اختلال شخصیت به مجموعهای از اختلالات روانشناختی میگویند و اصلیترین ویژگی آن رفتار خشک و غیرقابل انعطاف در فرد است. این اختلالات و رفتارها باعث ناسازگاری بیماران با الزامات زندگی روزمره میشود و روابط اجتماعی آنها را نیز مختل میکند.
تست شخصیت MMPI یکی از معتبرترین آزمونهای روانشناسی است که در مراکز درمانی و کلینیکهای روانشناسی بسیار مورد استفاده قرار میگیرد. با استفاده از نتایج به دست آمده از این پرسشنامه برای فرد نیمرخ روانی تهیه شده که متخصص روانشناسی و روانسنجی از روی آن سلامت روانی یا ویژگیهای شخصیتی فرد را تشخیص میدهد.
هدف از اجرای تست MMPI-2 شناخت ابعاد شخصیت آزمون دهنده می باشد و ویژگیهای شخصیتی فرد را مشخص می کند. کاربرد تست MMPI-2 در موارد استخدام مشاغل خاص و مهم، ازدواج و مسائل خانوادگی و همچنین شناسایی اختلالات رفتاری و روانی می باشد و حتما باید توسط متخصصین روانسنجی و یا روانشناسی تفسیر گردد.
سه نوع تست MMPI وجود دارد: MMPI-2 ، MMPI-2-RF و MMPI-A (این نسخه از آزمون با عنوان پرسشنامه شخصیتی چند مرحله ای مینه سوتا در نوجوان می باشد). دو آزمون (MMPI-2 و MMPI-2-RF)، در درجه اول برای بزرگسالان (18 سال به بالا) استفاده می شوند و آزمون (MMPI-A) فقط برای نوجوانان مورد استفاده قرار می گیرد. MMPI-2 یک آزمون با 567 سوال درست / غلط می باشد.
تست MMPI به خوبی مورد استفاده و تحقیق قرار گرفته است. محققان، آزمون های فرافکنی MMPI اصلی را با توسعه تئوری آزمون تالیف کردند تا بیماری ها یا آسیب های روانی فرد آزمون دهنده را شناسایی کنند. پروژه تحقیقاتی MMPI منجر به توسعه مجدد آزمون MMPI اصلی شد. نسخه MMPI اصلی یک تست شخصیت است که آسیب های روانی فرد را تشخیص می دهد. از زمان توسعه ی آزمون MMPI اصلی، نسخه ها و ترجمه های گوناگونی پدید آمده اند. دو نسخه از MMPI سنتی برای بزرگسالان وجود دارد. نسخه سوم که به طور ویژه برای نوجوانان طراحی شده بود، پس از بازبینی MMPI اصلی به وجود آمد. ترجمه های MMI-2، که توسط توزیع کنندگان آزمون انجام شده اند، در دسترس می باشند.
اختلالات شخصیت دسته A گروهی از اختلالات شخصیتی هستند که میتوانند به طور مزمن بر کیفیت زندگی افراد مبتلا تاثیر بگذارند. داشتن رفتارهای عجیب و غریب که مشخصه این دسته از اختلالات است، میتواند خود را در قالب اختلال شخصیت پارانویید، اسکیزوئید و اسکیزوتایپ نشان دهد. معمولا افراد مبتلا خود به بیماریشان آگاه نیستند و بینشی نسبت به رفتارهای عجیبشان ندارند اما اطرافیان خود را به شدت آزرده میکنند. با آگاهی از انواع اختلالات شخصیت دسته a و روشهای درمان آنها، میتوانید هرچه سریعتر این اختلال را شناسایی کرده و عزیزان خود را به سوی درمان و افزایش کیفیت زندگی سوق دهید.
در دستهبندی عنوان شده سه دسته کلی برای اختلالهای شخصیتی معرفی شد. در دسته اول موسوم به A، سه مورد اسکیزوتایپال، اسکیزوئید، پارانوئید مطرح شده است. اختلال پارانوئید با بیاعتمادی فراگیر نسبت به دیگران همراه است. دامنهی این بیاعتمادی بسیار گسترده است و دوستان، خانواده و شریک زندگی را نیز پوشش میدهد.
افراد مبتلا به این اختلال، معمولا دچار ترسهای گوناگون هستند و برای این ترسها توجیههایی تولید میکنند. این افراد همواره نسبت به دیگران در لاک دفاعی فرو میروند و نسبت به همه چیز مشکوک هستند. این افراد بهسادگی ناراحت میشوند و احساس میکنند به آنها توهین شده است، کینهجو هستند و در برابر شکست خیلی سریع غمزده میشوند. این افراد بهسختی با دیگران رابطه برقرار میکنند. افراد پارانوئید معمولا افکار و تفکراتی اشتباه را به دیگران نسبت میدهند.
این اختلال شخصیتی باعث میشود تا فرد عمیقا به درون خود فرو برود و از ارتباط با جهان خارج باز بماند. افراد مبتلا به این اختلال، گوشهگیر هستند. درونگرایی شدیدی دارند و بیشتر به دنیای وهم و خیال تعلق دارند. افراد اسکیزوئید هیچ تمایلی به ارتباطات جنسی و اجتماعی ندارند. آنها بهدنبال پیروی از سنتها و هنجارها نیستند و واکنشهای احساسی مشخصی نسبت به وقایع اطراف و انسانها ندارند. این دسته از بیماران بهشدت در دنیای درونی خود غرق میشوند و لزومی به برقراری ارتباطات خارجی ندارند. علیرغم اینکه این افراد نیز از اختلالات حادی رنج میبرند، ولی این ظاهر عجیب و درونیات پیچیده چندان نمود بیرونی ندارد.
این دسته از افراد در ظاهر، رفتار، سخن و تجارب ادراکی عجیب هستند و ناهنجاریهای فکری مشابه مشکلات اسکیزوفرنی دارند. افراد مبتلا به این اختلال، افکار و عقاید عجیبی دارند. برای مثال فکر میکنند که با صحبتکردن با شیطان میتوانند موجب ظاهرشدن او بشوند. شک و نگرانی از جمله مشکلاتی است که این افراد را مدام همراهی میکند.
اختلال اسکیزوتایپال باعث میشود تا فرد علاقهای به تعامل با دیگران نداشته باشد و احساس کند که دیگران برایش خطرناک هستند. این افراد بهطرز عجیبوغریبی مایل هستند تا اتفاقات و رخدادها را به خود ارتباط بدهند و به نوعی شهود غریزی در خود اعتقاد دارند. این افراد احتمال ابتلا به اسکیزوفرنی دارند و ترس در برقراری ارتباط با دیگران را تجربه میکنند. تعاملات اجتماعی برای آنها بسیار دشوار است.
اختلال شخصیتی ضداجتماعی
اختلال ضداجتماعی در مردان بیشتر از زنان دیده میشود و در آن فرد حالتی تخاصمی نسبت به دیگران دارد.
در اختلال ضداجتماعی فرد حق به جانب است و خود را هیچگاه، گناهکار نمیبیند، به قوانین اجتماعی و مقررات پایبند نیست، رفتاری تهاجمی دارد و از اشتباهاتش عبرت نمیگیرد. این افراد در برقراری ارتباط با دیگران مشکلی ندارند و بعضا بسیار جذاب هم جلوه میکنند، اما روابطی که با دیگران برقرار میکنند، پردردسر و کوتاهمدت خواهد بود. این دسته از افراد معمولا سابقهی جرم و جنایت و حضور در زندان دارند.
اختلال شخصیتی مرزی
در اختلال شخصیت مرزی، افراد احساس نوعی خلا میکنند بهگونهای که انگار ترک و طرد شدهاند و روابط عاطفی و احساساتشان از ثبات برخوردار نیست. برای نمونه در مواجهه با نقدشدن، واکنشهایی مبتنی بر خشم و خشونت ابراز میکنند. افراد مبتلا به این اختلال به خود نیز آسیب میرسانند و خودکشی در پروندههای آنها دیده میشود. علت نامگذاری این اختلال با عنوان مرزی به این دلیل است که افراد در این ناهنجاری، ویژگیهای اختلال عصبی (اضطراب) و اختلال سایکوتیک را تواما دارند.
این مشکل بیشتر در افرادی دیده میشود که تجربهی تلخ سوءاستفاده را در کودکی یا بزرگسالی تحمل کردهاند. زنان نیز به دلیل تجربهی بیشتر سوءاستفاده به این اختلال دچار میشوند. اما فمینیستها معتقدند که این نتیجهگیری اشتباه است و این قسم از اختلالات تنها به علت شیوهی ابراز خشم زنان به آنها نسبت داده شده است. درحالیکه مردان نیز آن را تجربه میکنند و درعوض برچسب ضداجتماعیبودن به آنها زده میشود.
اختلال شخصیت نمایشی
این افراد از درون احساس باارزشبودن نمیکنند و برای اثبات خود نیاز به تصدیق و تایید دیگران دارند. این اختلال باعث میشود تا فرد برای جلب توجه دیگران دست به حرکات نمایشی و مبتنی بر خودنمایی بزند. ریشهی نام اختلال هیستریونیک نیز به واژه «هیستریونیکس» در زبان لاتین بازمیگردد که معنای بازیگر و نمایشگر دارد.
کسی که به این اختلال دچار است، به ظاهر خود اهمیت زیادی میدهد و ترجیح میدهد به گونهای اغواگر و جذاب جلوه کند. این ویژگیها باعث میشود تا این افراد در معرض خطر سوءاستفاده سایرین قرار بگیرند. روابط احساسی و اجتماعی این افراد مبتنی بر خلوص نیست به همین دلیل با شکست و نقد مواجه میشود یعنی دو چیزی که بهشدت از آنها واهمه دارند. در این اختلال نوعی چرخه تکرار شونده وجود دارد: افراد مبتلا به اختلال هیستریونیک در صورت طردشدن و مورد بیتوجهی قرارگرفتن، بیشتر رو به نمایش حرکات روی میآورند و هرچه بیشتر در این حرکات غرق میشوند، بیشتر دچار احساس تنهایی میشوند.
افراد مبتلا به اختلال خودشیفتگی خود را بهشدت مهم و معتبر میپندارند و دوست دارند که مورد تحسین واقع شوند. چنین افرادی به دیگران غبطه میخورند و انتظار دارند که دیگران نیز به آنها غبطه بخورند. درواقع مقایسه و غبطهخوردن در ادبیات احساسی آنها وجود دارد. این اختلال باعث میشود تا فرد نسبت به دیگران فاقد همدردی باشد و از هرکسی که لازم باشد در جهت رسیدن به اهدافش استفاده میکند.
این افراد از نگاه دیگران خودخواه، کنترلگر و بیصبر و تحمل هستند و چنانچه مورد تمسخر قرار بگیرند واکنشهایی شدید از نوع خشم و انتقام بروز میدهند. این خشم به «خشم خودشیفتگی» معروف است و عواقب منفی آن تمام افراد درگیر در آن را دربرمی گیرد.
این اختلال باعث میشود تا افراد مبتلا به آن مدام احساس کمبود و جذابنبودن داشته باشند. آنها بهشدت از تحقیرشدن، پذیرفتهنشدن، نقد و طردشدن میهراسند. آنها تنها به روابطی تن میدهند که مطمئن هستند در آنها دوست داشته میشوند و حتی در روابط بسیار صمیمی نیز برای خود محدودیتهای زیادی قائل هستند.
این افراد معمولا نشانههایی از اختلال اضطراب اجتماعی دارند و در کودکی، طردشدن از سوی خانواده و همسنوسالان را احساس کردهاند و در درون خود معمولا نسبت به رفتارهای شخصی و رفتارهای دیگران مدام با کشمکش روبهرو هستند. همین کشمکشهای درونی مانع از برقراری ارتباطات موثر و روان با دیگران میشود. آنها نیز با چرخهای نامطلوب دستوپنجه نرم میکنند: هرچه منزویتر بشوند، بیشتر احساس انفعال و بیعرضگی دارند و هرچه این احساس انفعال بیشتر بشود، منزویتر میشوند.
اختلالات شخصیت دسته c گروهی از اختلالات شخصیتی و مرتبط با منش انسان هستند که مشخصه همه آنها تجربه احساس بیمناکی و اضطراب مزمن در طول زندگی است. این اضطرابها معمولا از اوایل بزرگسالی آغاز شده و در باقی عمر نیز همراه فرد باقی میمانند. طبق راهنمای تشخیصی و آماری انجمن روان پزشکان آمریکا، اختلالهای شخصیت اجتنابی، وابسته و وسواسی جبری کلاستر c اختلالات شخصیتی را تشکیل میدهند. با آگاهی از ویژگیها و روشهای درمان این اختلالات میتوانید گامهای مهمی در جهت ارتقای سلامت روان خود و اطرافیانتان بردارید. برای کسب اطلاعات بیشتر در این زمینه تا انتهای مطلب همراه ما باشید.
افراد مبتلا به این اختلال، اعتماد به نفس بسیار کمی دارند و مدام احساس نیاز به مراقبت در آنها وجود دارد. درنتیجه در تصمیمگیریهای روزانه نیز نیاز به همراهی دیگران دارند. برای برقراری ارتباطات بهمدت زمان زیادی نیاز دارند و از ترکشدن بهشدت میترسند. کسی که به این اختلال دچار است، کفایت لازم برای کارهای مختلف را در خود نمیبیند و به دیگران وابسته است. این افراد معمولا با کسانی که در دستهی اختلالات B قرار دارند، ارتباط برقرار میسازند. این ویژگیها موجب میشود تا این دسته از افراد مانند کودکانی ناتوان رفتار کنند و امکان و احتمال سوءاستفاده از آنها نیز زیاد است.
ویژگی اصلی شخصیت اجتنابی، الگوی فراگیر بازداری اجتماعی، احساس عدم کفایت در زندگی و حساسیت زیاد به ارزیابیهای منفی است که از اوایل بزرگسالی آغاز و در زمینههای گوناگون ظاهر میشوند. افراد مبتلا به این اختلال معمولا به دلیل ترس از انتقاد، عدم تایید یا طرد شدن از جانب دیگران از فعالیتهای شغلی یا تحصیلی که مستلزم تماس بین فردی زیاد هستند، اجتناب میکنند. برای مثال ممکن است این افراد پیشنهاد ترفیع شغلی را نپذیرند به این دلیل که فکر میکنند ممکن است مسئولیتهای جدید انتقاد همکاران را به همراه بیاورد.
هم چنین آنها اغلب با افراد جدید دوست نمیشوند مگر اینکه از محبت و پذیرش آنان مطمئن باشند. در حقیقت روابط صمیمانه خود را به علت ترس از شرمساری یا مسخره شدن محدود نگه میدارند. هم چنین دائما در مورد انتقاد دیگران یا طرد شدن از جانب آنها مشغولیت ذهنی دارند.
به دلیل احساس بی کفایتی، این افراد اغلب در موقعیتهای بین فردی کمرو به نظر میرسند. آنها از نظر اجتماعی معمولا خود را فاقد جاذبه میپندارند و در برابر دیگران احساس حقارت میکنند. در نهایت آنها تلاش میکنند تا حد ممکن دست به فعالیتهای جدید نزنند تا موجب دستپاچگیشان نشوند. برای کسب اطلاعات بیشتر در زمینه اختلال شخصیت اجتنابی کلیک کنید.
در این اختلال، افراد بهشدت درگیر فهرستها، جزئیات، دقت در ریزهکاریها در امور مختلف هستند. کمال گرایی اینگونه از افراد باعث میشود تا از به پایانرساندن کارها بازبمانند. این دسته از افراد تفریح و استراحت خود را قربانی پیشبرد کارها به شکل وسواسگونه میکنند. اختلال شخصیت نامبرده باعث میشود تا فرد ویژگیهایی کنترلگر، به دور از مزاح، به شدت بااحتیاط و جدی داشته باشد. این افراد در برقراری روابط بسیار محدود و جدی عمل میکنند و مایل هستند تا درمقابل همه چیز خود را کنترل کند و نظراتش را بیان کند. طبیعی است که چنین امکانی همیشه وجود ندارد، ازاینرو وقتی احساس کنترلگری را نیاز دارند، اما ناکام میمانند، عذاب خواهند کشید.
اختلالهای شخصیتی با اختلالهای روانی مانند اختلال دوقطبی متفاوت هستند. این اختلالات 10 درصد از افراد را پوشش میدهند. تشخیص و درمان این اختلالات بسیار سخت و دشوار است و ریشه در عوامل متعددی دارد که شناخت آنها کوشش و واکاوی زیادی میطلبد.