شخصیت شناسی یکی از بحث های مهم در رشته روانشناسی است و مورد توجه بسیاری از کاربران و علاقمندان به مباحث روانشناسی است. همچنین رشته روانشناسی شخصیت به صورت مجزا در دانشگاه ها تدریس می شود که اهمیت شخصیت شناسی را نشان می دهد.
شخصیت به معنای شیوه تفکر و الگوهای رفتاری است که نحوهی سازگاری افراد را با محیط تعیین می کند. در واقع وقتی از شخصیت یک نفر صحبت می کنیم، در مورد واکنش ها، رفتارها و صحبت های او نسبت به محیط پیرامون و اطرافیانش حرف می زنیم. همه این رفتارها و واکنش ها مجموعه ای باثبات و پایدار هستند که از روی آنها می توان رفتارهای بعدی فرد را تشخیص داد.
شخصیت هر کس مختص به خود اوست و شامل ادراکات، احساسات، نظرات، طرز تفکر و اندیشه است. اما بسیاری از این موارد با چشم قابل مشاهده نیست. زیرا انسان بسیاری از ادراکات و اندیشه های خود را در قالب رفتار هویدا نمی کند. پس با این حساب شخصیت شناسی کار ساده ای نیست و به دانش گسترده ای در این زمینه نیاز دارد.
برای فهم بهتر اهمیت شخصیت شناسی لازم است ابتدا در مورد شخصیت شناخت کافی داشته باشیم. شخصیت سازمان یافته و سازگار است و تحت تاثیر نیازهای بیولوژیک و فرایندهای بیرونی قرار می گیرد. عامل اصلی پدید آمدن رفتارها و گفتارهای ما شخصیت است. این پدیده روانی از احساسات، افکار و رفتارهای دیگران سرچشمه می گیرد.
اهمیت شخصیت شناسی به حال حاضر مربوط نمی شود. بلکه در درون یونان باستان هم فیلسوفان آن زمان افراد را از نظر مزاج و خلق دسته بندی می کردند. آنها مزاج چهارگانه خون، صفرای سیاه، بلغک و صفرای زرد را به عنوان چهار تیپ شخصیتی می شناختند. بر همین اساس معتقد بودند که انسان ها به چهار گروه دموی مزاج، سوداوی مزاج(مالیخولیایی)، بلغمی مزاج و صفراوی مزاج تقسیم می شوند.
حتی در قرون جدید در اروپا اهمیت شخصیت شناسی از دید روانشناسان پنهان نماند. در قرون 20 هم با وجود فروید و سپس یونگ این روند ادامه پیدا کرد. در حال حاضر هم بسیاری به مبحث شخصیت شناسی علاقه زیادی نشان می دهند.
هر زمان که شخصیت شناسی مورد توجه فیلسوفان و روانشناسان قرار گرفته است، عواملی از جمله پیشرفت های طب و روش های روان سنجی در آن تاثیر گذاشته است. در حال حاضر هم روانشناسان برای شخصیت شناسی از چهار نوع داده استفاده می کنند. این داده ها شامل اطلاعات مربوط به سوابق زندگی فرد، اطلاعات جمعآوری شده توسط مشاهدهگر، اطلاعات حاصل از آزمونها و اطلاعات حاصل از گزارشهای شخصی است.
قبل از هر چیز باید بگیم که شناخت شخصیت هم مثل هر کار سخت دیگه توی این دنیا، چیزی نیست که یک شبه حاصل بشه. رسیدن به شناخت صحیح از خود نیاز به این داره که همواره درباره خودمون و علت رفتارهامون تفکر کنیم. اما مسلماً برای این کار هم راههایی وجود داره که ما رو با سرعت بیشتری به مقصد میرسونه.
به سراغ خبره ها برید
اولین و بهترین راه برای شناختن تیپ شخصیتی اینه که پای صحبت کسانی بنشینیم که به تیپ شخصیتی خودشون آگاهند. این افراد درباره نگرشها، علائق، عواطف و احساسات خودشون در زمینه های مختلف زندگی صحبت میکنند و ما میتونیم نقاط اشتراک و افتراق خودمون رو با اونها بسنجیم. میتونیم تا حد زیادی متوجه بشیم که با تیپ شخصیتی اونها احساس نزدیکی میکنیم و درکشون میکنیم یا اینکه به لحاظ شخصیتی در فاصله دوری از اونها قرار داریم. مشکلی که در این راه وجود داره پیدا کردن آدمهایی است که به خوبی نسبت به خود شناخت دارند. شرکت کردن در کلاسهای شخصیت شناسی که افراد با تیپ های شخصیتی مشخص ویژگیهای خودشون رو برای دیگران شرح میدند میتونه ما رو در معرض ارتباط با اونها قرار بده. این روش نسبت به سایر روشها شناخت عمیقتر و صحیحتری رو برای ما به دنبال داره؛ چرا که نقش مربی در این کلاسها اینه که به ما کمک کنه تا بدون ترس از قضاوت شدن به وسیله دیگران، ویژگیهای خودمون رو شرح بدیم و از تظاهر و نقش بازی کردن! دور بشیم.
تستهای شخصیت رو امتحان کنید
راه دیگه ای که میتونه تا حد قابل قبولی به شناخت ما از شخصیتمون کمک کنه، انجام تستهای مختلف روانشناسی و شخصیت شناسی است که این روزها به راحتی در دسترس همگان قرار داره. تستهای مختلفی در این زمینه وجود داره که از جمله اونها میشه به تست شخصیت شناسی MBTI، تست شخصیت شناسی هالند، تست هوش چندگانه و ... اشاره کرد. هر کدوم از این تستها شخصیت شما رو از زوایای مختلف مورد بررسی قرار میدند.
هیچ یک از تیپهای شخصیتی بر دیگری برتری ندارند، بلکه هر کدوم دارای نقاط ضعف و قوت خاص خود هستند. بنابراین شناخت ما از تیپ شخصیتی خود به ما کمک میکنه تا بر نقاط قوت تمرکز کرده و نقاط ضعف رو تا حد امکان رفع کنیم.
تستهای روانشناسی و شخصیت شناسی شبیه آزمایشات پزشکی هستند، وقتی بیمار از نشانههای بیماری مثل درد عضلات شکایت میکند، پزشک قبل از معاینه و تجویز، برای اطمینان در تشخیص برای او رادیولوژی یا آزمایش خون و … مینویسد. کار اصلی تستهای روانشناسی نیز همین است. شما با انجام این تستها به تحلیل اولیه از رفتارهای ظاهری خود میرسید. بنابراین این تستها یاریگر شما برای شناخت بیشتر از خود است.
تست نئو FFI و NEO PIR:
از مهمترین ابزارها برای پیشبینی رشد حرفهای و شخصیت شناسی افراد است. در مسائل مختلف مانند ازدواج، روان درمانی و تشخیص جایگاه شغلی استفاده میگردد. برای شرکت در آزمون آنلاین نئو NEO کلیک کنید.
تست شخصیت شناسی مایرز بریگز MBTI:
شاید معروفترین و متداولترین تست روانشناسی باشد که اکثرا در مسائل حرفهای و شغلی استفاده میشود و حتی معاونت منابع انسانی برخی سازمانها آن را جزء رزومه اعضای سازمان قرار میدهند. نکته مهم و متمایز سایتهای روانشناسی نتیجه تفسیری و تحلیلی آنهاست، پیشنهاد میکنیم تفسیر سنجمان از تست خود را ببینید. برای شرکت در آزمون آنلاین MBTI کلیک کنید
تست هوش هیجانی EQ ، Bar-ON:
هوش عاطفی یا هوش هیجانی یا هوش احساسی که با علامت اختصاری EQ و طی سالهای اخیر با EI نشان داده می شود نقش مهمی در شکل گیری روابط انسانی، رهبریت موثر، و مهارتهای ارتباطات اجتماعی و حتی مدیریت زندگی شخصی به عهده دارد. تست BarOn یکی از ابزارهای سنجش هوش هیجانی افراد است. میتوانید آزمون کامل همراه با نتیجه تفضیلی را انجام دهید.
پروفایل دیسک DISC:
تست روانشناسی شخصیت DISC به شناخت بهتر از خود و نحوه تعامل با دیگران کمک می کند و می تواند به بهبود ارتباطات در تیمهای کاری، ارتباط با دیگران، ارتباط با اعضای خانواده، روابط درون سازمانی و برون سازمانی کمک کند. سالانه بیش از یک میلیون نفر این تست را انجام میدهند، شما هم میتوانید به ارزیابی دقیقی از خود با انجام آن برسید.
تست روانشناسی کتل Cattle:
آزمون ویژه ای که برای مشاوره و منابع انسانی ایجاد شدهاست، این تست یک موفقیت بزرگ در علم روانشناسی بود که میتوانیددر سنجمان آن را امتحان کنید. برای شرکت درآزمون آنلاین کتل کلیک کنید.
تست تیپهای شغلیهالند Holland:
تست تیپهای شغلی یا رغبتسنج شغلی هالند یکی از محبوبترین مدلهای مورد استفاده برای آزمونهای شغلی است. از نظر هالند انتخاب حرفه، تظاهری از شخصیت افراد است. در مدل هالند شش نوع تیپ شخصیتی وجود دارد و اکثر افراد به چند دسته تقسیم میشوند، اینکه شما میتوانید یک کارشناس روابط عمومی خبره یا یک حسابدار ویژه باشد در این تست نمایان میگردد. اگر انتخاب بهترین شغل برایتان مهم است حتما این تست را انجام دهید.
از خودتون بنویسید!
شاید خیلی از ما قدرت اعجاب انگیز کلمات رو باور نداشته باشیم. اما پیشنهاد ما اینه که حداقل یه بار امتحان کنید؛ مطمئن باشید چیزی رو از دست نمیدید. نکته مهم در نوشتن اینه که راحت، بی تعارف و بدون ترس بنویسید. میتونید بعد از نوشتن، کاغذ رو پاره کنید، بسوزونید یا به هر نحوی نابودش کنید! تا نگرانی خونده شدن اون رو توسط دیگران نداشته باشید. وقتی شروع به نوشتن می کنید متوجه میشید خیلی چیزها رو درباره خودتون نمیدونید و این شما رو وادار میکنه بیشتر و عمیقتر به خودتون فکر کنید. شاید بپرسید از چی باید بنویسم؟ هیچ جواب مشخصی برای این سوال وجود نداره. ذهنتون رو آزاد بذارید و اجازه بدید قلم روی کاغذ روان و راحت حرکت کنه. سخت ترین قدم برای انجام هر کار، اولین قدمه. پس اگر در شروع نمیتونید مطالب رو از ذهن روی کاغذ پیاده کنید ناامید نشید. برای اینکه در نوشتن به شما کمک کنیم پیشنهاد میکنیم درباره خودتون به این سوالات جواب بدید:
به چه چیزهایی علاقه دارید؟
از چه چیزهایی متنفر یا بیزارید؟
از تجربه کردن چه چیزهایی ترس دارید؟ بزرگترین ترستون چیه؟
درباره خودتون به چه چیزهایی افتخار میکنید؟ بزرگترین افتخارتون چیه؟
نسبت به آدمی که در گذشته بودید چه تغییراتی داشتید؟ به نظر خودتون این تغییرات مثبت بوده یا منفی؟
و هزار و یک سوال دیگه که میشه به لیست بالا اضافه کرد...
یکی از دلایل اصلی اینکه نوشتن برای خیلی از ما سخته اینه که تمایل داریم درست، اصولی، زیبا، آرمانگرایانه و حتی گاهی پرطمطراق! بنویسیم. اما باید بپذیریم که وقتی درباره خودمون مینویسیم هر چه ساده تر، راحت تر و صادقانه تر بنویسیم، سریع تر و صحیح تر نتیجه میگیریم. بنابراین، از نوشتن کوچکترین و بی اهمیت ترین چیزها هم غافل نشید و از نحوه نوشتن خودتون خجالت نکشید. قبول کنید که این نوشته ها قراره از ذهن شما روی کاغذ بیاد فقط و فقط برای اینکه فضای ذهن خلوت بشه و به شناخت درست برسه.
شخصیت و دوران کودکی
میدونیم پایه شخصیت فرد تا سن هفت سالگی شکل میگیره و این نشون دهنده دوران فوق العاده بااهمیت کودکیه که متاسفانه خیلی از والدین متوجه این اهمیت نیستند و به دلیل مشغله های زندگی از کودک خودشون دور شدند؛ اون هم در روزهای حساسی که کودک تلاش میکنه با دنیای پر از هیاهو ارتباط بگیره و همواره مشغول امتحان کردن راه های جدید، تجربه کردن، گرفتن بازخورد و یادگیریه.
والدین باید بپذیرند که رفتارهای اونها خواه ناخواه تاثیر مستقیم بر شکل گیری شخصیت کودک داره. عکس العمل والدین وقتی رفتار نادرستی از کودک می بینند، نوع تشویق کردن کودک زمانی که به موفقیتی دست پیدا میکنه، نحوه برخورد اونها با موانع و مسائلی که کودک رو درگیر میکنه، بایدها و نبایدهایی که در مسیر رشد به کودک منتقل میشه، همه و همه دست به دست هم داده و به مرور زمان بخشهای مختلف شخصیت کودک رو شکل میده.
هرچند مقوله وراثت در شکل گیری شخصیت فرد تاثیر غیرقابل انکاری داره و میشه گفت یک عامل نسبتاً غیرقابل کنترل محسوب میشه اما محیط هم به عنوان یک عامل مهم، تاثیر بسزایی در این فرایند داره که تا حد زیادی قابل کنترله. بنابراین والدین باید با ایجاد محیطی امن و مناسب و همچنین با کسب آگاهی در زمینه انواع تیپ های شخصیتی و نحوه شکل گیری اونها، کودک رو از آسیبهای شخصیتی و روانی حفظ کنند. چرا که هر یک از رفتارهای اشتباه اونها میتونه در آینده به صورت بیماریها و مسائل روحی روانی از جمله خشم، اضطراب، وسواس، ترس، عدم اعتماد به نفس، عدم عزت نفس و ... در کودک بروز کنه. اینجاست که وقتی به بررسی عمیق شخصیت خودمون میپردازیم، در ریشه یابی هر یک از رفتارهامون ممکنه به جایی در دوران کودکی برسیم.
شخصیت و انتخاب رشته تحصیلی
بدون شک یکی از انتخاب های مهم و تعیین کننده در زندگی ما، انتخاب رشته تحصیلی و دانشگاهی است که اگه نسبت به اون بی توجه باشیم ممکنه بهترین سالهای عمرمون رو صرف رشته ای کنیم که اصلاً با شخصیت ما سازگاری نداره و ما وقتی با این واقعیت مواجه میشیم که برای جبران ممکنه دیر شده باشه.
درسته که سازگاری تحصیلات ما با علایقمون منجر به رضایت بیشتر و در نتیجه موفقیت ما خواهد شد، اما در انتخاب رشته تحصیلی علاوه بر توجه به علائق باید به توانایی ها و مهارتهای ذاتی خودمون هم توجه کنیم. این یعنی شاید ما به تحصیل در رشته ای علاقه مند باشیم اما موفقیت در اون رشته مستلزم داشتن توانایی های جسمی و روحی خاصی هست که باید از وجود اونها در خودمون مطمئن بشیم. باید بدونیم که هر کدوم از رشته های تحصیلی نیازمند چه مهارتهایی است. بعضی رشته ها مهارتهای فنی و عملی رو می طلبند، بعضی مهارتهای ارتباطی و برخی دیگه مهارتهای ذهنی.
به مرور که دوران کودکی رو پشت سر میگذاریم و بزرگ و بزرگتر میشیم، تصمیم ها و دوراهی های زندگی هم پیچیده تر و دشوارتر میشه. انتخاب های مبتنی بر شناخت خود نه تنها ما رو از حسرت و پشیمانی نجات میده بلکه منجر به پیشرفت تحصیلی بیشتر، پیشرفت شغلی ملموس تر، فعالیت موثرتر، خلاقیت بالاتر، ثبات روانی و عاطفی دلپذیرتر و توسعه فردی محسوستر خواهد شد.
شخصیت و انتخاب شغل
همه ما دوران تحصیل رو با تلخیها و شیرینی هاش پشت سر میگذاریم به امید اینکه بعد از دوران فراغت از تحصیل در شغلی که متناسب با دانش و مهارت و آموزه های علمی ماست مشغول به کار بشیم. اما وقتی با واقعیت دنیای کار مواجه میشیم اهمیت انتخاب مبتنی بر شناخت از خود و مهارتهامون رو متوجه میشیم.
بهتر نبود زمانی که در دبیرستان انتخاب رشته میکردیم با دقت بیشتری به خود و علایق و توانایی هامون توجه میکردیم؟ و یا حتی برگردیم به دوران کودکی که اگر استعدادهامون به درستی کشف میشد شاید شروع یک رشته ورزشی یا هنری موفقیتهای خیلی بیشتری رو برامون به ارمغان میاورد.
شغل های مختلف هم مانند رشته های تحصیلی هر کدوم ویژگیهای خاصی رو می طلبند. آیا نوع شغل بیشتر نیاز به فعالیتهای ذهنی داره یا فعالیتهای عملی؟ آیا محیط شغل یک محیط شلوغ و پر ارتباط است یا محیطی خلوت و ساکت؟ آیا سرعت عمل در تصمیمات مربوط به اون شغل اهمیت بیشتری داره یا دقت و احتیاط؟ آیا فعالیت های شغل به صورت فردی انجام میشه یا گروهی؟ و مسائل بسیاری که باید هنگام انتخاب شغل از تطابق اونها با ویژگیهای ذاتی و درونی خودمون اطمینان حاصل کنیم تا از موقعیت شغلی خود رضایت داشته باشیم و در نتیجه این رضایت روز به روز موفق تر باشیم.
یادمون نره هر کدوم از ما هم منحصر به فردیم؛ یعنی یک ویژگی، یک استعداد، یک توانایی یا مهارت در ما وجود داره که ما رو از سایرین متمایز میکنه؛ و این یعنی اگر به درستی متوجه تمایز خودمون با دیگران بشیم میتونیم با سرمایهگذاری صحیح زمان و هزینه به نقطهای برسیم که شاید فقط در رویاهامون تصور میکردیم.
بنابراین اگر در معرض انتخاب های مهم زندگی هستید بهتره با صرف وقت کافی برای شناخت درست توانایی های بالقوه و بالفعل خود تصمیم هایی بگیرید که امکان موفقیت رو براتون چندین برابر میکنه.
از اساتید خبره استاد سلام در حوزه مشاور تحصیلی، تدریس خصوصی برای استعداد سنجی فرزندانتان کمک بگیرید. مجموعه 30 هزار نفری اساتید استاد سلام در کنار شما هستند تا در زمینه های مختلف تحصیلی به فرزندان شما کمک کنند تا نیازهای آموزشی آن ها را برطرف کنند.
ماهیت شخصیت و انسان
یکی از جنبههای با اهمیت در «روانشناسی شخصیت» که در «نظریههای شخصیت» منعکس شده است برداشت یا تصوری است که از ماهیت «انسان و شخصیت او» ارائه شده است (یا میشود). این سوالها با ویژگی اصلی انسان ارتباط میکنند و همه مردم (شاعر ، هنرمند ، فیلسوف ، تاجر ، فروشنده و …) همواره به روش به این سوالها پاسخ میدهند؛ بطوری که میتوانیم بازتاب همه جانبه آنها را در «کتابها ، تابلوهای نقاشی ، و در رفتار و گفتارشان» ببینیم و روانشناسی شخصیت و نظریه پردازان این حوزه نیز از آن مستثنی نیستند. این موضوعات را میتوان در جدول زیر خلاصه کرد.
اراده آزاد یا جبرگرایی؟ آیا انسان آگاهانه اعمال خود را جهت می دهد یا بوسیله نیروهای دیگری کنترل میشود؟
وراثت یا محیط؟ آیا انسان بیشتر تحت تاثیر وراثت است یا تحت تاثیر محیط؟
گذشته یا حال؟ آیا شخصیت انسان وقایع و اتفاقات اوائل زندگی شکل میگیرد یا اینکه تحت تاثیر تجربههای دوران بزرگسالی قرار دارد؟
بیهمتایی یا جهان شمولی؟ آیا شخصیت هر انسان بیهمتاست یا اینکه شخصیت دارای الگوهای کلی خاصی است که با شخصیت بسیاری از افراد انطباق دارد؟
تعادل جویی یا رشد؟ آیا انسان فقط برای حفظ تعادل و توازن رفتاری را انجام میدهد یا او بخاطر میل به رشد و تکامل رفتار را انجام میدهد؟
خوش بینی یا بد بینی؟ آیا انسان اساسا موجودی خوب است یا بد؟
نقش وراثت زیستی در رشد شخصیت
وراثت به منزله مواد خام شخصیت است. این مواد به اشکال مختلف شکل میپذیرند. بعضی از همانندیهای موجود در شخصیت و فرهنگ انسان ناشی از وراثت است، مثلا هر گروه انسانی ، مجموعه نیازها و قابلیتهای زیستی مشترک و یکسانی به ارث میبرد. این نیازها ، شامل اکسیژن ، غذا ، آب ، استراحت ، فعالیت ، خواب ، پرهیز از شرایط هولناک و اجتناب از درد و نظایر آن است.
اهمیت محیط طبیعی در رشد شخصیت
محیط طبیعی نیز بر شخصیت تاثیر میگذارد، زیرا افراد تا حد وسیعی سطح کارآیی خود را که برای حفظ حیاتش ضروری است، از محیط میگیرد واقعیت امر این است که در هر محیط طبیعی ، انواع مختلف شخصیت و فرهنگ ، و در محیطهای طبیعی کاملاً متفاوت ، فرهنگهای مشابهی ملاحظه میشوند.
رابطه فرهنگ و شخصیت
بعضی از تجربههای فرهنگی بین همه افراد انسانی مشترک است. از تجربههای اجتماعی مشترک بین اعضای یک جامعه معین ، یک صورت بندی ویژه شخصیتی پدید میآید که شاخص و معرف شخصیت بیشتر اعضای آن جامعه است و اصطلاحا شخصیت نمایی (Modal Personality) یا شخصیت اساسی (Basic Personality) یا رفتار اجتماعی (خوی اجتماعی) (Social Character) خوانده میشود. این مفاهیم به ویژگیهای فرهنگی مشترکی که همه اعضای یک جامعه در آنها سهیماند، اشاره میکنند.
نقش تجربه گروهی در رشد شخصیت افراد
کودک نوزاد به صورت یک ارگانیسم به دنیا میآید. با اخذ و کسب مجموعهای از نگرشها و ارزشها ، تمایلات و بیزاریها ، هدفها و مقاصد ، و یک مفهوم عمیق و ناپایدار از اینکه چه نوع شخصی است، به تدریج یک موجود انسانی مبدل میشود. همه این ویژگیها را از طریق فراگرد اجتماعی شدن بدست میآورد. این فراگرد ، یادگیری او را از حالت حیوانی به شخصیت انسانی تغییر میدهد. به عبارت دقیقتر ، هر فرد از طریق فراگرد اجتماعی شدن ، هنجارهای گروههای خود را میآموزد تا اینکه یک خود مشخص که او را بیهمتا میسازد، پدید میآید. شاید بتوان گفت که تشکل تصور خود ، مهمترین فراگرد در رشد شخصیت به شمار میرود.
اهمیت تجارب شخصی در رشد شخصیت
چرا کودکانی که در یک خانواده پرورش مییابند، حتی اگر تجربههای یکسانی هم داشته باشند، با یکدیگر متفاوتاند؟ نکته مهم این است که آنان تجربههای یکسانی نداشته ، بلکه در معرض تجربههای اجتماعی از برخی جهات مشابه و از برخی جهات نامشابه قرار گرفتهاند. تجربه هرکس بیهمتاست. بدین معنا که هیچ کس دیگر بطور کامل ، نظیر آن تجربه را ندارد. یادداشت دقیق تجربههای روزانه کودکان یک خانواده میتواند گوناگونی تجربههای آنان را به خوبی آشکار سازد. هر کودک اولاً ، وراثت زیستی بیهمتایی دارد که کسی دیگر عینا نظیر آن را ندارد، ثانیاً ، از مجموعه بیهمتای تجربههای زندگی برخوردار است که باز ، کسی دیگر ، عینا از آن برخوردار نیست.