یشتر اوقات، مردم حتی نمی دانند که احساس صدمه خوردن کرده اند، زیرا چیزی درمورد آن نگفته اند. اما باید بدانید که اگر کسی احساسات خود را پنهان می کند دلیل بر بی احساسی او نیست. کسانی که در بیان احساسات خود مشکل دارند ممکن است نسبت به کوچکترین مسائل بسیار حساس باشند. آنها ممکن است برای مقابله با این عواطف تمام نشدنی زیاد خود را در وضعیت بدی بیابند، بنابراین آنها فکر می کنند بهترین کار برای انجام این کار این است که از گفتن احساس خود طفره روند. زیرا می ترسند که از سوی افراد دیگر مسخره شوند و یا مورد بی توجهی واقع شوند.
اگر شما هم احساسات خود را پنهان می کنید باید بدانید که ابراز احساسات شما را خلع سلاح نمی کند، بلکه به شما عزت نفس میدهد و به شما قدرت تصمیم گیری می دهد. خفه کردن احساسات در خود شما را درگیر مواردی میکند که اگر از ابتدا آن ها را بیان کرده بودید، وارد چرخه پوچ بی احساسی نمی کرد.
برای اینکه بتوانید به تعریف درستی از افراد بیاحساس برسید بهتر است در همین ابتدا یک تعریف کلی از احساسات را بیان کنیم. درواقع میتوانیم بگوییم: احساس، تحریککننده عواملی است که به شما نشان میدهد چه چیزهایی را دوست دارید و به چه چیزهایی علاقهمند نیستید. چه مسائلی سبب ناراحتی و آزردگی شما میشوند و چه چیزهایی حس خوب به شما میدهند. همچنین به شما نشان میدهند که چه چیزهایی را میخواهید و چه چیزهایی را نه؟ درواقع میتوانیم این را هم بگوییم که تشکیلدهنده مجموعهای از حالات مانند ترس، شادمانی، خشم، تنفر، آرزو و … است.
البته احساس لایههای بیشتری نیز دارد. میتوان گفت عمق احساس و فاکتورهایی که احساسات را نمایان میکنند بسیار زیاد است. آنچه در ابراز احساس مهم است، تجربههای شخصی و خلقوخوی افراد است. احساس انواع زیادی دارد که در ادامه به آنها اشاره خواهیم کرد.
برخی از احساسات خوشایند هستند. یعنی افراد در هنگام روبرو شدن با این موارد حس خوبی را تجربه میکنند، انرژی مثبت دریافت میکنند و همیشه آنها را با آغوش باز میپذیرند. مانند: دوستداشتنی بودن، لذت، عشق (علاقه)، امید، میل، احترام، رضایت و خرسندی، شادی و نشاط، انگیزه، ایمان داشتن، حس امنیت، آرامش، سربلندی و موفقیت، جرئت، حس رضایت، اعتمادبهنفس، ارزشمند بودن و سربلندی.
احساس ناخوشایند درست نقطهی مقابل احساس خوشایند است. اینکه افراد حس خوب و مثبتی نسبت به موضوعی نداشته باشند و درصدد فاصله گرفتن از آنها باشند. چنین شرایطی نشان میدهد که این موارد برایشان خوشایند نیست و همیشه در جستجوی راهی برای خلاصی از آنها هستند. مانند: احساس شرم، احساس تنفر، ترس، دلتنگی، افسردگی، غم، درد، نگرانی، دشمنی، بیمیلی، خستگی، ناراضی بودن، حسادت، بریدگی، بیانگیزه بودن، سردرگمی، بیعدالتی، دلشکستگی و تاسف.
همانطور که گفته شد انواع احساس متفاوت است و هرکدام ویژگیهای مختص به خود را دارند. حال این ویژگیها میتوانند مثبت باشند یا منفی. همچنین به این مورد هم اشاره شد که منبع اصلی لمس این احساسها افراد هستند. ولی جالب است بدانید که افراد نیز ازنظر احساس به دو دسته افراد بیاحساس و افراد بااحساس تقسیمبندی میشوند.
بهطورکلی افراد بیاحساس در مقابل بروز احساسات خود نوعی دیوار دفاعی میکشند. همواره چهرهی ثابت و بیاحساسی را از خود نشان میدهند. نسبت به اتفاقات پیرامون واکنش نشان نمیدهند. نه میتوانند احساسات خود را بهخوبی ابراز کنند نه توانایی درک احساسات دیگران را دارند. بههیچعنوان اجتماعی نیستند و درواقع میتوان گفت برخی از آنها درونگرا بهحساب میآیند اما نه لزوما همهی آنها. گوشهگیر هستند و تمام سعیشان بر این است که کارها را بهتنهایی انجام دهند. در کل زندگی پویا و پرتحرکی ندارند.
در اصل طبق تعاریف و توضیحاتی که در بالا در مورد این نوع افراد ارائهشده است میتوان چنین گفت که بسته به ویژگیهای فردی و شخصیتی که این اشخاص دارند، آنها افرادی بیاحساس خطاب میشوند. در ادامه به موارد دیگری از این ویژگیها اشاره خواهیم کرد.
افراد بیاحساس اصولا در ابراز عواطف و احساسات خود عاجزند. تصور و باور اینگونه افراد بر این است که اطرافیان خودشان باید احساساتشان را بفهمند و درک کنند. بیان احساسات از طریق کلمات امری غیرقابل امکان و دشوار برای اینگونه افراد است. همچنین دریافت بازخورد بهتر از اطرافیان قابلاطمینان، سبب رشدشان میشود.
کسانی که بیاحساس هستند در مواجهه با کوچکترین مشکلی حساس شده و خود را در شرایط سختی قرار میدهند. سخت بودن ابراز احساسات برای این افراد سبب میشود که از بیان احساسات خود طفره بروند. ترس این افراد از دریافت بیتوجهی اطرافیان غیرقابلانکار است و همیشه فکر میکنند که اگر احساسات خود را بیان کنند دیگران از آنها روی برمیگردانند. همچنین درک اینکه بیان احساسات عزتنفسشان را بالا میبرد، برای چنین افرادی مشکل است.
افراد غالبا بر این باورند که داشتن شخصیت بیاحساس باعث میشود که فرد، حوصله بحث و جدال نداشته باشد و از هرگونه عاملی که امکان دارد منجر به درگیری شود دوری کند. اما اصل ماجرا ازاینقرار است که بیاحساسی خود عاملی است که فرد را بهسوی درگیری میکشاند.
برای اینکه بتوانیم به این سوال پاسخ دهیم در ابتدا باید بدانیم که درونگرا بودن چه تعریفی دارد؟ چگونه است و چه ویژگیهایی را در بردارد؟ یکی از بهترین پیشنهادهایی که میتوان در این زمینه داد استفاده از تست MBTI است. تست شخصیت شناسی MBTI یکی از معتبرترین تستهای شخصیت شناسی در دنیا است که بهطور مفصل به مقولهی درونگرایی و برونگرایی میپردازد. بهطور مثال در نتایج این تست افراد درونگرا چنین توصیفشدهاند:
این افراد غالبا گوشهگیر هستند و تمایلی به انجام کارهای گروهی ندارند. از جامعه فاصله میگیرند و به کارهایی روی میآورند که در آنها افراد زیادی دخیل نیستند. این افراد کاملا مناسب مشاغلی هستند که نیاز به رازداری، ارتباطات کم و نیاز به تحلیل دارند.
پس بهتر است در گام اول بهطور دقیق با ویژگی درونگرایی آشنا شوید سپس بررسی کنید که آیا درونگراها افراد بیاحساسی هستند؟
با انجام تست MBTI از بخشهای پنهان و ناشناخته شخصیت خود آگاهی پیدا میکنید. با استفاده از این تست میتوان علت تفاوت عملکرد انسانها را درک کرد. میتوان از علایق افراد یا اینکه از چه چیزهایی بدشان میآید، مطلع شد. این تست ابزاری مفید برای انتخاب آگاهانه ی شغل و رشته تحصیلی شناخته شده است. بنابراین انجام این تست از اهمیت ویژهای در شخصیت شناسی افراد برخوردار است. با صرف حدود 10 دقیقه و پاسخ به 70 سوال، تیپولوژی شخصیتی خود را بیابید.شرکت در آزمون MBTI
اینکه فردی از بروز احساسات خود جلوگیری میکند ممکن است عوامل زیادی در آن دخیل باشند. اگر با افرادی که شخصیتی بی احساس دارند صحبت کنیم متوجه خواهیم شد که این افراد می ترسند بروز احساساتشان به نقطه ضعف آن ها تبدیل شود و یا باعث شود افرادی را از دست بدهند.