چه بخواهیم چه نخواهیم، لحظات سخت نیز بخشی از زندگی ما می باشند. موقعیتهایی مانند از دست دادن کار، ورشکستگی، بیماری و …، اما امید داشتن در زندگی در این لحظات بسیار مهم است. تنها با امید است که خواهیم توانست از سختی این لحظات کم کرده و موقعیت خود را بهبود بخشیم، در غیر اینصورت، تنها بیشتر عقب می افتیم و در یک چرخه منفی در وضع بدتری قرار خواهیم گرفت.
برای تداوم زندگی و تحمل سختیهای اون، ما نیازمند انگیزهای نیرومند هستیم. ما میتونیم حدود چهل روز بدون غذا، حدود سه روز بدون آب، حدود هشت دقیقه بدون هوا زندگی کنیم، اما فقط یک ثانیه بدون امید میشه زندگی کرد. امید ویژگی مثبتی هست که در اواسط دهه 1980 به وسیله چارلز اسنایدر مطرح شد. از مفاهیم بسیار نزدیک به روانشناسی مثبت نگر بهحساب میاد. این نظریه بر اهمیت مفهوم امید در زندگی افراد تاکید داره. فرض اساسی در این نظریه این هست که مشکلات افراد قابل حل هستن و افراد با داشتن امید میتونن به آیندهای روشن دست پیدا کنن. به اعتقاد اسنایدر، انتخاب هدفهای مناسب و تلاش برای رسیدن به اونها همون چیزی هست که میشه به اون تفکر هدف مدار یا امید گفت.
امید نیرویی هیجانی هست که تخیل رو به سمت موارد مثبت هدایت میکنه. امید، به ما انرژی میده و باعث میشه تا برای کار و فعالیت آماده بشیم. امید، به ما انعطاف پذیری، نشاط و توانایی خلاصی از ضرباتی رو میده که زندگی به ما تحمیل میکنه و باعث افزایش رضایت از زندگی میشه. بیلی و اشنایدر معتقدن که امید یک حالت انگیزشی مثبت با در نظر گرفتن اهداف روشن برای زندگی هست. کارکرد امید در زندگی به عنوان یک مکانیزم حمایتی هست و باعث رشد و پیشرفت کیفیت زندگی ما میشه.
اسنایدر برای امید، دو مولفه تعریف میکنه:
1- قدرت اراده(Will-power): کسی که امیدوار هست، اراده میکنه و قصد داره که در مسیر هدفی که تعیین کرده حرکت کنه (بدون تعریف هدف، اراده کردن برای رسیدن به اون هدف معنا نداره).
2- قدرت یافتن مسیر(Way-power): کسی که امیدوار هست، معتقد هست که اگه مانعی در سر راه رسیدن به هدفش ایجاد بشه، میتونه مسیر تازهای برای رسیدن به اون هدف پیدا کنه.
این دو مولفه در کنار هم، مفهوم امیدواری رو میسازن و یکی از اونها به تنهایی برای امیدواری کافی نیستن (البته این دو روی همدیگه هم تاثیر دارن و از هم مستقل نیستن).
امید تاثیر بسیاری توی ایفای نقش اجتماعی و کنشگری داره. افراد امیدوار به زندگی خوشبین هستن، هدفهای مشخصی برای خودشون در زندگی دارن و همکاری و مسئولیت پذیری اجتماعی بیشتری نشون میدن. امید مسیری رو برای فرد باز میکنه تا نه تنها آینده بلکه خودش رو در فرایند رسیدن به هدف نظارت کنه. برخلاف اینکه امید عاملی صرفاً آینده نگر گفته میشه، امید باعث زندگی آگاهانه در زمان حال میشه و زندگی آگاهانه به معنی داشتن توجه به همه عواملی هست که بر اعمال، اهداف و ارزشهای ما تاثیر میذاره.
شواهد پژوهش ها نشون میده که امید، مثل دارو دارای اثرات بیولوژیک هست و میتونه روی کنترل درد و ناتوانیهای بیماران تاثیر مثبت داشته باشه. امید و انتظار باعث فعال شدن مدارهای مغزی و آزاد شدن شدن آندروفین و انکفالین و در نتیجه کاهش درد میشه. در وضعیت ضعف جسمانی و درد، درماندگی و ناامیدی در افراد تشدید میشه و در نتیجه، آندروفین و انکفالین کمتر و کلوسیتوکنین بیشتری در بدن آزاد می شه. امید، با ایجاد تغییر در حالات بیولوژی بدن، باعث شکستن این دور باطل میشه و واکنشهای زنجیرههای درد رو تعدیل و در نتیجه باعث بروز احساس خوشایند در افراد میشه. این احساس به نوبۀ خودش باعث آزاد شدن آندروفین و انکفالین و کاهش بیشتر درد میشه.
خوش بینی به معنی انتظار وقوع رویدادهای مثبت در آینده هست. اما امید به ویژگیهای فرد و توانایی فرد در ساختن آیندهی مطلوب اشاره داره. به گفته اسنایدر، خوشبینی و امید به هم نزدیک هستن اما بین اونها تفاوت وجود داره. به عقیده او برخلاف خوشبینی، امید توانایی ای هست که فرد برای شناسایی اهداف خودش، استراتژی هایی رو تدوین میکنه تا به اونها دستیابی پیدا کنه و همچنین تلاش میکنه تا در مواجهه با موانع بتونه از اونها عبور کنه. این نشون میده که امید در چارچوب واقعیت کار میکنه.
در تحقیقی، لیز دِی و همکارانش به این نتیجه رسیدن که امید به مواردی بالاتر و فراتر از IQ، تفکر واگرا (تواناییِ تولید ایدههای فراوان) و پیروی از خودآگاهی مربوط هست. در این مطالعه، امید بهعنوان ویژگی رفتاری مورد ارزیابی قرار گرفت. جالب توجه اینکه ربکا گورس در دانشگاه اوترخت کالجِ هلند، متوجه شد امیدِ موقعیتی، و نه امیدِ جهتدار، به تفکر واگرا مربوط میشه. در این مطالعه، شرکتکنندگانی که به اونها گفته شده بود امیدوارانه فکر کنن، در ارتباط دادن عناصر همخوان عملکرد بهتری داشتن، ایدههای بیشتری تولید و جزئیات بیشتری به ایدههایشون اضافه کردن، در مقایسه با افرادی که امیدوارانه فکر نمیکردن. این ارتباط بین امید و تفکر واگرا مشخص میشه، به این دلیل که متفکران واگرا در رسیدن به ایدههای فراوان و متفاوت خوب هستن و امید، از نظر پیامدهای عملی یعنی رسیدن به تعداد زیادی استراتژیهای متفاوت برای رسیدن به هدف.
برای اینکه بتونیم امید رو در خودمون زنده نگه داریم در قدم اول باید بتونیم خودمون رو دوست داشته باشیم و به خودمون افتخار کنیم و احساس ارزشمندی داشته باشیم. برای خودمون ارزش و احترام قائل باشیم. کارهایی رو انجام بدیم که به اون علاقمند هستیم و احساس ارزشمند بودن و شاد و مفید بودن رو به ما می ده.
برای شروع با احساس ترس، اضطراب، عصبانیت و یا احساس اینکه حامی و کمک کننده ای نداریم روبرو بشیم، و اون رو بپذیریم. انکار کردن شرایط ما رو بیشتر اذیت میکنه. بنابراین درمورد مسائل با خودمون روشن باشیم و بدونیم که ما توانایی تغییر چه شرایطی رو داریم و از طرفی چه شرایطی رو نمیتونیم تغییر بدیم. وقتی بدونیم کجا قرار داریم، می تونیم بهتر پیش بریم و تصمیمات درستی بگیریم.
اهداف و رویاهایی رو که در سر داریم رو به یاد بیاریم و اون ها رو تقویت کنیم. اهدافی برای خودمون تعیین کنیم که انگیزه ما رو تقویت میکنن و به ما این توانایی رو میدن تا موانع پیشرو رو با قدرت از بین برداریم. در واقع در جهت رسیدن به اهدافمون چشم اندازهای روشن ترسیم کنیم تا انگیزهمون تقویت بشه.
از اونجایی که ما انسان ها موجودات عاطفی و اجتماعی هستیم زمانی که دچار احساس ناامیدی می شیم به حمایت و عشق اطرافیان مون بیشتر نیازمند هستیم به همین دلیل در مواقعی که دچار بحران روحی و عاطفی می شیم و امید مون رو نسبت به آینده از دست می دیم حمایت و دلگرمی اطرافیان مون می تونه باعث آرامش و در نتیجه تقویت احساس امیدواری در ما بشه. در این بین نقش خانواده بسیار پر رنگ هست که می تونن در مواقع لازم حامی و پشتیبان ما باشن.
باید روی لحظه حال تمرکز و توجه داشته باشیم و از اتفاقات توی لحظه لذت ببریم. این رو بدونیم که تنها لحظه حال هست که اهمیت داره و ما با توجه به اون میتونیم آینده مون رو بسازیم. برای همین نگرانی نسبت به آینده و همچنین یادآوری خاطرات بد گذشته باعث میشه که لحظه حالمون خراب بشه و در نتیجه اتفاقات بد رو به سمت خودمون جذب می کنیم. بنابراین، برای اینکه امید به آینده روشن در درون ما زنده باشه باید بدونیم که ما خالق زندگی خودمون هستیم و با تمرکز و توجه بر روی خواسته هامون اون ها رو به سمت خودمون جذب میکنیم.
با در نظر گرفتن شرایط مشابه که در گذشته برای ما اتفاق افتاده و ما سربلند از اون بیرون اومدیم میتونه بهمون کمک کنه تا شرایط فعلی رو بهتر بگذرونیم. همچنین با یاد آوری چیزایی که توی زندگی داریم و قدردانی و شکر گذاری بابت اون ها احساس خوشبختی در ما تقویت می شه و باعث تقویت امید میشه.
باید همواره برای لحظات ناخوشایند آماده باشیم. برای اینکه امید خود را در چنین شرایطی از دست ندهیم، موارد زیر می تواند به ما کمک شایانی کند:
پایه و اساس از دست ندادن امید، داشتن ایمان می باشد. ما باید به کاری که می کنیم ایمان داشته باشیم (قانون جذب). برای مثال، من به خدا و قدرتی که روی کنترل زندگی ام دارد معتقدم. مهم نیست که شرایط چقدر بد به نظر برسد، من فقط سعی کرده ام یاد بگیرم که به او اطمینان داشته باشم. حتی اگر نتوانم کارکرد امور مختلف را درک نمایم زمان و شرایط همیشه بدون اینکه حتی متوجه شوم، تغییر می کنند. ما هم می توانیم به خودمان، کاری که انجام می دهیم و هر چیزی که فکر می کنیم می توانیم به آن اعتقاد واقعی داشته باشیم تکیه کنیم. بدین ترتیب همیشه امیدوار خواهیم بود.
ممکن است ما هم تجربیات بدی را پشت سر گذاشته باشیم که در حال حاضر تمام شده اند. اما نکته مهم آنجاست که بدانیم آن تجربه بد، ما را نیرومندتر و ایمان مان را قوی تر کرده است و می تواند ما را در لحظات بدتر هم محافظت کند.
به گفته ویکتور فرانکل آنها که همیشه یک “چرا” برای زندگی خودشان دارند، “چگونه”ها را برای خود حل می کنند.
دو نقطه نظر در اینجا اهمیت دارد:
همیشه دلیلی برای آنچه انجامش می دهیم داشته باشیم. برای سادگی درک این نکته، اگر نتوانستیم یک “چرا” برای انجام کاری پیدا نماییم، از انجامش صرف نظر کنیم.
همیشه به یاد داشته باشیم که علت انجام هر کاری چیست و آن را پس ذهنمان نگه داریم تا از مسیر اصلی خارج نشویم.
برای گرفتن نتیجه مناسب، سعی نماییم چیزی بزرگتر از آنچه در توان مان هست را انتخاب کنیم. چیزی که از سطح ما پایین تر باشد حتی اگر به انجام رسد هیجان و رضایتمندی درونی برای ما ایجاد نخواهد کرد و رشدی هم برای ما نخواهد داشت.
ماندن در شرایط و لحظات سخت بسیار مشکل است، اما تنها ماندن در چنین شرایطی، وضع را به مراتب مشکل تر و سخت تر میکند. بهتر است به گروه ها و تیم هایی ملحق شویم که اعضای آنها به یکدیگر اهمیت می دهند. اگر چنین افرادی را اطراف خودمان نداریم، توصیه می کنیم از همین امروز به دنبال حداقل یک نفر باشیم. منتظر روز نیاز نمانیم که دیر است. ما پیش از بروز وضعیت های سخت نیازمند چنین افرادی هستیم. آنها می توانند به انحای گوناگون ما را در گذر از شرایط کمک نمایند.
از مزایای بودن با گروه ها و افراد مثبت، کمک به بقیه است. این مساله را وقت تلف کردن نبینیم. کمک به دیگران به ما نیز کمک میکند. می توانیم برای مدتی کوتاه هم که شده تمرکز را از خودمان برداریم. در نتیجه شرایط ناخوشایند خودمان را در مقایسه با شرایط دیگران هیچ می بینیم. اغلب موقعیت ها خیلی بدتر از چیزی که هستند به نظر می رسند. سعی نماییم حتی در شرایط بد، توجه مان را به موارد دیگر (توجه به شرایط دیگران و کمک به آنها) متمرکز کنیم. این مساله دید خوبی در پیداکردن راه حل به خود ما نیز خواهد داد.
نهایتاً به یاد داشته باشیم که شرایط سخت و ناخوشایند، نیازمند داشتن امید هستند. داشتن امید ضرورت دارد. به محض اینکه امیدمان را از دست بدهیم، بازی را هم باخته ایم. از این گذشته، از دست ندادن امید، مهمترین مسئولیتی است که بر دوش ماست. سعی کنیم بیشتر از آنکه به از دست دادن امید فکر کنیم، به ساختنش بیاندیشیم.