بیکاری یکی از بزرگترین مشکلات جامعه امروزی است. برای بسیاری از ما این واقعیت پیش آمده که زمان زیادی را به دنبال کار می گشتیم و در این مدت دچار افسردگی هم شده ایم. خیلی ها ممکن است بر اثر بیکاری ، غمگین و مضطرب شوند و احساس بی حوصلی و بی فایده بودن کنند. افزایش بیکاری میزان افسردگی در جامعه را افزایش می دهد، چون یکی از عواملی که باعث افزایش سطح عزت نفس و موفقیت در زندگی می شود، کار کردن است.
درواقع با واگذار شدن یک مسئولیت شغلی و کسب درآمد، میزان آگاهی فردی و کسب استقلال از اطرافیان، فرد احساس آرامش بیشتری می کند. افراد زیادی در مدت بیکاری خود احساس های ناخوشایندی را تجربه می کنند. افسردگی ناشی از بی کاری، نامی است که کارشناسان برای توصیف حال چنین افرادی به کار می برند.
افرادی که پس از مدتی کار کردن، به دلایل مختلف بی کار می شوند، علاوه بر مشکلاتی که برای پیدا کردن شغل تازه پیدا می کنند، با افسردگی ناشی از احساس بی کاری نیز مواجه می شوند. این افراد فکر می کنند حالا که نمی توانند درآمدی داشته باشند و از نظر اقتصادی با مشکل مواجه هستند، پس فرد مفیدی نیستند و مدام خودشان را سرزنش می کنند و احساس ناراحتی و ناامیدی می کنند.
در این بین زنان خانه دار به شدت در معرض ابتلا به افسردگی ناشی از بی کاری قرار دارند. آن ها به دلایل زیادی از جمله احساس تنهایی، ناامنی اقتصادی و نداشتن برنامه ریزی برای گذراندن اوقات خود، مستعد افسردگی هستند.
اولین علامتی که بعد از بی کاری یک فرد رخ می دهد، افسردگی است. فرد دیگر نسبت به آینده احساس خوبی ندارد و حس عدم امنیت دارد. به خصوص اگر این فرد بی کار، همسر و فرزندانی هم داشته باشد. این امر سبب ایجاد دلخوری، خودخوری، احساس ناراحتی و اندوه در بعضی افراد سبب ایجاد عصبانیت و پرخاشگری نسبت به اعضای خانواده می شود. مشکلاتی که این افراد تجربه می کنند را می توان در چهار دسته علائم جسمی، روانی، هیجانی و رفتاری تقسیم بندی کرد.
علائم جسمی: این علائم معمولا عبارت اند از بی خوابی و بی اشتهایی؛ زیرا فرد در حال فکر کردن مدام به مسایل ناراحت کننده در مورد بی کاری اش است و در نتیجه نمی تواند بخوابد و همین امر سیستم خواب و بیداری او را بر هم می زند و در نهایت دچار بی اشتهایی شدید می شود. تپش قلب و نگرانی و مشکل تنفسی، بیقراری و درد قفسه سینه، علائم دیگری هستند که فرد از خود نشان می دهد.
علائم روانی: احساس گناه و غم فراوان، احساس بی ارزشی و افکار نگران کننده مداوم نسبت به آینده در اغلب این افراد به وجود می آید.
علائم هیجانی: اضطراب علامت هیجانی مهمی در این دسته از افراد است. این اضطراب ناشی از احساس امنیت نداشتن نسبت به آینده است.
علائم رفتاری: انزوای اجتماعی، پرخاشگری و عصبانیت های شدید در بیشتر این افراد دیده می شود.
حالا که دانستید بی کاری افسردگی می آورد، اگر بی کارید و افسرده این نکات را رعایت کنید:
اگر جامعه توان استفاده از نیروی کار شما را ندارد، نشانه ضعف و ناتوانی شما نیست. فراموش نکنید گاهی تغییرات شغلی یک فرصت به حساب می آیند و در فاصله بین از دست دادن شغل قبلی و پیدا کردن یک شغل جدید، می توانید به یادگیری مهارت های تازه بپردازید.
اغلب افراد تصور رویاگونه ای از آینده شغلی خود دارند، اما نمی توان از ابتدا به شغل دلخواه رسید. تا حد امکان انتظارات خود را تعدیل کنید و بدانید برای رسیدن به هدف، باید از پله اول شروع کرد و با تلاش و به مرور پیشرفت کرد.
از دیگران بخواهید که در یافتن شغل به شما کمک کنند. برای کمک با دوستان خود تماس بگیرید. ایجاد شبکه ارتباطی با دیگران می تواند از لحاظ عاطفی برای شما سودمند باشد.
شما تنها فرد بی کار در این دنیا نیستید. اگر بپذیرید که بی کاری مسئله ای موقتی است و با تلاش و تکیه بر توانایی های تان می توانید این دوره سخت را بگذرانید، مسئله به حالت عادی بر می گردد.
اگر شما کار قبلی خود را از دست داده اید، به این معنی نیست که دیگر نتوانید به دنبال شغل دیگری باشد. برنامه ریزی کنید که در روزهای آتی باید به چه مکان هایی برای یافتن شغل سر بزنید و با چه کسانی قرار ملاقات بگذارید. هر اقدامی هر چند کوچک در این زمینه باعث می شود نسبت به ادامه مسیر انگیزه پیدا کنید.
این که هر روز و دائم از خودتان انتقاد کنید، به بدتر شدن وضعیت دامن می زند با این فکر که خود را شکست خورده می دانید، چالش کنید و به توانمندی های خود برگردید.
این وضع که مدام فکر کنید که چرا این اتفاق برای من افتاد هیچ دردی را دوا نمی کند. اگر این افکار به ذهن شما می آید به خودتان بگویید، آیا با این افکار به جایی می رسم؟ یا مشکلی از من حل می شود؟
سعی کنید احساس رنجی که فرد بی کار تحمل می کند را بپذیرید و راهکاری برای مقابله با آن پیدا کنید. شاید مهم ترین کاری که شما می توانید برای این افراد انجام دهید، آن است که آن ها را از انزوای اجتماعی دربیاورید و دست از سرزنش کردن بردارید.
خیلی از افراد بی کار احساس شرم می کنند و فکر می کنند دیگران آن ها را طرد کرده اند و به آن ها توجهی ندارند. مهم است که یک دوست یا یکی از اعضای خانواده، فضایی را برای صحبت کردن با این فرد در نظر بگیرد و با او همدلی کند.
خیلی افراد چون احساس شرم و ناراحتی از مسئله بی کاری خود می کنند، فکر می کنند باید خود را از دید دیگران پنهان کنند و خود را منزوی کنند. خیلی مهم است که اعضای خانواده مانند سابق این افراد را در جمع خانواده بپذیرند و مانند سابق با آن ها رفتار کنند.
این که شما فرد بی کار خانواده را سرزنش کنید و خطاهای گذشته او را به یادش بیاورید، راه حل درستی نیست. برچسب زدن نیز یکی دیگر از کارهایی است که افراد خانواده در این مواقع انجام می دهند. حتی اگر حق با شماست، سرزنش کردن و برچسب زدن قدمی از پیش نمی برد.
تبدیل سرزنش و برچسب گذاری به تشویق فردی بی کار برای هر قدمی که به دنبال شغل می گردد، فرصت مناسبی است تا این فرد بداند که شما همیشه همراه او هستید و او را تنها نمی گذارید.