وقتی از افراد مختلف میپرسیم که معنادارترین بخشهای زندگیتان چه چیزهایی هستند، معمولاً به سلامتی، خانواده و شغل اشاره مینمایند. قطعاً امروزه یکی از مشکلاتی که همه انسانها به ویژه قشر جوان با آن روبهرو هستند، سردرگمی در انتخاب شغل است که نمیدانند برای رسیدن به موفقیت کدامیک مهمتر است؟ استعداد یا تلاش.
زیرا انتخاب شغلی که میخواهند انجام دهند یکی از مهمترین تصمیمهایی است که باید در زندگی خود بگیرند. مشکل اصلی این است که آنها نمیدانند چه شغلی مناسبشان است و یا از چه راهی باید به کسبوکار موردنظرشان برسند. این سردرگمیها برای همهی افراد جویای شغل، تبدیل به یک چالش بزرگ شده است که اگر نتوانند آن را برطرف نمایند، ممکن است در آینده دچار مشکلات جدی در محیط کارشان شوند.
اگر شغلی را انتخاب کنید که با استعداد و شخصیت شما تناسب نداشته باشد، درواقع وقت و انرژی خود را هدر دادهاید. همچنین انتخاب یک شغل ناشایست قطعاً شما را در موقعیتی نامناسب قرار خواهد داد که نهتنها زندگی حرفهای شما را تحتتاثیر قرار میدهد، بلکه بر روی زندگی شخصیتان نیز موثر خواهد بود. حتی انتخاب شغل صحیح در زمانبندی اجتماعی هم موثر است که انتظارات اجتماعی جامعه از شخص را برآورده میکند. ما قصد داریم در این مقاله نکاتی را برای شما بیان کنیم که بتوانید با استفاده از آنها، از این بلاتکلیفی و سردرگمی در انتخاب شغل آزاد شوید تا بهترین ملاکها در پیدا کردن یک شغل خوب را درنظر گرفته و بهترین اتفاقات را برای خود رقم بزنید.
اگر فردی احساس کند که در زندگی خود هیچ معنا و جهتی وجود ندارد، ممکن است با فقدان هدف دستوپنجه نرم کند. فقدان هدف میتواند تمام جنبههای زندگی شخص را تحتتاثیر قرار داده و موجب شود افکار مضطرب و آشفته که سبب ناراحتی وی میشوند را شدیدتر کند. اشخاصی که احساس بیهدفی و سردرگمی میکنند، اغلب معنای زندگی خود را از دست دادهاند. اگر در زندگیتان بیهدفی را تجربه میکنید، امکان دارد بهطور مداوم احساس بیحوصلگی، نارضایتی یا پوچی نمایید. حتی ممکن است در روابط خود با دیگران احساس ناخشنودی کنید و در خانه و محیط کار خود ناراضی باشید.
زمانیکه شرایط ما تغییر میکند، ممکن است با تعریف مجدد اهداف خود دچار مشکل شده و احساس سردرگمی کنیم. زیرا اهداف هر فردی ارتباط تنگاتنگی با هویت، ارزشها و احساساتش دارد. بدین سبب اگر موقعیت فردی تغییر کند، نقش هویتی وی با آن تغییر خواهد کرد و درنتیجه شخص را دچار سردرگمی و گمراهی میکند. بدین سبب جهت رهایی از سردرگمیها باید ارزشها و اهداف خودمان را در زندگی درک کنیم. حتی بتوانیم با تکیهبر استعداد یا تلاش خود، راه و روشهایی برای هماهنگ نمودن زندگیمان با این ارزشها کشف نماییم تا احساس رضایت و خشنودی بیشتری داشته باشیم.
بهطوریکه هویت منحصربهفرد حقیقی خود را بررسی کنیم و خودآگاهی خودمان را بهبود بخشیم تا احساس ارتباط بیشتری با هویتمان داشته باشیم. درنتیجه باید یاد بگیرید آن چیزی را که نمیتوانید تغییر دهید، پذیرفته و انرژی خود را صرف مسائلی کنید که میتواند به شما احساس اثربخشی در زندگی بدهد. شما باید با درک آنچه درحالحاضر برای شما در زندگیتان اتفاق میافتد و آنچه در گذشته برایتان اتفاق افتاده است، راههای جدید سالمتری را برای مدیریت زندگی خودتان در مسیر روبهجلو انتخاب نمایید.
سردرگمی در انتخاب هدف، یکی از بزرگترین مشکلات افراد در دنیای امروز محسوب میگردد و بدین دلیل که نمیدانند دقیقاً باید کدام هدف را انتخاب نمایند و چطور در آن فعالیت داشته باشند، معمولاً در جای درستی قرار ندارند و مشغول هدفی هستند که نه به آن علاقهمندند و نه استعداد کافی برای آن را دارند. بهطوریکه با نداشتن اهداف روشن، نمیدانید که چه میخواهید و علاقه دارید به چه چیزی برسید.
کسانی که احساس بیهدفی و سردرگمی میکنند، اغلب معنای زندگی خودشان را از دست دادهاند. زیرا بزرگترین علت سردرگمی، نداشتن اهداف روشن است. تعیین اهداف بسیار حائز اهمیت است، زیرا به هر شخصی کمک میکند تا بهدرستی تصمیمگیری کرده و بر روی مواردی که واقعاً برایش آرزو هستند، تمرکز نماید. بدین سبب وقتی که هدف خودتان را بهطور مشخص و واضح تعیین میکنید، ذهن شما به دنبال راههایی میگردد که بتوانید هر چه سریعتر به آن دست یابید.
درنتیجه پیدا کردن اهداف زندگی شاید کار سختی باشد، ولی به سختیاش میارزد. چراکه هر شخصی پس از فهمیدن هدف و قرار گرفتن در مسیر رسیدن به آن، علاوهبر ایجاد حس خوشبختی و خوشحالی به افزایش عزتنفس خود نیز کمک مینماید.
کشف استعدادها و علایق افراد، همانند نقشه راهی است که مسیر صحیح را به افراد نشان میدهد و کمک مینماید تا دچار بلاتکلیفی و سردرگمی در انتخاب هدف قرار نگیرند. بدیهی است که هر شخصی تواناییها و استعدادهای ذاتی منحصربهفردی در وجود خودش دارد که اگر به آنها توجه نماید، قطعاً نتایج بهتری خواهد گرفت و میتواند به موفقیتهای بالاتری نیز دست یابد.
بدین سبب باید دقیقاً بدانید که کدام راه، مسیر اصلی زندگیتان است و موفقیت اصلی را برایتان به همراه دارد. اما اینکه چگونه باید این موضوع را بدانیم و از این سردرگمی در انتخاب هدف رهایی پیدا کنیم، خود نکات مهمی دارد که در ادامه به بررسی آنها میپردازیم.
برنامهریزی برای اهداف میتواند گامی موثر در رسیدن به موفقیت و رضایت شغلی باشد و بدون شک در زندگی سبب خواهد شد تا فرد موفقی شده و بهتر بتوانید از زمان خودتان استفاده نمایید. بهطوریکه یادگیری روشهای برقراری تعادل بین وظایف مختلف زندگی و شغلی، کاری بسیار چالشبرانگیز است که با برنامهریزی صحیح و اصولی میتوان به آن هدف دست پیدا کرد. در مرحله اول شما باید نسبت به استعدادها، مهارتها، توانمندیها و ویژگیهای شخصیتی منحصربهفرد خودتان آگاهی کافی داشته باشید.
سپس قبل از انجام هر کاری باید بدانید که در طول روز چه میزان زمان و چه اندازه کار روزمره دارید که این موضوع در اشخاص مختلف، متفاوت است و به اهداف و فعالیتهای هر فردی بستگی دارد. زیرا مهمترین گام برای برنامهریزی صحیح، اولویتبندی کارهایی است که در طول روز باید به آنها بپردازید تا طبق این برنامهریزی بتوانید در معیارهای انتخاب هدف موردنظر موفق باشید. حتی اگر در مسیری که پیشرو دارید از برنامهریزی و اهدافتان عقب ماندید، هرگز دچار استرس و نگرانی نشوید.
در بسیاری از مواقع امکان دارد برایتان پیش بیایید که برنامهریزی شما با واقعیت تفاوتهای زیادی دارد. بهتر است در اینگونه مواقع مجدد به برنامهریزی تازهای بپردازید تا دوباره در مسیر صحیح رسیدن به اهدافتان قرار بگیرید. درنتیجه انجام برنامهریزی اصولی میتواند تصویر روشنی از آینده را به شما نشان داده و سردرگمی در انتخاب هدف را به حداقل برساند.
خلاقیت عامل پویایی و نشاط بوده و مهارتی است که موجب میگردد شما با داشتن اهداف درستی از کسبوکارهای مشابهتان متمایز شده و برند شخصی خودتان را داشته باشید. داشتن خلاقیت یکی از بهترین معیارهای انتخاب هدف است. چراکه نهتنها سبب تمایز اهداف و کسبوکار شما میشود، بلکه منجربه این خواهد شد تا ایدههای جدیدی ارائه دهید که مردم به آنها نیاز دارند و از آنها استقبال مینمایند.
برای اینکه خلاقیت داشته باشید، باید تمام چهارچوبهای ذهنیتان را کنار گذاشته و مثل یک بچه با ذهن بازتر به دنیا نگاه کنید. همین نوع نگاه سبب میشود تا ایدههای زیادی به ذهن شما وارد شده و قدم بزرگی در انتخاب اهدافتان بردارید. علاوهبر آن یکی از عواملی که با خلاقیت، ارتباط مستقیمی دارد، داشتن تفریح و سرگرمی میان فعالیتهای روزمره است. بدین جهت بهتر است همیشه دفترچهای به همراه داشته باشید تا ایدههای خلاقانهای که به ذهنتان میرسند را یادداشت نمایید. یا حتی میتوانید میان لیست کارهایتان، تفریح، سرگرمی و یا هر کاری که با انجام دادن آن احساس خوشی و شادابی میکنید را اضافه نمایید. انجام دادن اینگونه کارها به ایدهپردازی کمک بسیاری کرده و باعث خواهد شد در انتخاب هدف دچار سردرگمی نشوید و حتی در کارهای مهمی که نیاز به تمرکز بیشتری دارید، بهتر و قویتر عمل نمایید.
فکر کردن به اهداف اصلی مانند فرد بیماری است که میداند برای چه چیزی باید دارو مصرف نماید و فرقی نمیکند که دارو را به چه روشی مصرف کند. اعتقاد داشتن به این موضوع که این دارو موثر خواهد بود و وی را درمان میکند، به او کمک بسیاری خواهد نمود تا سلامتیاش را باز یافته و به هدف اصلی خودش برسد. ازاینجهت اشخاص مختلف همیشه باید بدانند که برای چه هدفی در حال تلاش هستند و در حین انجام کارهایشان حتماً هدف اصلی را در ذهن خودشان مجسم نمایند. چراکه این کار به فرد کمک خواهد کرد که در رسیدن به اهداف موردنظرش موفق باشد.
حتماً به یاد داشته باشید، برای رسیدن به اهداف اصلی چندان لازم نیست که تمام روز خودتان به کار کردن بپردازید. تنها نکتهای که مهم است، این است که کارهایی را انجام دهید که برای رسیدن به هدف اصلی مفید واقع گردند. بنابراین بهتر است اهداف بزرگ را به اهداف کوچکتر تقسیم کنید و برای هر کدام یک زمان مشخصی را اختصاص دهید و هنگام تلاش برای دستیابی به اهداف کوچکتر، همواره هدف اصلی را در ذهن خودتان داشته باشید و به آن فکر نمایید. درنتیجه به خودتان و اهدافتان ایمان و باور داشته و با اعتمادبهنفس و تمرکز صحیح بر روی اهداف خود، کارهایتان را به نحواحسن انجام دهید تا از سردرگمی در انتخاب هدف رها شوید.
اگر شما هم به فکر این هستید که چگونه هدف خود را انتخاب کنیم؟ در وهلهی اول پیشنهاد ما به شما کمک گرفتن از تستهای روانشناسی است. اکثراً تستهای استعدادیابی بر اساس علوم روانشناسی و هوش، طراحی شدهاند و بهقدری اهمیت استعدادیابی در مبحث سردرگمی در انتخاب هدف زیاد است که در سراسر دنیا، افراد بیشتری برای انتخاب اهداف و کشف استعدادهایشان از آنها استفاده مینمایند.
بدین جهت یکی از مهمترین راههایی که در راستای انتخاب اهداف پیشنهاد میشود، شرکت در تستهای استعدادیابی است. آزمونهایی که توسط اشخاص مختلفی طراحی شدهاند و هر کدام، استعدادها را به بخشهای متنوعی تفکیک کردهاند. آزمونهای شخصیتشناسی همچون تست پنج عامل شخصیت نئو، تست رغبت سنج شغلی هالند و تست شخصیت شناسی MBTI ابزارهای بسیار معتبر و پرکاربردی هستند که بهمنظور رها شدن از سردرگمی در انتخاب هدف، پیدا کردن مسیر شغلی و پی بردن به تمایلات و استعدادهای ذاتی مورد استفاده قرار میگیرند.
درنتیجه بزرگترین و سریعترین عامل کمک کننده به فردی که در آستانهی انتخاب اهدافش است تا بتواند شناخت کافی از تیپ شخصیتی خودش به دست آورده و بداند که دنبال چه هدفهایی است، قطعاً نتایج این قبیل تستها است که به بهترین نحو ممکن تمام ابهامات ذهنی وی را برطرف میسازند.
بدون شک بسیاری از افرادی که دچار سردرگمی در انتخاب هدف میشوند، بر این عقیده هستند که ارزش رسیدن به آن هدف و موفقیت را نداشتهاند و یا امکان دارد که در شرایط جدید چندان خوب عمل نکنند. بدین جهت یکی از راهکارهای متناسب برای رهایی از سردرگمی در انتخاب هدف این است که بر روی اعتمادبهنفستان کار کرده و تمرکز نمایید و به خودتان اعتقاد داشته باشید.
حتماً باور داشته باشید که شما نیز همانند هر شخص دیگری دارای توانایی و شایستگی این هستید که بتوانید به اهداف خودتان دست پیدا نمایید. تنها کافی است که استعدادهای خودتان را ببینید و بشناسید و آنها را باور کنید. چراکه زمانی میتوانید اهداف و آرزوهای شغلی خودتان را در این زمینه بیابید که به این نتیجه برسید، داشتن استعداد یا تلاش پیاپی و سخت کار کردن میتواند رمز پیروزی شما در این موارد باشد.
بنابراین هنگامیکه با اعتمادبهنفس بالا به اهدافتان میپردازید، علائم سردرگمی و ترس و نگرانیتان از شکست خوردن هم کاهش مییابد. درنتیجه بهجای اینکه از انتخاب هدفتان دست بکشید، به خودتان ایمان داشته باشید و از آنها به٬عنوان فرصتی جهت تقویت استقامت، پشتکار و موفقیت در اهدافتان استفاده کنید.
شما اغلب زمانی دچار سردرگمی در رسیدن به اهداف میشوید که با اولویتبندی آشنایی ندارید. بدین معنا که از بین اهداف مختلف نمیدانید در ابتدا باید برای کدامیک تلاش نمایید. بهطور مثال نیاز به شغل، تحصیل، روابط عاطفی، حل مشکلات خانوادگی و … نمونههایی هستند که اکثراً افراد را دچار سردرگمی در انتخاب هدف میکنند. اما شما میتوانید بهراحتی و با استفاده از یک اولویتبندی ساده به تمام اهدافتان برسید.
قطعاً شما بهطور ناخودآگاه از زمان کودکی از اولویتبندی استفاده کردهاید. مثلاً در آزمونهای دوران مدرسه انتخاب کردهاید که اول باید به کدام سوال پاسخ بدهید و ترتیب پاسخدهی به سوالات را برای خود مشخص نمودهاید. انجام دادن این کار همان اولویتبندی است که به شما کمک مینماید تا بدون اتلاف وقت و انرژی به تمام سوالات آزمون پاسخ صحیح داده و موفق شوید. بنابراین با یک اولویتبندی اصولی میتوانید بدون هدر دادن وقت و انرژی اضافی اهداف خود را بر اساس اهمیتی که دارند طبقهبندی کرده و سپس برای دست یافتن به تکتک اهدافتان دست به کار شده و از سردرگمی به دور باشید.
بدون شک اهداف هر فردی او را ترغیب میکند تا از نقاط قوت خودش استفاده کند. هنگامی که مهمترین و پراهمیتترین موضوع را برای خودتان درنظر میگیرید، حتماً میتوانید با نقاط قوت درونی و همچنین احساساتتان، خود را مستلزم به انجام آنها کنید. چراکه داشتن استعداد یا تلاش دوچندان در این راه جهت موفق شدن در انتخاب هدف، کلید اصلی شما است که در دستان خودتان قرار دارند و هر اندازه کار و تلاش نمایید، قطعاً برایتان بهتر و نتیجهبخش خواهد بود.
ازطرفی مطالعات نشان داده که دانستن و استفاده از نقاط قوت میتواند اعتمادبهنفس را افزایش داده و تعامل افراد را تقویت نماید که درنتیجه موجب انتخاب اهداف صحیح و رضایت از زندگی میگردد. برای پیدا کردن و بهدست آوردن نقاط قوت خودتان، روشهای گوناگونی وجود دارند که بهعنوان مثال میتوانید قبل از انجام هرکاری سراغ تست شخصیتشناسی MBTI رفته و نقاط قوت و هر آن چیزی که منجربه معیارهای ان