بیماری اسکیزوفرنی یا شیزوفرنی یک بیماری روانی است که در آن مرز میان خیال و واقعیت مخدوش می¬شود. فرد مبتلا غالباً خود از بیماریاش آگاهی ندارد و این امر باعث دشواری معالجه میشود. فردی که به اسکیزوفرنی مبتلاست در فکر کردن و نشان دادن عواطف ضعیف میشود. اکثر این افراد، دیگر مشکلات روانی مثل افسردگی، اضطراب و حتی اختلالات مصرف مواد اعتیادآور را نیز دارند. بیماری اسکیزوفرنی اختلال روحی است که در حدود یک نفر در هر صد نفر به آن مبتلا میشوند و در بین مردها و زنان به یک اندازه شایع است و همچنین در جوامع شهری و بین گروههای اقلیت بیشتر مشاهدهشده است. ابتلا به این بیماری تا قبل از سن 15 سالگی بسیار نادر است اما در هر سنی پسازآن رخ میدهد؛ و در سنین 15 تا 35 سالگی بیشتر مشاهدهشده است.
علت بیماری اسکیزوفرنی هنوز مشخص نیست. به نظر میرسد که از ترکیب چندین عامل مختلف که در افراد مختلف متفاوت است به وجود میآید. این عوامل شامل:
ژن: گرچه در حدود یک نفر در هر صد نفر به اسکیزوفرنی مبتلا میشوند، یک نفر از هر ده نفر مبتلابه اسکیزوفرنی دارای والدین بیمار هستند. مطالعات بر روی دوقلوها نشان داد که دوقلوهای همسان تا آخرین مولکول DNA دقیقاً ساختار ژنتیکی یکسانی دارند.
اگر یکی از دوقلوهای همسان مبتلابه اسکیزوفرنی شود، در حدود 50 درصد احتمال ابتلای دیگری هم وجود دارد اما دوقلوهای غیر همسان از ساختار ژنتیکی یکسانی برخوردار نیستند. درصورتیکه یکی از آنان به اسکیزوفرنی مبتلا شود امکان ابتلای دیگری خیلی کم است.
صدمات مغزی: طبق اسکنهای مغزی پیشرفتهای که از افراد مبتلا گرفتهشده نشان میدهند که تفاوتهایی در مغز افراد مبتلابه اسکیزوفرنی در مقایسه با افراد سالم وجود دارد و ممکن است بخشهایی از مغز بعضی از افراد مبتلابه اسکیزوفرنی بهاندازه طبیعی رشد نکرده باشد. علت آن ممکن است به خاطر مشکلات دوران تولد باشد که بر میزان اکسیژن رسیده به مغز نوزاد تاثیر میگذارند و یا مبتلا شدن به ویروسی خاص درماههای اول حاملگی.
داروهای روانگردان و الکل: به نظر میرسد گاهی اوقات استفاده از داروهای روانگردان منجر به اسکیزوفرنی میشوند. داروهایی مانند اکستازی، LSD، آمفتامینها و کراک. مشخص است که آمفتامینها میتوانند منجر به علائم بیماریهای روانی شوند اما با توقف مصرف، این علائم نیز برطرف میشوند.
شاهدانه علف و ماریجوانا: مصرف بیشازحد این مواد خطر ابتلا به اسکیزوفرنی را دو برابر میکند که متاسفانه مصرف این مواد در بین جوانان بیشتر شایع است.
استرس: علائم بیماری معمولاً اندکی بعد از مشکلات زندگی ظاهر میشوند. مشکلاتی چون اتفاقات ناگهانی مانند تصادف در رانندگی مشکلات روزمره مانند مشکلات کار یا تحصیل و البته در این میان استرسهای طولانیمدت مانند درگیریهای خانوادگی اثرات شدیدتری دارند.
محرومیتهای دوران بچگی: شواهدی مبنی بر اینکه در کنار دیگر اختلالات ذهنی، تجربیات محرومیت و تجاوز در دوران کودکی موجب اسکیزوفرنی میشود وجود دارد.
اسکیزوفرنی یا شیزوفرنی (به زبان آلمانی) یکی از شدیدترین اختلالهای روانی است و به مبتلایان در اصطلاح عامیانه و غیرتخصصی اسکیزوفرن نام میگویند. روانپزشکان و روانشناسان بالینی برای تشخیص این بیماری وجود دست کم دو نشانه از 3 نشانه اول زیر ضروری است. برای آشنایی با انواع اسکیزوفرنی کلیک کنید.
علائم مذکور در اختلال اسکیزوفرنی دست کم به مدت 6 ماه ادامه پیدا میکنند و منجر به افت قابل توجهی در عملکرد روزمره بیمار میشوند. نکته حائز اهمیت اینجاست که اگر این علائم در پی مصرف مواد یا یک اختلال طبی بروز پیدا کنند، دیگر به عنوان اختلال اسکیزوفرنیا در نظر گرفته نمیشوند.
اسکیزوفرنی حاد
این نوع از اسکیزوفرنی در میان عوام شناخته شده تر است و با شنیدن اسکیزوفرنی، این نوع از اسکیزوفرنی در ذهن آنها تداعی می شود.
در اسکیزوفرنی حاد، فردی که سابق بر این یک شخص سالم و عموما یک جوان معمولی بوده است، ناگهان به شکل فزاینده ای رفتار هایی عجیب و غریب را در بازه ی زمانی کوتاهی (شاید چند هفته) از خود نشان می دهد.
این رفتار ها می توانند به صورت توهم، باورهای غیر منطقی و افکار آشفته باشند. (مثلا تفکرات غیرمنطقی و آشفته با شدت های متفاوت)
اغلب به همراه اسکیزوفرنی حاد اختلالات خلق و خوی مانند افسردگی، اضطراب، حساسیت و تحریک پذیری و سرخوشی نیز بروز می کنند.
این افراد پاسخ های عاطفی نا متناسبی به وقایع اطرافشان نشان می دهند. مثلا برای نشان دادن اینکه به خبر های مهم بی اعتنا هستند ممکن است اگر به آنها خبر بدی داده شود، در واکنش به آن خبر بخندند.
به طور کلی افراد مبتلا به اسکیزوفرنی حاد از مکان و زمان به درستی آگاه هستند اما افکار آشفته ی آنها باعث احساس سردرگمی در آنها می شود.
معمولا در مورد استدلالهای ذهنی پیچیده تر دچار اختلال می شوند و بینش درست و روشنی نسبت به وضعیت خود ندارند. آنها به این نتیجه می رسند که طرح مسائل برای آنها مشکل بوده و نمی توانند خود را سازماندهی کنند.
این نوع یک حالت دراز مدت تر بوده که علائم شاخص آن عبارتند از:
افراد شیزوفرنی ممکن است مدت زمان زیادی را بدون آنکه کار خاصی بکنند سپری کنند و یا این مدت زمان را صرف کار های بیهوده و تکراری بکنند. گاهی اوقات ممکن است تا حد زیادی از خودشان غافل شوند.
همانند اسکیزوفرنی حاد، در اسکیزوفرنی مزمن نیز توهم و هزیان شایع است.
گاهی اوقات در اسکیزوفرنی مزمن شخص بیمار گمان می کند که یک نفر دارد از افکار پریشان او استفاده می کند. به عنوان مثال، ممکن است شخص گمان کند که یک نفر می خواهد به این افکار دست پیدا کند اما این قضیه باعث ایجاد هیچ گونه واکنش احساسی ای از طرف بیمار نمی شود.
اسکیزوفرنی اغلب چنان بهآهستگی آغاز میشود که فرد بیمار و خانوادهی او ممکن است برای مدت زمان طولانی از بیماریاش آگاه نباشند. اگرچه در برخی موارد، این علائم بهسرعت ظاهر میشود و تشخیص آن بسیار سادهتر است. اسکیزوفرنی سه مرحله دارد: پیشدرآمد (یا مرحلهی مقدماتی)، مرحلهی فعال و مرحلهی باقیمانده. این مراحل به ترتیب اتفاق میافتند و در چرخههایی در طول بیماری تکرار میشوند. طول هر کدام از مراحل از فردی به فرد دیگر متفاوت است.
مرحله پیش درآمد
وقتی علائم بهتدریج بروز میکند، ممکن است افراد بیمار علاقهی خود را به فعالیتهای معمولشان از دست بدهند و از دوستان و اعضای خانواده کنارهگیری کنند. آنها ممکن است دچار سردرگمی شوند و در تمرکز دچار مشکل شده و احساس بیمیلی و بیحوصلگی کرده و ترجیح دهند که بیشتر روزهای خود را در تنهایی سپری کنند. آنها همچنین ممکن است بهشدت مجذوب موضوعات یا ایدههای خاصی شوند (مثلا شکنجه، دین، چهرههای عمومی). خانواده و دوستان ممکن است از این رفتار ناراحت شوند و متوجه نباشند که علت این رفتار بیماری است. گاهی اوقات، این نشانهها به حالت همواری میرسند و بیش از آن توسعه پیدا نمیکنند اما در بیشتر موارد، پس از آن، مرحلهی فعال بیماری رخ میدهد. دورهی مقدماتی ممکن است چندین هفته، ماه یا حتی چندین سال طول بکشد.
مرحله فعال
در جریان مرحلهی فعال یا حاد بیماری، افراد معمولا علائمی از روانپریشی مانند هذیان، توهم، افکار نابسامان و اختلالاتی را در رفتار و احساسات خود تجربه میکنند. اگرچه این علائم ممکن است دراثر بیماریهای جسمی و روانی دیگر (مانند اختلال دوقطبی، روانپریشی ناشیاز مصرف مواد، جراحت سر) نیز ایجاد شوند. بنابراین در تشخیص اسکیزوفرنی عوامل دیگری نیز مورد توجه قرار میگیرد. مرحلهی فعال اسکیزوفرنی اغلب پس از دورهی مقدماتی ظاهر میشود اما گاهی نیز ممکن است علائم بهطور ناگهانی بروز کنند.
مرحله باقیمانده
پس از مرحلهی فعال، زمانیکه علائم فروکش کرد، افراد بیمار ممکن است بیحوصله و گوشهگیر شده و ازنظر تمرکز دچار مشکل شوند. علائم این مرحله شبیه علائمی هستند که در مرحلهی مقدماتی بروز میکند.
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی ممکن است فقط یک یا دو بار در طول زندگی وارد مرحلهی فعال بیماری شوند یا اینکه اپیزودهای زیادی را تجربه کنند. متاسفانه پس از هر مرحلهی فعال، علائم باقیمانده ممکن است افزایش پیدا کند و قدرت عملکرد طبیعی فرد تضعیف شود. این موضوع یکی از دلایلی است که چرا با شرکت در برنامهی درمان و بازیابی باید تلاش کرد تا مانع عود بیماری (بازگشت علائم فعال) شد.
اسکیزوفرنی و خشونت
خشونت نسبتبه دیگران: یک باور رایج و نادرست درمورد افراد مبتلا به اسکیزوفرنی این است که آنها خشن هستند. درواقع، افراد مبتلا به اسکیزوفرنی بیش از اینکه خود عامل خشونت باشند، اغلب قربانی جرائم خشونتبار میشوند. بیخانمانی، مصرف مواد و علائم شدید، خطر قربانی شدن فرد مبتلا به اسکیزوفرنی را افزایش میدهد. اگرچه پرخاشگری و خصومت میتواند با اسکیزوفرنی همراه باشد، اینکه فرد مبتلا بهطور ناگهانی یا بیاختیار به دیگران حمله کند، نادر است. نمیتوان با قطعیت پیشبینی کرد که چه کسی ممکن است رفتار خشونتباری از خود نشان دهند، اگرچه عواملی که میتوانند موجب افزایش این خطر شوند، عبارتاند از:
اگرچه این وضعیت نادر است، برخی افراد مبتلا به اسکیزوفرنی توهمات شنیداری را تجربه میکنند که به آنها میگوید به دیگران آسیب برسانند یا هذیانهایی دارند که آنها را مجبور میکند که ازطریق خشونت از خود محافظت کنند. داشتن این نوع هذیانها یا توهمها لزوما به این معنا نیست که فرد روی آنها عمل خواهد کرد.
احتمال اقدام به خودکشی در افراد مبتلا به اسکیزوفرنی نسبتبه جمعیت عمومی، 6 برابر بیشتر است. اگرچه، این لزوما بدان معنا نیست که تشخیص اسکیزوفرنی منجر به رفتار خودکشی یا مرگ در اثر خودکشی میشود.
عوامل خطرساز خاصی برای خودکشی وجود دارند که عبارتاند از:
افراد مبتلا به اسکیزوفرنی به دلیل افزایش خطر خودکشی درموارد زیر، نیاز به حمایت، توجه و درمان اضافی دارند:
افرادی که افکار خودکشی را تجربه میکنند، ممکن است سعی کنند به خودشان آسیب برسانند. افکار خودکشی باید جدی گرفته شده و درمورد آن با درمانگر صحبت شود.
درمان اسکیزوفرنی اغلب با دارو آغاز میشود. حمایتهای روانی مانند رواندرمانی، آموزش و حمایت همتایان نیز میتواند به فرایند بهبودی کمک کند. در فرایند درمان باید به مشکلات سلامتی دیگر نیز توجه شود. خانوادهها میتوانند نقش مهمی در بهبود فرد داشته باشند. مشاورهی خانوادگی میتواند به افراد مبتلا به اسکیزوفرنی و خانوادههای آنها کمک کند تا چالشهای مرتبط با بیماری را درک کرده و مدیریت کنند. درک درمانها و حمایتهای ارائهشده به فرد بیمار کمک میکند که با گروه درمانی خود گفتوگو کرده و در تهیهی برنامهی بهبودی خود نقش داشته باشد.
تیمِ درمانی میتواند شامل پرستاران، پزشکان (شامل روانپزشکان)، مددکاران اجتماعی، روانشناسان، داروسازان، کاردرمانگرها، متخصصان تفریحدرمانی، متخصصان تغذیه، کارکنان حمایت همتایان و مشاوران معنوی باشد. نقش تیم درمانی، کمک به تهیهی یک برنامهی بهبودی برای بیمار است. داشتن رابطهی همکارانه و قابل اعتماد با اعضای گروه میتواند به بیمار کمک کند که سلامتی خود را بازیافته و مجددا در فعالیتهای معمول خود مشارکت کند.
دارو
داروهای اصلی مورد استفاده برای درمان علائم اسکیزوفرنی، داروهای ضدروانپریشی هستند. آنها اغلب در ترکیب با داروهای دیگری مانند تثبیتکنندههای خلقوخو، آرامبخشها و ضدافسردگیها و داروهایی که به تخفیف اثرات جانبی حاصل از داروهای ضدروانپریشی کمک میکنند، استفاده میشوند.
داروهای ضدروانپریشی، میتوانند علائم روانپریشی مانند هذیانها و توهمها را کاهش داده یا تسکین دهند. این داروها در فرد مبتلا به روانپریشی حاد، میتوانند به کنترل علائم و نیز آرام کردن و برطرف کردن سردرگمی طی چندین ساعت یا روز کمک کنند اما برای رسیدن به اثربخشی کامل به 6 هفته زمان نیاز است. طی یک دورهی طولانیتر، داروهای ضدروانپریشی میتوانند از بروز اپیزودهای روانپرشی بعدی پیشگیری کنند.
درحالیکه داروهای ضدروانپریشی به بیشتر مبتلایان به اسکیزوفرنی کمک میکنند، میتوانند عوارض جانبی شدیدی داشته باشند. هدف درمان دارویی، کاهش و کنترل علائم و در همین حین حفظ اثرات جانبی ناشیاز مصرف این داروها در حداقل مقدار ممکن است.
اعتقاد بر این است که روانپریشی تا حدی در اثر فعالیت بیشازحد نوعی مادهی شیمیایی موجود در مغز ایجاد میشود که دوپامین نامیده میشود. داروهای ضدروانپریشی این اثر دوپامین را مهار میکنند. این امر به تسکین علائم مثبت روانپریشی کمک میکند اما ممکن است کاملا علائم را برطرف نکنند. فرد ممکن است هنوز صداهایی بشنود یا هذیانهایی را تجربه کند، اما بیشتر میتواند تشخیص دهد که چه چیزی واقعی نیست و روی فعالیتهایی مانند مدرسه، کار و خانواده متمرکز شود.