اسکیزوفرنی (شیزوفرنی، جنون جوانی یا روانگسیختگی) یک بیماری روانی پیچیده است که روی نحوهی تفکر، احساسات، رفتار و ارتباط با دیگران تاثیر میگذارد. این بیماری هم در مردان و هم زنان رخ میدهد اما میزان شیوع آن در مردان اندکی بیشتر است. نخستین اپیزود معمولا اواخر نوجوانی تا اوایل دههی سوم زندگی اتفاق میافتد. معمولا شروع این بیماری در مردان زودتر از زنان است. البته افراد ممکن است در مراحل بعدی زندگی نیز دچار این بیماری شوند. فراوانی اسکیزوفرنی در جامعه حدود یک درصد است.
اسکیزوفرنی ازنظر زندگی با آن و ازنظر درک آن، بیماری چالشبرانگیزی است. علائمی مانند توهم و هذیان ممکن است موجب شوند افراد تماس با واقعیت را از دست بدهند. این تجربه میتواند برای فرد مبتلا به اسکیزوفرنی گیجکننده و پریشانکننده باشد و نیز برای اعضای خانواده، دوستان و دیگرانی که اغلب نمیدانند چه چیزی درحال اتفاق افتادن است یا نمیدانند چگونه با فرد بیمار ارتباط برقرار کنند. همچنین ممکن است افراد مبتلا به اسکیزوفرنی تغییراتی را در طرز تفکر تجربه کنند و در ابراز خود و مدیریت وظایف اساسی روزانه دچار مشکل شوند. آنها همچنین ممکن است گوشهگیر و منزوی شوند.
بهبودی از اسکیزوفرنی فرایندی تدریجی بوده که برای هر فرد منحصربهفرد است. علائم معمولا با گذشت زمان بهبود یافته و مدیریت آنها آسانتر میشود؛ اگرچه همیشه ناپدید نمیشوند. در یک رویکرد درمانی برای درمان اسکیزوفرنی بهنام رویکرد بازیابیمحور ارزش امید، توانمندسازی و خوشبینی ترویج میشود. این بیماری معمولا با ترکیبی از داروها و حمایتهای روانیاجتماعی مانند رواندرمانی، آموزش و حمایت همتا بهطور موثری تحت مدیریت درمیآید. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی میتوانند بهبودی حاصل کنند و زندگی معنادار و رضایتبخشی را در پیش گیرند.
اسکیزوفرنی اغلب چنان بهآهستگی آغاز میشود که فرد بیمار و خانوادهی او ممکن است برای مدت زمان طولانی از بیماریاش آگاه نباشند. اگرچه در برخی موارد، این علائم بهسرعت ظاهر میشود و تشخیص آن بسیار سادهتر است. اسکیزوفرنی سه مرحله دارد: پیشدرآمد (یا مرحلهی مقدماتی)، مرحلهی فعال و مرحلهی باقیمانده. این مراحل به ترتیب اتفاق میافتند و در چرخههایی در طول بیماری تکرار میشوند. طول هر کدام از مراحل از فردی به فرد دیگر متفاوت است.
وقتی علائم بهتدریج بروز میکند، ممکن است افراد بیمار علاقهی خود را به فعالیتهای معمولشان از دست بدهند و از دوستان و اعضای خانواده کنارهگیری کنند. آنها ممکن است دچار سردرگمی شوند و در تمرکز دچار مشکل شده و احساس بیمیلی و بیحوصلگی کرده و ترجیح دهند که بیشتر روزهای خود را در تنهایی سپری کنند. آنها همچنین ممکن است بهشدت مجذوب موضوعات یا ایدههای خاصی شوند (مثلا شکنجه، دین، چهرههای عمومی). خانواده و دوستان ممکن است از این رفتار ناراحت شوند و متوجه نباشند که علت این رفتار بیماری است. گاهی اوقات، این نشانهها به حالت همواری میرسند و بیش از آن توسعه پیدا نمیکنند اما در بیشتر موارد، پس از آن، مرحلهی فعال بیماری رخ میدهد. دورهی مقدماتی ممکن است چندین هفته، ماه یا حتی چندین سال طول بکشد.
در جریان مرحلهی فعال یا حاد بیماری، افراد معمولا علائمی از روانپریشی مانند هذیان، توهم، افکار نابسامان و اختلالاتی را در رفتار و احساسات خود تجربه میکنند. اگرچه این علائم ممکن است دراثر بیماریهای جسمی و روانی دیگر (مانند اختلال دوقطبی، روانپریشی ناشیاز مصرف مواد، جراحت سر) نیز ایجاد شوند. بنابراین در تشخیص اسکیزوفرنی عوامل دیگری نیز مورد توجه قرار میگیرد. مرحلهی فعال اسکیزوفرنی اغلب پس از دورهی مقدماتی ظاهر میشود اما گاهی نیز ممکن است علائم بهطور ناگهانی بروز کنند.
پس از مرحلهی فعال، زمانیکه علائم فروکش کرد، افراد بیمار ممکن است بیحوصله و گوشهگیر شده و ازنظر تمرکز دچار مشکل شوند. علائم این مرحله شبیه علائمی هستند که در مرحلهی مقدماتی بروز میکند.
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است فقط یک یا دو بار در طول زندگی وارد مرحلهی فعال بیماری شوند یا اینکه اپیزودهای زیادی را تجربه کنند. متاسفانه پس از هر مرحلهی فعال، علائم باقیمانده ممکن است افزایش پیدا کند و قدرت عملکرد طبیعی فرد تضعیف شود. این موضوع یکی از دلایلی است که چرا با شرکت در برنامهی درمان و بازیابی باید تلاش کرد تا مانع عود بیماری (بازگشت علائم فعال) شد.
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی هذیان، توهم، افکار، گفتار یا رفتار نابسامان یا دیگر نشانههایی را تجربه میکنند که توانایی عملکرد آنها را در انجام فعالیتهای روزانه تحتتاثیر قرار میدهد. البته به یاد داشته باشید که این علائم مختص اسکیزوفرنی نبوده و میتواند نشانهای از دیگر بیماریهای جسمی و روانی نیز باشند. علائم اصلی اسکیزوفرنی به علائم مثبت و منفی و شناختی تقسیم میشوند. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی اغلب علائم دیگری را نیز تجربه میکنند.
اصطلاح مثبت برای توصیف علائمی به کار میرود که به وسیلهی بیماری اضافه شده است. علائم مثبت شامل هذیان، توهم و افکار، گفتار و رفتار نابسامان است.
1- هذیان
هذیان باورهای کاملا اشتباه و محکمی هستند که در واقعیت یا فرهنگ فرد هیچ پایه و اساسی ندارند. فرد چنان درمورد این باورها محکم است که تلاش دیگران را برای استدلال و رد آن باورها نمیپذیرد. هذیانها گاهی اوقات بهعنوان تحریفات شدید یا تفسیرهای غلط از ادراک یا تجارب شخص تعریف میشوند. هذیانهای معمول در میان افراد مبتلا به اسکیزوفرنی شامل باورهایی میشود که:
افراد دیگر درحال دنبال کردن آنها هستند یا آنها را تحت نظارت قرار داده یا میخواهند به آنها صدمه بزنند (به این وضعیت، پارانویا نیز گفته میشود)
افکار یا بدن آنها بهوسیلهی نیروهای خارجی کنترل میشود
رویدادهای معمولی مفهوم خاصی برای آنها دارد (مثلا این باور که داستان روزنامه، اشعار یک شعر یا شخصیت تلویزیونی درحال انتقال پیام خاصی به آنها است)
آنها بهطور خاص مهم بوده یا دارای قدرتی غیرعادی هستند
دیگران میتوانند افکار آنها را بخوانند
2- توهم
توهمات آشفتگی در ادراک هستند. اگر فرد چیزهایی را ببیند، بشنود، مزه کند، ببوید یا احساس کند که درواقع وجود نداشته باشند، او دچار توهم است. شایعترین توهمات درمیان افراد مبتلا به اسکیزوفرنی، توهمات شنوایی است؛ شنیدن صداهایی که اغلب با آنها یا دربارهی آنها سخن میگویند. این صداها ممکن است بهصورت بیضرر تجربه شوند. برخی صداها درمورد اشیاء یا افراد اطراف شخص سخن میگویند. برای برخی افراد، صداها حتی ممکن است آرامبخش باشد. اگرچه در اغلب موارد، صداها ترساننده یا تحقیرآمیز هستند و موجب آشفتگی فرد میشوند. صداها همچنین ممکن است به شکل دستور تجربه شوند یعنی به فرد دستور دهند که کاری را انجام دهد. اینکه صداها تا چه حد میتواند پریشانکننده باشد، به آنچه صداها میگویند و به برداشت فرد از آنچه میشنود، بستگی دارد.
3- نابسامانی در افکار و گفتار
اسکیزوفرنی میتواند توانایی ایجاد ارتباط شفاف و منطقی را با افکار و با دیگران تحتتاثیر قرار دهد. افکار بیمار ممکن است آشفته یا مسدود شود. این موضوع ازطریق گفتار او نشان داده میشود. برای مثال، این بیماران هنگام صحبت ممکن است:
4- نابسامانی در رفتار
اسکیزوفرنی میتواند روی توانایی فرد برای انجام کارهای روزمره مانند رفتن به حمام، مسافرت محلی، وظایف مدرسه و محل کار و کارهای معمولی مانند خرید و آماده کردن غذا تاثیر بگذارد. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است نتوانند روزهای خود را برنامهریزی کرده و کارهای عادی خود را دنبال کنند. آنها همچنین ممکن است بهگونهای رفتار کنند که بهنظر دیگران غیرعادی باشد. برای مثال، ممکن است بیدلیل پریشان شوند یا در موقعیتهای اجتماعی، رفتار مهارنشدهای داشته باشند. اگرچه شیوع کمتری دارد، ولی فرد مبتلا ممکن است دارای علائم کاتاتونیک باشد. این علائم میتواند شامل وضعیت خشک بدن، بیتحرکی، حرکات تکراری بیشازحد یا عدم واکنش به محیط اطراف باشد.
علائم منفی اسکیزوفرنی موجب میشود که فرد نتواند کارهای معمول خود را انجام داده و از زندگی لذت ببرد. این علائم شامل کاهش انگیزه، گوشهگیری اجتماعی، کاهش بیان عاطفی، از دست دادن علاقه و لذت و کاهش ارتباط کلامی است. علائم منفی، نسبتبه علائم مثبت ماندگارتر هستند و اغلب در توانایی فرد برای کار کردن، رفتن به مدرسه، مراقبت از دیگران و انجام وظایف روزمره اختلال ایجاد میکنند.
فرد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است ازنظر به پایان رساندن کارها و برنامهریزی و اجرای برنامهها دچار مشکل شود. آنها همچنین ممکن است هم قبل و هم پس از مرحلهی فعال بیماری انگیزهی کمتری داشته باشند. برخی افراد این رفتار را به اشتباه بهعنوان تنبلی یا عدم تمایل در تلاش کردن، تفسیر میکنند. آنها ممکن است تصور کنند که این رفتار عمدی است و از فرد ناامید شوند، اما این رفتار مرتبط با بیماری و نه شخصیت فرد است.
یکی از نخستین علائمی که بسیاری از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی آن را تجربه میکنند، تغییر در حساسیت نسبتبه دیگران است. ممکن است فرد نسبتبه دیگران حساستر و مراقبتر شود یا اینکه کنارهگیری کند و به دیگران توجهی نداشته باشد. فرد ممکن است در این مورد بدگمان و نگران شود که دیگران از او اجتناب میکنند، درمورد او صحبت کرده یا نسبتبه او احساس منفی دارند. فرد ممکن است در تنهایی احساس امنیت و آرامش کند و چنان مجذوب افکار و احساسات خود شود که علاقهی خود را به احساسات و زندگی دیگران از دست بدهد.
تمایل به ابراز احساسات در بسیاری از افراد مبتلا به اسکیزوفرنی کاهش پیدا میکند. این وضعیت ممکن است به شکل فقدان حالات مختلف چهره برای بیان احساسات، صدای یکنواخت، خیره شدن ثابت یا طولانیمدت و نیز استفادهی کمتر از زبان بدن باشد (نسبت به قبل).
در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی علاقه به موضوعاتی که زمانی موجب رضایت، لذت و شادی آنها میشد، اغلب کاهش پیدا کرده یا از بین میرود. این موارد ممکن است شامل فعالیتهایی مانند بازی، ورزش و تفریحاتی باشد که قبلا فرد به آنها علاقه داشته است. البته وقتی احساس این افراد بهتر میشود، این علایق بازمیگردند.
مشکلات مربوط به افکار ممکن است موجب شود که فرد مبتلا به اسکیزوفرنی بسیار کم صحبت کند؛ حتی در موقعیتهایی که انتظار میرود در آن صحبت کنند. پاسخ به سوالات ممکن است بهصورت عبارتهای کوتاه با محتوای محدود باشد.
فرد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است دیگر به ظاهر خود توجهی نکند (مثلا ازنظر لباس پوشیدن، بهداشت و حمام کردن). برای آنها ممکن است انجام کارهای روزانه مانند خرید یا رفتن سر کار دشوار شود.
اسکیزوفرنی روی نحوهی عملکرد بخش تفکر مغز یعنی عملکرد شناختی تاثیر میگذارد. این تغییرات میتواند نامحسوس یا آشکار باشد و روی تواناییهای زیر تاثیر بگذارد:
تاثیر اسکیزوفرنی روی تفکر میتواند بر توانایی فرد درزمینهی کار کردن یا یادگیری، پیگیری فعالیتهای روزمره و تعامل در موقعیتهای اجتماعی تاثیر بگذارد. علائم شناختی میتواند چالشبرانگیز باشد زیرا معمولا ماندگار بوده و ممکن است داروها روی آنها اثری نداشته باشد.
بسیاری از علائم اسکیزوفرنی موجب میشود که شناسایی و بیان احساسات فرد دشوار شود. در مواردی، آنها ممکن است دچار احساسات شدیدی شوند که مشخص نیست از کجا آمدهاند، درحالیکه گاهی اوقات ممکن است حس خالی بودن از عواطف را داشته باشند. افراد مبتلا به اسکیزوفرنی همچنین ممکن است افسردگی را تجربه کنند که گاهی با افکار خودکشی همراه است. اضطراب نیز ممکن است رخ دهد؛ بهخصوص اگر فرد بهخاطر علائم خود احساس پریشانی کند. برخی نیز ممکن است احساس خشم کنند.
دوسوگرایی بهمعنای داشتن ایدهها، تمایلات و احساسات متناقض نسبتبه یک شخص، موضوع یا موقعیت است. فرد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است احساس عدم اطمینان و تردید کند. ممکن است برای او دشوار باشد که ذهن خود را درمورد هرچیزی سازماندهی کند؛ حتی درمورد تصمیمهای متداولی نظیر اینکه صبح چه لباسی بپوشد. اغلب، حتی وقتی میتوانند تصمیمی بگیرند، پایبندی به آن برایشان دشوار است.
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است آنچه را که تجربه میکنند، یک بیماری درنظر نگیرند. این فقدان بینش یا آگاهی که ممکن است در سرتاسر بیماری وجود داشته باشد، موجب میشود فرد برنامهی درمانی توصیهشده را نپذیرد.
متخصصین معتقداند که چند عامل در شروع اسکیزوفرنی نقش دارد. شواهد حاکی از آن است که عاملهای ژنتیکی و محیطی در ترکیب با یکدیگر به ابتلا به اسکیزوفرنی دامن میزند. عنصر اصلی این عارضه وراثت است، اما محرکهای محیطی نیز تاثیر قابل توجهی بر آن دارد.
در ادامه عواملی را که باعث شروع اسکیزوفرنی میشود، توضیح میدهیم.
اگر در خانواده سابقه شیزوفرنی وجود نداشته باشد، احتمال بروز آن کمتر از یک درصد است. اما اگر یکی از والدین دچار اسکیزوفرنی باشد، احتمال بروز آن به ده درصد افزایش مییابد.
متخصصین معتقداند که عدم تعادل دوپامین، نوعی انتقال دهنده عصبی، باعث شروع اسکیزوفرنی میشود. سروتونین نیز انتقال دهنده عصبی دیگری است که در بروز این بیماری نقش دارد.
هیچ گونه شواهدی وجود ندارد که تایید کند روابط خانوادگی باعث بروز اسکیزوفرنی میشود یا نمیشود. اما برخی بیماران مبتلا معتقداند که تنش در محیط خانواده محرک عود بیماری است. اما خانواده درمانی بیماران اسکیزوفرنی یکی از راههای درمان این بیماران محسوب می شود.
هرچند این موضوع با قطعیت اثبات نشده است، اما بسیاری احتمال میدهند که عفونتهای ویروسی و آسیبدیدگی قبل از تولد باعث بروز شیزوفرنی میشود.
تجربیات مضطرب کننده غالباً ابتلا به اسکیزوفرنی را در پی دارد. بیمار پیش از بروز علائم حاد بدخلق و مضطرب میشود و نمیتواند تمرکز کند. این تغییرات در خلق و خو مشکلاتی را در روابط بیمار ایجاد میکند و حتی باعث طلاق یا اخراج از کار میشود.
این عاملها غالباً مسبب شروع بیماری دانسته میشود، حال آن که برعکس است و بیماری باعث این بحران شده است. بنابراین نمیتوان به راحتی گفت که آیا اسکیزوفرنی باعث استرس و تنش شده یا این که بیماری خود پیآمد این عاملها است.
مصرف ماری جوانا و LSD باعث عود اسکیزوفرنی میشود. به علاوه در افرادی که مستعد بیماریهای روانی مانند شیزوفرنی هستند، مصرف حشیش محرکی است که باعث بروز نخستین حمله بیماری میشود.
برخی پژوهشگران معتقداند که بعضی داروهای تجویزی، مانند استروئیدها و محرکها به بروز پسیکوز میانجامد.
بیماران مبتلا به اسکیزوفرنی میتوانند با بهرهگیری از درمان مناسب، زندگی پربار و مفیدی داشته باشند. درمان بسیاری از علائم اسکیزوفرنی را تسکین میدهد. بااین حال اکثر بیماران دچار این اختلال باید این علائم را تا پایان عمر تحمل کنند.
به باور روانپزشکان موثرترین درمان شیزوفرنی، ترکیبی از روشهای زیر است:
داروهای ضدروان پریشی انقلابی را در زمینه درمان شیزوفرنی ایجاد کرده است و بسیاری از بیماران میتوانند با مصرف آنها، به جای بستری شدن در بیمارستان، در اجتماع زندگی کنند.
متداولترین داروهای اسکیزوفرنی عبارت است از:
ریسپریدون (ریسپردال): این دارو نسبت به دیگر داروهای ضدروان پریشی آتیپیک خاصیت آرامبخشی کمتری دارد. افزایش وزن و دیابت از عوارض احتمالی مصرف این دارو است که در مقایسه با مصرف کلوزاپین یا الانزاپین کمتر بروز مییابد.
الانزاپین (زیپرکس): این دارو علائم منفی را برطرف میکند. اما احتمال افزایش وزن و بروز دیابت پس از مصرف آن بسیار بالا است.
کوئتیاپین (سروکوئل): افزایش وزن و دیابت از عوارض جانبی مصرف این دارو است، هرچند احتمال بروز عوارض کمتر از مصرف کلوزاپین یا الانزاپین است.
زیپراسیدون (گئودون): این دارو کمتر از دیگر داروهای ضدروان پریشی اتیپیک باعث افزایش وزن و دیابت میشود، اما آریتمی قلبی از عوارض احتمالی آن است.
کلوزاپین (کلوزاریل): این دارو برای بیمارانی مفید است که به دیگر درمانها مقاومت نشان دادهاند. کلوزاپین رفتارهای خودکشی را در بیماران دچار اسکیزوفرنی کاهش میدهد. از عوارض آن میتوان به افزایش وزن و دیابت اشاره کرد.
هالوپریدول: هالوپریدول داروی ضدروان پریشی است که برای درمان شیزوفرنی تجویز میشود و اثر بلندمدت (چندین هفته) دارد.
دارو درمان اصلی اسکیزوفرنی است که متاسفانه رعایت دقیق رژیم دارویی گاه به مشکل بزرگی تبدیل میشود. بیماران باید داروها را برای مدتی طولانی مصرف کنند، مصرف درازمدت دارو هزینههای سنگینی را به بیمار و اطرافیان وی تحمیل میکند.
بیمار باید مصرف دارو را تا زمان رفع علائم ادامه دهد، در غیر این صورت علائم عود خواهد کرد.
نخستین حمله بیماری و بروز علائم بسیار ناراحت کننده است. مدت زیادی طول میکشد تا علائم برطرف شود و بیمار در طول دوران بهبود به شدت احساس تنهایی میکند. بنابراین بیمار در زمان شروع حمله بیماری به حمایت و پشتیبانی خانواده، دوستان و خدمات جمعی نیاز دارد.