اختلال استرس پس از ضربه روانی (PTSD) بسیار رایج است. این اختلال هنگامی به وجود میآید که ذهن و بدن در اثر تحریک تجربه آسیبزا، از توان افتاده باشند. افسردگی، اختلال وسواس فکری یا عملی و سوء مصرف الکل یا مواد مخدر نیز میتواند از عوارض روانی این امر تلقی شود.
اثرات تجاوز جنسی میتواند هم شامل آسیب فیزیکی اولیه و هم آسیب روانی عمیق باشد. اگرچه در برخی مواقع قربانیان تجاوز، جراحات و مشکلات مربوط به سلامت ناحیه تناسلی خود را پس از تجاوز جنسی گزارش میکنند، تجاوز همیشه شامل مشکلات و آسیبهای فیزیکی نمیشود. شایعترین و پایدارترین اثرات تجاوز جنسی، شامل نگرانیهای مربوط به سلامت روان و کاهش اعتماد اجتماعی است.
اثرات فیزیکی تجاوز جنسیدر نهایت ما باید به یاد داشته باشیم که میتواند هم از تجاوز جنسی همراه با خشونت و تجاوز جنسی بدون خشونت ناشی شود، مانند تجاوز جنسی به کمک ایجاد اختلال با مواد مخدر. در واقع در این حالت قربانی خود متوجه مورد تجاوز قرار گرفتن نیست. اما در تجاوز جنسی همراه با خشونت نیروهای شدید وارد شده اغلب باعث کبودی یا خونریزی در داخل و اطراف ناحیه واژن یا مقعد و کبودی در سایر قسمتهای بدن در اثر خشونت اجباری میشوند. اما هر دو نوع تجاوز جنسی همراه با خشونت و بدون آن، میتوانند مشکلات جسمی و فیزیکی دیگری را هم برای قربانی ایجاد کنند، از جملهی میتوان به مشکلات زیر اشاره کرد.
قربانیان تجاوز، اثرات روانی کوتاهمدت و بلندمدت تجاوز جنسی را تجربه میکنند. یکی از رایجترین پیامدهای روانی تجاوز، سرزنش خود است. قربانیان از سرزنش خود بهعنوان یک ابزار مقابلهای استفاده میکنند. همین سرزنش خود است که باعث میشود تعداد زیادی از قربانیان تجاوز تصمیم به شکایت نگرفته و سعی میکنند این موضوع را به طور کلی از همه مخفی کنند. سرزنش خود روند درمان را کند یا در بسیاری از مواقع متوقف میکند. اما اثرات روحی تجاوز جنسی به سرزنش خود خلاصه نشده و بسیار عمیقتر است که نمونههایی از آن در ادامه آورده شده است.
از اثرات تجاوز جنسی میتوان به اختلال استرس پس از سانحه اشاره کرد. این اختلال، یک بیماری است که پس از ضربهای که در آن آسیب جسمی یا تهدید به آسیب جسمی وجود دارد، رخ میدهد. اختلال استرس پس از سانحه یک بیماری روانی و در واقع یک اختلال اضطرابی است. علائم استرس پس از سانحه بیش از یک ماه رخ میدهد و معمولا در عرض سه ماه پس از رویداد آسیبزا ایجاد میشود. اگرچه در برخی موارد، تاخیر بیشتری نیز وجود دارد. اگر استرس پس از سانحه برای کمتر از یک ماه وجود داشته باشد، ممکن است اختلال استرس حاد تشخیص داده شود.
اختلال استرس پس از سانحه میتواند فلج کننده باشد زیرا علائم آن در زندگی روزمره رخ میدهد. یک فرد مبتلا به این اختلال ممکن است یک لحظه احساس خوبی داشته باشد و چند دقیقه بعد ناگهان دچار حمله شود. حملات میتواند منجر به اضطراب مانند تپش قلب، تعریق و تنگی نفس شود. زمانی که قربانی وارد جامعه میشود، سطح اضطراب او ممکن است به حدی باشد که کوچکترین سر و صدایی باعث پریدن یا حتی جیغ زدن او شود.
افسردگی
یکی از پیامدهایی که در بیشتر قربانیان تجاوز ایجاد میشود، اختلال افسردگی است. به عبارتی قربانیان احساس غم، پوچی و خلقوخوی افسرده کرده و تمایلی به انجام فعالیتهای روزانهی خود ندارند. کارهای روزانه دیگر برای آنها مثل قبل لذتبخش نبوده و حس سرخوشی را در آنها ایجاد نمیکند. در برخی موراد این افراد دچار خواب بیش از حد شده یا اینکه به طور کلی به دلیل تداعی صحنهی تجاوز، نمیتواند بخوابند. سطح انرژی آنها به حداقل رسیده و ممکن است روزها در رختخواب بمانند.
کاهش یا افزایش اشتها یکی از نتایج افسردگی در این افراد است. آنها برای فراموش کردن آنچه در ذهن دارند، تمایل زیادی یا کمی به خوردن نشان میدهند. نداشتن تمرکز، کم شدن توجه به اطرف و کاهش قدرت تصمیمگیری در قربانیان تجاوز بسیار شایع است. در واقع دیگر به افکار خود اعتمادی نداشته و نمیتوانند ذهن خود را در نقطهی مشخصی متمرکز کنند. خطرناکترین پیامدها در افراد افسردهای که مورد تجاوز قرار گرفتهاند میتوان به افکار هر روزهی آسیب به خود اشاره کرد. میل به خودکشی در این افراد بسیار زیاد است چرا که از نگاه آنها تنها راه فرار از خاطرات سانحه، مردن است. برای شرکت در آزمون افسردگی کلیک کنید.
فلاشبک یا یادآوری همهروزهی لحظهی تجاوز
قربانیان تجاوز به صورت ناخودآگاه هر روز صحنهی تجاوز و ظلمی که به آنها وارد شده است را مرور میکنند. جزئیات به دقت در ذهن آنها ثبت شده و تمامی جملات و چهرهی متجاوز را به خاطر میآورند. کسانی که مورد تجاوز قرار میگیرند روزانه و گاهی چندین بار در روز، لحظهی تجاوز را در ذهن خود مرور میکنند. همین موضوع است که باعث میشود افسردگی در این افراد شدت گرفته و میل به خودکشی به قوت خود باقی بماند.
اختلال شخصیت مرزی
هنگامی که فردی اختلال شخصیت مرزی دارد، احساسات فوق العاده شدیدی نسبت به هر چیزی داشته و ممکن است بدون توجه به ایمنی خود، واکنش شدید نشان دهد. بهعنوان مثال در قربانیان تجاوز، به دلیل ثبت دقیق لحظهی تجاوز و بال و پر دادن به آن به دلیل مرور هر روزه، واکنش فرد نسبت به هر چیزی که در این خاطرات ثبت شده باشد بسیار شدید است. مثلا بوی سیگاری که در آن لحظه در دست متجاوز بوده است میتواند این اختلال را در قربانی بیدار کرده و واکنش شدید وی را به دنبال ددر نهایت ما باید به یاد داشته باشیم که
اشتهدر نهایت ما باید به یاد داشته باشیم که باشد.
اختلالات خواب
اختلالات خواب به دو نوع کلی کم خوابی یا خواب زیاد تقسیم میشود. اما از جمله خطرات اختلال خواب میتوان به دیابت، مشکلات قلبی عروقی، چاقی، فشار خونه و سکته اشاره کرد. پس از تجاوز جنسی فرد به دو حالت به شرایط موجود واکنش نشان میدهد. دستهی اول برای فراموش کردن آنچه رخ داده است مدت زمان زیادی را خوابیده و تلاش میکنند در رویا زندگی کنند اما دستهی دوم به دلیل یادآوری دائمی شرایط پیش آمده، نمیتوانند خواب راحتی را تجربه کرده و مدت زمان زیادی را بیدار هستند. هر دو دسته با خطرات بسیاری روبهرو خواهند بود.
اختلالات اشتها
در حالی که بیش از ده اختلال اشتها وجود دارد، اما سه نوع آن از جمله خطرناکترینها بوده و در میان عموم مردم و از جمله قربانیان تجاوز شایعتر است.
بیاشتهایی عصبی
افراد مبتلا به بیاشتهایی عصبی تصویر بدنی تحریف شدهای دارند که باعث میشود حتی زمانیکه به طور خطرناکی لاغر هستند، خود را چاق ببینند. آنها از غذا خوردن امتناع میورزند. به شکلی افراطی وزن از دست داده و حتی ممکن است به دلیل گرسنگی و سوءتغذیه جان خود را از دست بدهند.
پرخوری عصبی
خوردن مقادیر زیاد کربوهیدرات و خوراکیهایی با کالری بالا، ولع این افراد به خوردن را برای مدت زمان کوتاهی کم میکند. این افراد معمولا به صورت مخفیانه عمل کرده و با وجود اینکه میدانند عملکرد درستی ندارند، به پرخوری خود ادامه میدهند. اما آنچه در این افراد قابل توجه است این است که معمولا سعی میکنند با ایجاد شرایط استفراغ اجباری، کالری دریافت شده را بهسرعت برگردانند.
اختلال پرخوری
افراد مبتلا به اختلال پرخوری، دورههای مکرری از غذا خوردن خارج از کنترل را تجربه میکنند، چیزی شبیه به پرخوری عصبی. با این حال، اطلاعات مربوط به اختلالات خوردن نشان میدهد که افراد با اختلال پرخوری، کالری اضافی را برنگردانده و حفظ میکنند.
اختلال هویت تجزیهای
بحثهایی پیرامون تعریف خاص اختلال هویت تجزیهای وجود دارد، اما طبق گفتهی Medscape، اختلال هویت تجزیهای یک بیماری روانی جدی است و به طور فزایندهای بهعنوان یک آسیبشناسی روانی پیچیده و مزمن پس از سانحه درک میشود. اختلال هویت تجزیهای، که معمولا بهعنوان DID شناخته میشود، با دو یا چند شخصیت در درون فرد مشخص میشود. به طور معمول، شخص غالب است و بیشتر اوقات حاضر، اما در همهی زمانها، یک شخصیت حضور دارد.
اختلال هویت تجزیهای که قبلا بهعنوان اختلال شخصیت چندگانه شناخته میشد، یکی از چندین اختلال تجزیهای شناخته شده است که شامل علائم زیر است.
آنچه در اکثر قربانیان تجاوز وجود دارد، حس گناه پس از تجاوز جنسی است. آنها دائم در حال شماتت خود بوده و دقایقی پیش از وقوع تجاوز را مجسم میکنند و تمامی تلاش خود را میکنند که به خود القاء کنند که مقصر اصلی این موضوع آنها بوده و خودشان شرایط را ایجاد کردهاند.
این حس در بیشتر مواقع افراد را از حضور در پیشگاه قانون منع کرده و باعث میشود، متجاوز که مقصر اصلی این حادثه است به راحتی فراموش شود. متاسفانه معمولا متجاوز زمان تجاوز با گفتن جملات مختلف سعی میکند این حس را در قربانی ایجاد کند.
یکی از اثرات تجاوز جنسی ایجاد حس بیاعتمادی دائمی است. این حالت بیشتر زمانی اتفاق میافتد که متجاوز یکی از نزدیکان قربانی یا از دسته افراد مورد اعتماد او باشد. پس از تجاوز جنسی، قربانی دیگر به هیچکس اعتماد نداشته و همه را به چشم یه متجاوز نگاه میکند.
هر چند در حالتهایی که فرد متجاوز هم یک غریبه است باز این حس عدم اعتماد به وجود آمده و هر فردی در جامعه میتواند برای قربانی حکم یک حملهکننده را داشته باشد.
خشم
فرد متجاوز روح و جسم خود را از دست رفته میبیند. در این مواقع دو حالت وجود دارد یا او خود را مقصر اصلی دانسته و دائما خود را سرزنش میکند که خشم عنوان شده نسبت به خود فرد است. در برخی مواقع هم قربانی متجاوز را مقصر میداند و حتی گاهی با مجازات شدن متجاوز هم خشم او فروکش نمیکند. خشم موجود در ذهن قربانی، همان خشمی است که لحظهی تجاوز یا خود را نشان نداده است یا اینکه قربانی به دلیل ناتوانی، قادر به نشان دادن خشم خود نبوده است.
احساس ناتوانی شخصی
همانطور که در قسمت افسردگی پس از تجاوز جنسی گفته شد این افراد، دیگر قدرت تمرکز نداشته و نمیتوانند بری خود بهراحتی تصمیمگیری کند. این حس به این دلیل است که قربانی همواره فکر میکند متجاوز قدرت جسم و روح او را گرفته و این متجاوز است که بدن او را کنترل میکند.
اثرات روحی ناشی از تجاوز به اندازهی اثرات جسمی آن از اهمیت زیادی برخوردار است. در واقع اثرات تجاوز جنسی مجموعهای از اثرات جسمی و روانی حاد و مزمن است. مهم است که قربانیان مراقبتهای جامعی را از اطرافیان و گروههای درمانی دریادر نهایت ما باید به یاد داشته باشیم.
در بسیاری از مواقع دیده شده است که قربانیانی که دوستانی صمیمی و قابل اعتماد یا خانوادهی غیرسرزنشگر داشتهاند، بهخوبی توانستهاند با شرایط کنار آمده و دوباره به کانون گرم خانواده و جامعه بازگردند. یکی از مشکلات برخی جوامع، نگاه سرزنشگر به قربانی است. همین موضوع، افراد حادثه دیده را به انزوا کشانده و باعث میشود تنهایی را انتخاب کنند.
تنها ماندن برای این افراد حکم سیانور را دارد. در مرحلهی اول باید قربانیان را به یک مشاور دلسوز و کار بلد معرفی کرد. کسی که بتواند در نگاه اول حس خودسرزنشگری را از قربانیان دور کند.
پس از آن باید محیط خانه و محل کار را برای آنها به محیطی امن و قابل اعتماد تبدیل کرد تا بتوانند دوباره به جامعه مانند قبل نگاه کرده و فعالیتهای روزانهی خود را ادامه دهند. تجاوز نقطهی پایان زندگی نیست. باید بتوان از آن درس گرفت. خودمراقبتی و حس علاقهی نسبت به خود میتواند فرآیند درمان را کوتاه کرده و در فاصلهی زمانی کوتاهتری قربانی را به روند قبلی زندگی و کار بازگرداند.