و تماما مورد سواستفاده آنها قرار خواهید گرفت.
این کار فقط مشکلات را بیشتر میکند.
از آنجایی که در زندگی خود مشکلاتی دارید قرار نیست باعث رنجش دیگران شوید.روابط خود با افراد سمی را عمیق تر از آنچه هست نکنید.محبتی که از فرد سمی میخواهید را از دیگران تمنا نکنید و به دیگران وابسته نشوید و آنها را وابسته خود نکنید.دیگران را وارد روابط خود نکنید به خصوص کودکان.
همانطور که در بالا مشاهده کردید، ویژگی های افراد سمی شما را از مسیر واقعی زندگی دور می کند!
اگر این افراد در زندگیتان وجود دارند باید هر چه سریع تر از آنها دوری کنید. سریع ترین راه کمک گرفتن از متخصص روانشناس است تا به صورت اختصاصی راهکارهایی عملی ارائه دهد تا بتوانید در این مسیر موفق شوید
آدم های سمی در زندگی همه ما حضور دارند و باید بتوانیم آنها را به عنوان یک چالش بپذیریم و با این چالش به خوبی برخورد کنیم به صورتی که کمترین آسیب را به خود و دیگران وارد کنیم. همچنین برای پی بردن به شخصیت خود در تست دیسک شرکت کنید. آزمون دیسک یکی از کاربردی ترین تست ها برای رفتارشناسی و سنجش شخصیت می باشد.