خودشیفتگی چیست؟
در فرهنگ لغت انگلیسی کالینز، خودشیفتگی اینطور تعریف شده است:"علاقهای خاص یا تحسین افراطی از خود، بهویژه در مورد وضعیت ظاهری خود" که نوعی خودپرستی است و اغلب با علاقمندی افراطی و شدید به آسایش شخصی و مهم بودن و توانایی زیاد همراه است.
خودشیفتگی مجموعهای از ویژگیهای شخصیتی است که در همهٔ ما تا حدودی وجود دارد اما در موارد حاد و افراطی آن به عنوان نوعی اختلال شخصیتی و ناهنجاری ذهنی شناخته میشود که به آن اختلال شخصیت خودشیفته میگویند.
اختلال شخصیت چیست ؟
وقتی صحبت از اختلالاتی مثل افسردگی یا اختلال دوقطبی می شود ، موضوع یک بیماری است که فرد به آن مبتلا شده است.اما هنگامی که بحث در زمینه اختلال شخصیت است ، موضوع بیشتر از یک اختلال روانشناختی ساده است.اجازه دهید با یک مثال توضیح دهم. اگر افسردگی را شبیه به یک کم خونی ساده بدانیم، اختلال شخصیت قطعاً سرطان خون آن هم از نوع پیشرفته است.
اختلال شخصیت به مجموعه ای از الگوهای فکری و رفتاری پایدار و ناسازگار اطلاق می شود که قبل از 18 سالگی بوجود آمده اند و تقریباً هر تلاشی برای تغییر این الگوها با شکست روبرو می شود. از جائیکه این مقاله تخصصی نیست، قصد ندارم با استفاده از اصطلاحات علمی و گاهاً کسل کننده ، ذهن شما را آشفته کنم.
علائم اختلال شخصیت خودشیفته چیست؟
اختلال شخصیت خود شیفته، مانند تمامی اختلالات دیگر ، دارای ملاک هایی است که در پنجمین راهنمای تشخیصی و آماری اختلالات روانی (DSM-5) آمده است . در این مقاله برخی از اصلی ترین ملاک های این اختلال را مرور می کنیم.
علائم و ویژگی های شخصیتی فرد دچار اختلال خودشیفتگی:
فرد دارای اختلال شخصیت نارسیستی تمایل دارد تا افکار و رفتارهای زیر را به نمایش بگذارد:
افراد مبتلا به این اختلال دارای ثبات احساسی نیستند آنها اغلب کوتاهی می کنند و احتمالا از افسردگی رنج می برند.علاوه بر این، آنها انتظار دارند که دیگران با سطح کمال آنها سازگار باشند.
استانداردهای فوق العاده ای دارند که برای حفظ روابط آنها دشوار است این، می تواند بر محیط کار تاثیر بگذارد ؛یک کارمند ناخودآگاه اغلب مرزهای غیر واقعی را برای خود و همکاران خود تعیین می کند.
نشانه های دیگر اختلال خودشیفتگی NPD عبارتند از؛
علل اختلال خودشیفتگی :
بسیاری معتقدند که این اختلال اغلب از تجربیات دوران کودکی حاصل می شود.در بعضی موارد، نوجوانان با یک
والد در معرض رفتارهای خودشیفتگی قرار می گیرند. کودکان مبتلا به والدینی که ویژگی های شخصیتی خود را نشان می دهند ،احتمالا از موارد زیر رنج می برند:
تفاوت شخصیت خودشیفته وخیم با شخصیت ضد اجتماعی
شخصیت خودشیفته وخیم از نظر کرنبرگ، ترکیبی از ویژگیهای شخصیت خودشیفته و ضداجتماعی است. کرنبرگ میگوید با وجود شباهتی که بین این دو وجود دارد اما با هم تفاوتهایی هم دارند. از نظر او، خود بزرگ بینی مهمترین عاملی است که باعث تفکیک شخصیت خودشیفته با ضداجتماعی میشود. به بیان دیگر، فرد خودشیفته گرایش به خودستایی، مغرور بودن و بزرگ دیدن تواناییها و موفقیتهای خودش دارد. همچنین اگرچه هردوی آنها دیگران را استثمار میکنند، اما استثمار برای افراد ضد اجتماعی، هدف اصلی است.
ارتباط برقرار کردن با فرد خودشیفته وخیم
اگر ویژگیهایی که درمورد خودشیفتگی وخیم مطرح کردیم برایتان آشنا به نظر میرسد خوب است. زیرا اگر بدانید که در ارتباط با فردی هستید که فقط به خودش توجه دارد، پرخاشگر و حساس است، بدگمان و حسود است و ممکن است به شما آسیب برساند، هشداری کمک کننده به شماست. در اینجا چند توصیه برای ارتباط با چنین فردی ارائه میشود:
اول اینکه بپذیرید که ارتباط با آنها سخت است. اگر به نظر میرسد که امکان دارد به شما آسیب برساند، سعی کنید ارتباطتان را با او تا حد امکان محدود کنید و خود را از او دور کنید. اگرچه آنها ممکن است مرزهای ضعیفی در روابطشان داشته باشند و وقتی شما میخواهید مرزی تعیین کنید، رنجیده خاطر میشوند.
اگر میخواهید از آنها انتقادی کنید یا با آنها مخالفت کنید این کار را در حضور دیگران یا با لحن انتقادی شدید مطرح نکنید. چرا که انتقاد شدید یا انتقاد در حضور دیگران باعث عصبانی شدن، رفتارهای تکانشی و یا تلافی جویانه از جانب آنها میشود و سعی میکنند دیگران را به واکنش علیه شما تحریک کنند.
نباید از آنها انتظار داشته باشید که تغییر کنند و سعی در تغییر آنها نیز نداشته باشید. چون آنها در برابر تلاش شما برای تغییر مقاومت میکنند.
اگر مجبور به ارتباط با آن افراد هستید، مثلاً آن فرد یکی از اعضای خانواده یا همکار شماست، سعی کنید با سایر افرادی که حامی شما هستند نیز ارتباط برقرار کنید تا بخشی از رنجی که آن فرد به شما وارد کرده، کاهش یابد.
درمان خودشیفتگی وخیم
با وجود آنکه احتمال مراجعه افراد خودشیفته وخیم برای درمان، کم است اما به هر حال ممکن است آنها به دلیل تاثیر منفی شخصیتشان بر زندگیشان و یا مشکلاتی که با همکاران، دوستان، خانواده یا شریکهای عاطفی خود دارند، نهایتاً برای درمان مراجعه کنند. مثلاً ممکن است به دلیل اینکه شریک عاطفیشان یک فرصت نهایی به آنها داده تا خود را اصلاح کنند، در پی حل مشکل خود برآیند. به عبارت دیگر آنها معمولاً از اشتباه بودن رفتارشان، آگاهی ندارند و به دلیل پیامدهای ناشی از رفتارشان که شامل افسردگی، تحریک پذیری و مشکل در مدیریت خشمشان است برای درمان مراجعه میکنند.
گرچه درمان خودشیفتگی وخیم دشوار است اما به هرحال جلسات درمانی میتواند مزایایی را برای همه مشکلات داشته باشد. درمورد شخصیت خودشیفته وخیم نیز با کمک جلسات درمان میتوان در بعضی جنبهها به آنها کمک کرد. مثلاً