دلبستگی اجتنابی نوعی سبک دلبستگی است که در اوایل کودکی شکل می گیرد. این تمایل در کودکانی اتفاق میفتد که پاسخ های لازم به نیازها یا پریشانی های خود را تجربه نمی کنند. کودکانی که سبک دلبستگی اجتنابی دارند ممکن است از نظر جسمی و عاطفی بسیار مستقل شوند.
سبک دلبستگی، الگوی رفتاری است که فرد در پاسخ به روابط و پیوندها از خود بروز می دهد. سبک های دلبستگی بخشی از نظریه دلبستگی در روانشناسی است که جان بولبی و مری آینسورث آن را توسعه داده اند.
ایجاد سبک دلبستگی اجتنابی در دوران کودکی می تواند باعث ایجاد مشکل در ایجاد روابط نزدیک در بزرگسالی شود.
این مقاله شامل بررسی مدل دلبستگی اجتنابی و علل آن و گزینه های درمانی است. در ادامه مطلب با ما همراه باشید.
دلبستگی اجتنابی یکی از سه سبک دلبستگی است که مری آینسورث و باربارا ویتگ در سال 1970 توسعه داده اند. در ادامه مری ماین و جودیت سلیمان چهارمین سبک دلبستگی را در سال 1990 اضافه کردند.
دلبستگی ایمن در کودکان دارای والدین حساس و پاسخگو به نیازهای کودک ایجاد می شود. این کودکان اطمینان دارند که والدین یا سرپرستان آنها برای رفع نیازهای آنها در دسترس خواهند بود و در صورت ناراحتی به آنها آرامش می دهند.
دلبستگی اجتنابی در کودکانی ایجاد می شود که پاسخهای حساس والدین را نسبت به نیازها یا پریشانی خود تجربه نمی کنند. کودکانی که دلبستگی اجتنابی دارند ممکن است از نظر جسمی و عاطفی بسیار مستقل شوند.
کودکانی که دلبستگی اضطرابی دارند، از طرف والدین پاسخهای پایداری به نیازهایشان دریافت نمیکنند. این کودکان ممکن است در شرایط که در ارتباط با دیگران احساس نا امنی کنند به والدین خود بچسبند.
دلبستگی نامشخص زمانی اتفاق می افتد که کودک از والدین یا سرپرست خود عشق و مراقبت میخواهد اما در همان حال نیز از آنها ترس دارد. دلبستگی نامشخص همچنین زمانی اتفاق می افتد که کودکی که به دنبال پاسخ به نیاز خود یا آرامش است ، در مقابل با پاسخ هایی همچون نادیده گرفتن، فریاد کشیدن یا مجازات کردن مواجه می گردد.
در دهه 1970 ، مری آینسورث آزمایشی را انجام داد به نام "روش وضعیت عجیب"، در این آزمایش ، والدین یا سرپرست کودک درحالیکه او با یک ناظر آموزش دیده در همان حوالی در حال بازی کردن است از اتاق بیرون می روند. در این حین محققان پاسخ کودک به والدین یا سرپرست خود که از اتاق خارج شده است را مشاهده و مستند می کنند.
کودکانی که سبک دلبستگی ایمن دارند وقتی والدین یا سرپرستشان از اتاق خارج می شوند گریه می کنند اما در هنگام بازگشت والدین، به سراغ آنها روند و سریع تسکین میابند.
کودکانی که سبک دلبستگی اجتنابی دارند وقتی والدین یا سرپرستشان از اتاق بیرون میروند آرام خواهند بود و پس از بازگشت، کودک از برقراری ارتباط با آنها اجتناب میکند و یا حتی در برابر برقراری ارتباط مجدد با آنها مقاومت میکند.
با این وجود ، علی رغم این واکنشهای قابل مشاهده، آزمایشهای روانشناختی دیگر نشان داده است که کودکان دارای دلبستگی اجتنابی به اندازه دیگر کودکان از عدم حضور والدین یا سرپرست خود پریشان خواهند شد.
نوزادان و کودکان به طور عمومی به این امر نیاز دارند که با والدین یا سرپرست خود پیوند نزدیک برقرار کنند. رد مکرر تلاش ها برای شکل گیری این دلبستگی ایمن ممکن است منجر به این شود که کودک در هنگام پریشانی یا ناراحتی یاد بگیرد که آرزوی راحتی خود را سرکوب کند.
دلبستگی اجتنابی وقتی ایجاد می شود که کودک شیرخوار یا کودک خردسال والد یا سرپرستی داشته باشد که به طور مداوم از نظر عاطفی در دسترس نباشد یا به نیازهای او پاسخ ندهد. نوزادانی که سبک دلبستگی اجتنابی دارند نیز ممکن است با دلسردی مکرر از گریه یا ابراز احساسات بیرونی روبرو شده باشند.
والدین یا سرپرست کودکی که دلبستگی اجتنابی دارد ممکن است:
کودکی با سبک دلبستگی اجتنابی ممکن است هیچ تمایلی به صمیمیت ، محبت یا عشق را در ظاهر نشان ندهد. با این حال ، بطور ذاتی، کودک در موقعیت های استرس زا همان فشارهای اضطرابی و پریشانی را احساس خواهد کرد که یک کودک دارای دلبستگی ایمن احساس می کند.
این کودکان همچنین ممکن است بخواهند در نزدیکی والدین خود باشند ولی نه در ارتباط با آنها. آنها همچنین ممکن است تماس فیزیکی با والدین خود را نیز رد کنند.
سبک های دلبستگی و رفتارهای مرتبط با آنها ممکن است تا بزرگسالی نیز ادامه داشته باشند. در بزرگسالی، شخص با سبک دلبستگی اجتنابی ممکن است موارد زیر را تجربه کند:
دلبستگی اجتنابی همچنین تواند افراد مسن را تحت تاثیر قرار دهد. مطالعه ای از هنگ کنگ نشان داد که در زوج های متاهل مسن تر ، شوهر با سبک دلبستگی اجتنابی، اثرات زیان آورتری را نسبت به شریک زن بر سلامت آنها تجربه میکند.
والدین یا سرپرست با حساس بودن نسبت به نیازها و احساسات کودک ، ضمن تشویق او به ابراز خواسته ها و احساسات ، از ایجاد دلبستگی اجتنابی جلوگیری کنند. همچنین برای یک شخص مهم است که به کودک خود این اجازه را بدهد که بداند برای عمل و گفتارش در امان است و از او مراقبت خواهد شد.
والدین یا سرپرست کودک نیز باید هوشیار باشند تا در صورت سرزدن خطا یا بروز ترس از جانب کودک از اینکه او را مجبور به احساس شرمساری کنند خودداری نمایند. در عوض ، آنهاباید کودک خود را هر چه بیشتر مضطرب یا ترسیده باشد ، بیشتر و بیشتر آرام کنند و تسکین دهند.
اگر والدین یا سرپرست کودکی متوجه شدند که با وظایف خود به عنوان یک والد آگاه دست به گریبان است و شک دارند که ممکن است مرتبا نیازهای عاطفی فرزندانشان را برآورده نکنند، باید از یک متخصص بهداشت روان، کمک بگیرند.
هر کسی که نگران چگونگی رشد کودک خود را دارد ، از جمله سبک دلبستگی او ، ممکن است صحبت با یک متخصص اطفال یا روانشناس کودک برایش مفید باشد.
درمان یا مشاوره می تواند برای کودکی با سبک دلبستگی اجتنابی و هم چنین برای والدین یا سرپرست آنها مفید باشد.
یک درمانگر می تواند به والدین یا سرپرست کودک کمک کند تا درک کند که چگونه رفتار او ، فرزندش را تحت تاثیر قرار می دهد و او را به سمت روش های جدید تعامل با کودک و پاسخ به نیازهایش راهنمایی کند. یک درمانگر همچنین می تواند با کار بر روی کودک به او کمک کند تا پیوند سالم تری با والدین یا سرپرست خود برقرار کنند.
یک فرد بالغ با دلبستگی اجتنابی نیز ممکن است بتواند از درمان بهره مند شود. درمانگر یا مشاور می تواند به فرد کمک کند تا درک کند که والدینش چگونه به نیازهای او در دوران کودکی پاسخ داده اند و همچنین نشان دهند که این پاسخ ها چگونه توانسته است احساسات یا رفتارهای فعلی آنها را شکل دهد. سپس درمانگر می تواند روش هایی را برای کمک به فرد در غلبه بر هر نوع رفتار یا احساس منفی پیشنهاد دهد.