نیاز به توجه و محبت یکی از نیازهای طبیعی همه انسانها است اما در برخی از افراد گاهی این نیاز از حد نرمال خود فراتر میرود بطوریکه فرد تمام تلاشش را میکند تا در مرکز محبت و توجه اطرافیان و بخصوص شریکعاطفیاش باشد و نسبت به بیتوجهی و سردی به شدت حساس و زودرنج میشود. نیاز به محبت و توجه بیش از حد کیفیت زندگی و رابطه عاطفی فرد را به شدت تحت تاثیر قرار میدهد و باعث آزار خود فرد و اطرافیانش میشود.
دلمشغولی دائمی برای دریافت محبت
افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، اهمیت فراوانی برای جلب محبت قائل میشوند و حتی به هیچ چیز دیگری به جز دریافت توجه و محبت دیگران فکر نمیکنند. فردی که عقده کمبود محبت دارد، برایش بسیار سخت است که اجازه بدهد مهر ورزیدن فرایند طبیعی خودش را طی کند. حتی فکر دریافت محبت، آنها را مضطرب میکند. محبت دیدن از سوی دیگر هیجانزده و وحشتزدهشان میکند و شب و روز فکرشان این است که چطور میتوانند مورد محبت و توجه دیگران قرار بگیرند؛ به عبارتی میتوان گفت که آنها وسواس محبت پیدا میکنند.
تلاش برای کنترل کردن دیگران
اکثر افرادی که کمبود محبت دارند، انحصارطلب میشوند و دوست دارند اشخاصی را که به آنها محبت میکنند، کنترل کنند. البته آنها لزوماً سعی نمیکنند که زندگی دیگری را تحت کنترل خود دربیاورند، تلاشهای انحصارطلبانه آنان فقط روشی برای جلوگیری از شعلهور شدن درد و رنج خودشان است. افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، معمولاً در ناخودآگاه خود باور دارند که اگر محبوبشان را تحت نظر بگیرند، هرگز او را از دست نخواهند داد. ترس از طرد شدن ، آنان را تشنه قدرت و کنترل میکند. در هر حال این انحصارطلبی و دیکتاتورانه غالباً منجر به اختلاف یا جدایی میشود.
پرتوقع بودن
افرادی که کمبود محبت و توجه دارند، از همسر یا نامزدشان یا هر فردی که پیوندی عاطفی با او برقرار کردهاند، توقع زیادی دارند. برای مثال چنین جملاتی را زیاد از زبان آنها میشنویم: “درست وقتی بهت نیاز داشتم، پیشم نبودی” یا “انتظار داشتم کار خاصی انجام بدی، اما تو چیکار کردی؟ هیچ کار!” عشق از نظر آنان مطلق و بیقید و شرط است؛ در صورتیکه حتی یک مادر هم نمیتواند چنین عشق بی قید وشرطی را به فرزندش بدهد.
خواهش برای دریافت محبت
افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، حاضرند از بسیاری چیزها در راه رسیدن به عشق و محبت صرف نظر کنند. به نظر آنها هر اتفاقی بهتر از این است که عشقشان را از دست بدهند. در نتیجه فرد تشنه عشق و محبت غالباً نیازها و رفاه خود را نادیده میگیرد. فردی که کمبود محبت دارد، اگر احساس کند که عشقش در حال فاصله گرفتن از او است و نسبت به او سرد شده است ، حاضر است زمین و آسمان را به هم بدوزد تا او را برای خود نگه دارد. چنین فردی از احساس بیارزش بودن رنج میبرد و تصور میکند که عشق به زندگی او ارزش و معنا میدهد؛ به همین دلیل حتی حاضر است که عشقش از او سوءاستفاده کند، اما ترکش نکند.
اعتماد نداشتن به شریک عاطفی خود
برخی از افرادی که کمبود محبت دارند، هر چقدر هم که سعی کنند، نمیتوانند خودشان را راضی کنند که به دیگران اعتماد کنند. آنها پیوسته به دیگران مشکوکاند و همین شک و تردید دائمی پیوند عاطفیشان را با دیگران به تدریج سست میکند. فرد دچار عقده کمبود محبت همواره منتظر است که طرف مقابل او را ترک کند یا به نحوی به او آسیب بزند؛ چنین انتظاری باعث میشود که توهماتش برایش واقعی به نظر برسد. بیاعتمادی آنها به دیگران آنقدر شدید است که حتی واقعیتها وارونه به نظرشان جلوهگر میشود و آنچه را که خوب است، بد و آنچه را که بد است، خوب میبینند. فرد تشنۀ محبت در همه جا به دنبال انگیزههای مخفی، برنامههای پنهانی و توطئههای مغرضانه میگردد. این بدبینی شدید بخشی از ترس همیشگی او از احتمال آزار دیدن از سوی محبوب است.
پذیرش موارد غیرقابل قبول
سوءاستفاده از هر نوعی که باشد، غیرقابل قبول است. متاسفانه کمبود محبت غالباً افراد را وارد دور باطلی میکند که حاضراند هر رفتاری را از سوی شریک عاطفیشان بپذیرند. آنها متوجه تفاوت بین اختلاف نظر یا مشاجره و سوءاستفاده نمیشوند. افرادی که نیاز شدید به محبت و توجه دارند، سعی میکنند از هر چیزی را بپذیرند تا محبت طرف مقابلشان را از دست ندهند، اما متاسفانه جز دلشکستگیهای پی در پی چیزی نصیبشان نمیشود. به همین دلیل است که بهرهگیری از کمک تخصصی یک مشاور با تجربه برای رهایی از کمبود محبت و درمان آن ضروری است.
احساس میکنند دوست داشتنی نیستند
زمانیکه فرد دچار کمبود محبت است اولین احتمالی در ذهنش پررنگ میشود این است که فرد جذاب و دوست داشتنی نیست و به همین خاطر است که وقتی اطرافیان و بخصوص همسر یا عشقش به او محبت و توجه نمیکند ، در واقع خودش را مقصر اصلی این موضوع میداند.
کمبود اعتماد بهنفس و عزتنفس
یکی از دلایل اصلی نیاز شدید به توجه و محبت، پایین بودن عزت نفس در فرد است. پایین بودن عزت نفس و اعتماد به نفس باعث میشود فرد برای به دست آوردن حس ارزشمندی همواره به توجه و محبت طرف مقابلش احتیاج داشته باشد. این مورد در افرادی که در زندگیشان اهداف و دستاوردهای ارزشمندی ندارند و شکستهای کوچک و بزرگی را تجربه کردند بیشتر دیده میشود.
دلبستگی ناایمن در دوران کودکی
دلبستگی ناایمن در دوران کودکی یکی از دلایل مهم عقده کمبود محبت و بوجود آمدن تله شخصیتی مهرطلبی در فرد است. افرادی که در کودکی به دلیل روش تربیتی والدینشان نتوانستهاند یک ارتباط عاطفی ایمن با مادر و پدر خود برقرار کنند ممکن است به کمبود محبت دچار شوند و به جبران محبتی که باید از والدین دریافت می کردند در بزرگسالی توجهطلب و مهرطلب شوند و روابط عاطفیشان بطور منفی تحت تاثیر قرار گیرد.
روابط عاطفی ناموفق گذشته
افرادی که در گذشته روابط عاطفی ناموفق داشتند و یا در روابطشان مورد سوء استفاده عاطفی قرار گرفتند نیز ممکن است دچار عقده کمبود محبت و نیاز شدید به توجه شوند. بدلیل اینکه این نیازشان در گذشته به درستی برآورده نشده و ناکام شدهاند، در حال حاضر تشنه محبت و ابراز احساسات طرف مقابلشان هستند.
معمولا نشانه های های کمبود محبت به صورت زیر است:
توجه کنید که خلا محبت یک بیماری روانی نیست که نادر باشد؛ اگر شما یک نگاه ساده به آدم های اطرافتان بیندازید و کمی درباره رفتار و گفتار های آن ها فکر کنید قطعا به این نتیجه می رسید که بسیاری از آن ها دارای این خلا هستند و به وضوح در رفتار هایشان احساس می شود، توجه کنید که فردی که دچار کمبود محبت است ممکن است هیچ گاه خودش به این موضوع پی نبرد که دلیل بسیاری از رفتار های او به خاطر این خلا است و قطعا هیچ وقت به طور واضح نمی گوید که من دچار کمبود محبت هستم و لطفا به من محبت کنید! بلکه با رفتار هایش به صورت ناخوداگاه این موضوع را ثابت می کند.
افرادی که دچار کمبود محبت نباشند هیچ گاه به دنبال توجه اطرافیانشان نیستند و برایشان مهم نیست که دیگران درباره آن ها چه طرز فکری دارند زیرا آن ها خلا ای در زندگی خود ندارند که بخواهند با توجه بقیه آن را پر کنند.
همچنین این افراد هیچ وقت شخصیت وابسته ای نخواهند داشت و به راحتی می توانند از هر شی و یا شخصی جدا شوند.
این افراد همیشه دارای عزت نفس بالایی هستند و برای خود بسیار ارزش قائل هستند.
افرادی که در زندگی خود دچار خلا محبت نباشند هیچ گاه به دنبال این نیستند که دل کسی را بشکنند و یا کسی را تخریب و سرکوفت کنند زیرا تنها آدم های دچار خلا محبت از این کار ها احساس خوبی دارند.
افرادی که از نظر محبت خلایی در زندگی خود نداشته باشند به راحتی دل به کسی نمی دهند و فرق بین احساسات واقعی و دروغین را به راحتی تشخیص می دهند.
زیرا این افراد از کودکی مورد توجه والدین خود قرار گرفته اند و این احساس را درون او به وجود آورده اند که وجودش تا چه اندازه ارزشمند است همچنین در تمامی مراحل زندگی افرادی را در زندگی داشته اند که آن ها را تشویق کنند و به آن ها توجه داشته باشند. آن ها هیچ گاه احساس تنهایی نداشته اند و همیشه ارزششان حفظ شده است.
شناسایی راه برای دریافت محبت
اولین گام برای حل این مشکل این است که زوج ها روش دریافت محبت خود را تعیین کنند.
به عبارت دیگر، زوج ها به صراحت و بدون پنهان کاری بیان می کنند که چه نوع توجه و دریافت عشق را دوست دارند.
و چگونه باید نیاز عاطفی آنها را برآورده کرد.
البته برای خودآگاهی زوج لازم است.
اشتباه رایج این است که چون همسر من مرا دوست دارد، پس من باید بدانم و نیازی به بیان آن نیست.
همسرم باید بداند زمانی که به عشق نیاز دارم بدون اینکه سهل انگاری کند محبتش را رفتاری و گفتاری به من بگوید.
بسیاری از زوج هایی که همدیگر را دوست دارند یکدیگر را از بسیاری از انواع بیان عشق و عاطفه محروم می کنند.
شما هر روز به محل کار می روید و قبل از رفتن عشق خود را به همسر خود بیان می کنید و انتظار می رود که عشق خود را به همسرتان با شیوه های گوناگون نشان دهید.
این طبیعی است که همسر شما نمی تواند ذهن شما را بخواند و قصد ضمنی این رفتار را بیابد.
در این موقعیت، بیان واضح این نیاز مفیدتر است.
اشتباهات ذهنی ما این است که فکر کنیم اگر ما این نیاز را بیان کنیم، بی ارزش می شود.
آشنایی با همسرتان
گام دوم، تعیین میزان تاثیر عاطفه و محبت در روابط زوجین است.
سطح این مورد در افراد متفاوت است و احتمال دارد که زوج ها خیلی درگیرش نباشند.
فرد عاشق معمولا در صورتی که عشق لازم را از سوی همسرش دریافت نکند احساس ناامنی می کند.
و در برخی موارد به همسرش مشکوک می شود.
راه حل این موضوع، همان بیان صریح عشق است.
خلاق باشید
مرحله سوم استفاده از روش های مختلف برای بیان عشق است.
توصیه می شود که زوج ها خلاقیت و احساسات خود را از راه های مختلفی مانند نوشتن نامه، پیام های کوتاه، گذاشتن یادداشت در خانه و در کنار اشیاء اتاق خواب، فرستادن ایمیل و … ابراز کنند.
در همین حال، افرادی که در بیان احساسات خود دچار مشکل هستند، می توانند انتظارات و نیازهای خود را با نوشتن بیان کنند.
قدردانی از عشق همسر شما
از توجه و محبت همسر قدردانی کنیم.
یکی از راه های شکل گیری عشق و محبت ما این است که از رفتار مثبت طرف مقابل قدردانی و سپاسگزار باشیم (گرچه ارزش آن کم باشد).
با استفاده از این روش، همسر شما به آرامی متوجه خواهد شد که کدام یک از رفتارهای او چنین پاسخ مثبتی ایجاد می کند و این رفتار را افزایش می دهد.
یک طرفه به میدان عشق نروید
از عشق یک طرفه خودداری کنید.
معمولا یک تصور غلط وجود دارد که “من دوست دارم همسرم را عوض کنم”.
یا “عشق من در نهایت او را تغییر می دهد”.
این باور غلط است و عشق یک طرفه کم اهمیت است.
زیرا روح انسان به گونه ای است که محرک های یکطرفه و تکراری را نادیده می گیرد.
روزهای خاص عشق را بیشتر کنید
مرحله ششم و آخر، شناخت شرایط و روزهای خاص است که نیاز بیشتری به توجه دارد.
برخی روزها در هفته و ماه، فرد نیاز بیشتری به توجه و عاطفه دارد.
به عنوان مثال، بعضی از مردان در شرایط سخت کار می کنند، یا برخی از زنان در مراحل اولیه قاعدگی خود به توجه بیشتری نیاز دارند.
زوج ها باید در مورد این دوره ها و زمان ها آموزش دیده و یکدیگر را آموزش دهند و از انتظارات خود آگاهی داشته باشند.
کمبود محبت در بین زوجها میتواند عواقب ناخوشایندی داشته باشد و حتی منجر به طلاق شود. اولین گام درمان کمبود محبت در زوجها این است که روش دریافت محبت خود را مشخص کنند. زوجها از هم توقع دارند همسرشان بداند زمانی که به عشق نیاز است بدون اینکه سهل انگاری شود، محبت خود را به صورت رفتاری برای او بیان کند. بسیاری از زوجهایی که همدیگر را دوست دارند، یکدیگر را از بسیاری از انواع بیان عشق و عاطفه محروم میکنند.
گام دوم این است که میزان تاثیر عاطفه و محبت را در روابط زوجین مشخص کرد. سطح این مورد در افراد مختلف متفاوت است و احتمال دارد که زوجها خیلی درگیرش نباشند.
نکته مهم این است که گاهی افراد به دلیل نداشتن آگاهی، راههای اشتباهی برای برطرف کردن کمبود عاطفی خودانتخاب میکنند. برای مثال در کودکی با لجبازی و رفتارهای پر خطر و در بزرگسالی با خیانت، تهدید نشان میدهد.
زنان موفق در رابطه عاطفی شناخت کافی از زن و مرد دارند. این زنان موفق در رابطه آرامشی درونی دارند.
هنگامی که نیازهای عاطفی کودک در دوران کودکی برآورده نمیشود، شخصیت او به طور خاصی شکل میگیرد.
تجربههای دوران کودکی در افراد متفاوت است. یک دختر ممکن است مادر بی احساس و بی اعتنایی داشته باشد که نسبت به او بی توجه باشد. مساله مهم این است که در زمان کودکی اگر کمبود و عقدهای از طرف والدین برای کودکان موجود باشد این کمبودها بعدها در شخصیت او تاثیر میگذارد.
خانواده کوچکترین واحد اجتماعی است که به وسیله ازدواج زن و مرد تشکیل میشود و با تولد فرزندان تکامل مییابد.
مهمترین و حساسترین مرحله شکلگیری شخصیت، رفتار اجتماعی و خصوصیات فردی انسان، مرحله کودکی هر فرد است. این رفتارها تا حدودی متاثر از محیط، آموزشها و عوامل باز دارنده است.
انسان به دلیل ویژگی اجتماعی بودن خود از بدو تولد تحت تاثیر افکار، عقاید و رفتار اطرافیان قرار میگیرد. بدین ترتیب عدم تربیت صحیح و توجه نکردن به خواستههای طبیعی و سختگیریهای بیمورد در بسیاری از این موارد به تشکیل عقدههای روانی منجر میشود.
عواملی از قبیل ترس، خشم و مهر مادری از مسائلی است که باید به دقت مورد توجه قرار بگیرد. کودک بیش از هرچیزی نیاز به احساس و محبت دارد و همین عواطف هرگاه از حد معمول بگذرد، خطرات خانمان براندازی را به دنبال خواهد داشت.
یکی از مسائلی که ذهن بسیاری از آقایان را درگیر میکند میزان احترامی است که از همسر خود انتظار دارند. ممکن است آنها این مسئله را هرگز به زبان نیاورند اما یکی از دلایل پرخاشگریها و ناسازگاریهای آنها عدم دستیابی به احترامی است که از همسر خود انتظار دارند. مردان عاشق این هستند که همسرشان آنها را تحسین کند.
بخشی از زندگی مردها همسرشان است. شاید این اعتراف را از هیچ مردی شنیده نشود که بگوید: زیبایی و ظاهر تو برایم مهم است. اما واقعیت این است که مردها به دلیل علاقهای که به همسرشان دارند از او توقع دارند که همیشه او را آراسته ببینند. بنابراین بهتر است باصدای بلند صحبت نکنند. فریاد زدن و بلند صحبت کردن نه برای زنها خوشایند است نه برای مردها.
مردان به دلیل حجم کاری و فشارهای زندگی که بر عهده دارند بیشتر نیاز به تشویق و تعریفهای همسرشان دارند تا انرژی بگیرند و با انگیزه بیشتری برای خانوادهشان تلاش کنند.
تصور مردها اینگونه است که اگر همسرشان به توانایی آنها اعتماد داشته باشند میتوانند از پس هر مشکلی در زندگی بر آیند. هرچند که مردان کار کردن و برآورده کردن مخارج زندگی را یکی از وظایف خود میدانند اما تشکر و قدردانی میتواند باعث شود که انرژی و انگیزه بیشتری پیدا کنند.
نیازهای روحی زنان بسیار مهم هستند. اگر همسر مردی سرحال باشد و شادی داشته باشد باز هم نباید نسبت به نیازهای روحی او بی توجه بود. باید همواره نیازهای روحی زنان را جدی گرفت. مردانی که به تازگی ازدواج کردهاند باید از نیازهای روحی زنان آگاه باشند. زنان به ابراز محبت نیاز دارند. با خرید هدیه میتوان محبت خود را نشان داد. هدیهای که به زن شادی میبخشد هدیهای است که بر احساس شخصی او تاثیر میگذارد.
همسران باید به همسر خود عشق بورزند و به او ابراز محبت کنند. برطرف کردن نیازهای روانی زنان میتواند از طریق تشکر و قدردانی، خرید هدیه، غافلگیر کردن همسر با یک شاخه گل نیز صورت گیرد.
برای داشتن یک زندگی مشترک موفق باید عاشق همسر خود بود و نیازهای روحی همسر را برطرف کرد و هرگز او را باکسی مقایسه نکرد. اگر آقایان تمام نیازهای همسرشان را برطرف کنند به تنها فرمانده قلب همسرشان تبدیل میشوند.
زن و مرد هر دو به محبت نیاز دارند اما نیازهای روحی یک زن به محبت شوهر، فوق العاده مهم و حساس است.
نقش محبت در زندگی و خانواده بسیار مهم است. مدیریت محبت و عاطفه ضروری است چرا که محبت انسانها نسبت به یکدیگر، عامل مهم و موثری در رشد و تکامل آنها به حساب میآید.
سوالی مهمی که در اینجا مطرح میشود این است زن و شوهر چگونه باید با یکدیگر برخورد کنند تا کانون خانوادگی آنها پر از مهر و محبت باشد؟
اولین عاملی که موجب پدید آمدن صمیمت میشود خوش اخلاقی است. زن و مرد باید سعی کنند در ارتباط با همدیگر روحیه و احساس خوبی به هم دهند و از تندی و عصبانیت و حساسیتها جدا پرهیز کنند.
دومین عاملی که صفا و صمیمیت را در محیط خانوادگی ایجاد میکند خوش زبانی است.
سومین نکته که بسیار حساس است و در ایجاد حفظ صمیمیتها نقش موثری را بر عهده دارد، خوش برخوردی است. همه افراد علاقه دارند که دیگران با آنها برخورد خوبی داشته باشند.
چهارمین نکته که در صمیمیت بسیار مهم است این است که در زندگی خانوادگی زن و مرد احترام یکدیگر را حفظ کنند.
زنان ممکن است روابط گرم و صمیمانه با خویشاوندان و دوستان خود و حتی در محل کار داشته باشند و با همدردی و مهربانی با دیگران صحبت کنند. اما در صورت برخورد با همسرشان به طور ناگهانی تبدیل به شخص دیگری می شوند.
آنها می گویند: ما همسرمان را دوست داریم اما بیان نمی کنیم. بنابراین آنها اجازه نمی دهند که با آن ها بسیار گرم و صمیمی برخورد شود، که اشتباه است.
آنچه همسر می بیند برای او بسیار مهم است و بیان درست و رفتار دست تنش را کاهش می دهد. بسیار مهم است که خود را برای همسرتان جذاب نگه دارید.
پس از ازدواج شما یک مسئولیت مهم دارید و ان این است که نباید با روزمرگی کنار بیایید. شما همیشه باید به خودتان برسید و یکدیگر را دوست داشته باشید. از لحاظ جسمی مراقب باشید .
از پوست و موی خود مراقبت کنید و پر انرژی باشید. همه اینها نه تنها به شما کمک می کنند تا از زندگی زناشویی لذت ببرید. بلکه روابط تان را در طول زندگی خود تحسین می کنید، و نیز اعتماد به نفس شما نیز افزایش خواهد یافت.
تکنیک هایی در مشاوره های روانشناسی برای این موارد آموزش داده می شود. دوست داشتن و بیان احساسات نه تنها برای روزهای اولیه ازدواج ضروری است. بلکه با گذشت زمان، نهال های زندگی به یک درخت تشنه تبدیل می شود که نیاز به آبیاری بیشتری دارد. با بیان عشق و محبت، می توان این درخت را همیشه شاداب، پربار و با طراوت کرد.