سلامت روان بخش مهمی از سلامت و رفاه عمومی است. سلامت روان شامل رفاه عاطفی ، روانی و اجتماعی ما می شود.
همچنین به تعیین نحوه برخورد ما با استرس ، ارتباط با دیگران و داشت یک سبک زندگی سالم کمک می کند. سلامت روان در هر مرحله از زندگی ، از دوران کودکی و نوجوانی تا بزرگسالی مهم است.
کسانی که از سلامت روان یا بهداشت روان برخوردارند افرادی هستند که به خوبی می توانند بر فشارهای محیط پیرامون غلبه کنند.
سلامت روان برای رسیدن هر فرد به آرامش و رضایت از خود هست. بهداشت روان یا سلامت روان از بروز اختلالات در بدن و روان انسان جلوگیری می کند و به نوعی می توان گفت سلامت روان یک بازدارنده قوی در مقابل مشکلات روانی فردی و اجتماعی هست.
تمام این آشفتگیهای احساسی، ذهنی و فیزیکی میتواند باعث شود که نتوانید به درستی فکر کنید، دچار استرس شوید و انرژی کم بیاورید. آشفتگی و بههمریختگی انجام کارها را سختتر میکند، اجازه نمیدهد که نیازهای خود را درک کنید و آنچه واقعا لازم دارید در دسترس داشته باشید. اگر هر روز زمان زیادی را صرف جستوجوی وسایل کنید، خسته و آشفته میشوید و به مرور زمان، انرژی شما در طول روز منفی میشود. گشتن دنبال وسایل و مرتب کردن هر روزهی انبوهی از اشیاء شما را خسته میکند و وقت زیادی از شما میگیرد. همین وقت را میتوانید صرف کارهای بهتری کنید و برای آرامش خود وقت بگذارید.
سلامت روان یک احساس درونی است، که بر کیفیت زندگی روزمره انسان تاثیر می گذارد.
سلامت روانی هر فرد بر افکار، احساسات و تجربیات او تاثیر دارد، و اهمیت بسیار زیادی بر اتفاقات بعد از یک شکست دارد. همچنین به تعیین نحوه برخورد انسان با استرس و اضطراب، ارتباط با دیگران و انتخاب های مختلفش در زندگی کمک می کند.
کسانی که سلامت روان ندارند و از مشکلات درونی رنج میبرند یا به دلیل ژنتیک آنها، یا تجربیات تلخ زندگی، یا سابقه خانوادگی آنها می باشد.
سلامت روان حالتی از رفاه است که فرد در آرامش می تواند به توانایی ها و استعدادهایش نیز پی ببرد و اعتماد به نفس خود را نیز بالا ببرد.
او فشارهای زندگی را می پذیرد و سعی در تغییر آنها دارد و در پیشرفت جامعه خود سهیم است یعنی خودش را مسئول می داند و می خواهد که زندگی فردی و اجتماعی اش را بهبود بخشد.
سلامت روان در واقع یک فرایند همیشگی رو به شادی و سلامتی روان است و مقطعی و کوتاه مدت نیست.
ما در طول زندگی خود تمامی تلاشمان را برای مراقبت از سلامت روان و بهداشت روان باید داشته باشیم.
کسانی که از سلامت روان ندارند قطعا با بیش از یک اختلال درونی دسته و پنجه نرم میکنند و عدم سلامت روان فقط به یک نوع بیماری خطم نمی شود.
این افراد دچار اخلالات اضطرابی، اختلال در مسائل خلق و خو و اختلالات اسکیزوفرنی و …..دارند.
گاهی اوقات در برخی افراد که صدمات به وجود آمده زیاد است اکثر این اختلالات را دارا هستند.
افرادی که سلامت روان ندارند از مشکلات دوری می کنند و هرگز نمی خواهند با مشکلشان روبه رو شوند و هیچ گاه مسئولیت کارهایی که انجام داده اند را بر عهده نمی گیرند. برای آنها همیشه دیگران مقصر هستند و خودشان را یک بازنده و مظلوم می دانند.
در بیشتر مواقع حتی احساس استرس و اضطراب در آنها به ناگهان و بدون هیچ دلیلی بر روحشان صدمه وارد می کند و مانع انجام کارهای روزانه شان می شود.
از همه مهمتر افکار منفی که در ذهن اینگونه افراد همیشگی است سدی بزرگ بر سر راهشان است و مانع پیشرفت و آرامش آنها در زندگی شان می شود.
آنها هیچ گاه نمی توانند از قدرت ذهن خود استفاده کرده و به موفقیت و آرامش برسند.
کسانی که از سلامت روان ندارند قطعا با بیش از یک اختلال درونی دسته و پنجه نرم میکنند و عدم سلامت روان فقط به یک نوع بیماری خطم نمی شود.
این افراد دچار اخلالات اضطرابی، اختلال در مسائل خلق و خو و اختلالات اسکیزوفرنی و …..دارند.
گاهی اوقات در برخی افراد که صدمات به وجود آمده زیاد است اکثر این اختلالات را دارا هستند.
افرادی که سلامت روان ندارند از مشکلات دوری می کنند و هرگز نمی خواهند با مشکلشان روبه رو شوند و هیچ گاه مسئولیت کارهایی که انجام داده اند را بر عهده نمی گیرند.
برای آنها همیشه دیگران مقصر هستند و خودشان را یک بازنده و مظلوم می دانند.
در بیشتر مواقع حتی احساس استرس و اضطراب در آنها به ناگهان و بدون هیچ دلیلی بر روحشان صدمه وارد می کند و مانع انجام کارهای روزانه شان می شود.
از همه مهمتر افکار منفی که در ذهن اینگونه افراد همیشگی است سدی بزرگ بر سر راهشان است و مانع پیشرفت و آرامش آنها در زندگی شان می شود. آنها هیچ گاه نمی توانند از قدرت ذهن خود استفاده کرده و به موفقیت و آرامش برسند.
برخی فشارهای اجتماعی و محیط بیرونی سبب افزایش و یا بروز اختلال در سلامت روان می شود.
وقتی کسی امنیت مالی ندارد و هر لحظه احساس می کند که نمی تواند نیازهای خود را رفع کند این شخص بعد از مدتی سلامت روان خود را از دست می دهد. چیزی که این روزها در دنیای مدرن امروز بسیار زیاد شده است و مردم زیر فشارهای مستمر مالی و اقتصادی قرار گرفته اند.
اما هر عاملی منفی که وجود دارد یک راه حل هم دارد. مثلا در این مورد می توان اشتغال زایی کرد و مردم یعنی قشر کم درآمد جامعه در گروه های مختلف برای کسب مهارت و اشتغال زایی شرکت کنند.
اجتماع بزرگ تر به انسان یاد می دهد که چگونه سلامت روان و بهداشت روان را حفظ و کنترل کند.
برای آنکه امنیت مالی به وجود آید و سپس این رفاه سبب آرامش و ایجاد سلامت و بهداشت روان شود باید ابتدا افکار و اندیشه ها را تغییر داد.
برای این کار می توان از قدرت ذهن استفاده کرد. و ذهن را دوباره برنامه ریزی کرد.
همه ما نظم عمومی را قبول داریم اما وقتی صحبت از نظم شخصی میشود ممکن است دچار تردید شویم! داشتن نظم شخصی در زندگی باعث میشود که بهره برداری از امور مختلف به حد زیادی افزایش پیدا کند. نظم باعث تسلط و کنترل بیش تر بر کارها میشود. نظم قابل آموختن است و با تمرین کردن تقویت میشود. مهم ترین اصل تقویت نظم در زندگی، کسب عادتهای جدید مثل برنامه ریزی کردن و انجام به موقع کارها است. ایجاد عادتهای جدید و افزایش نظم در زندگی، نیاز به زمان دارد اما پس از عادت کردن به آن، زندگی بسیار لذت بخشتر میشود و تاثیرات خود را برجنبههای مختلف زندگی میگذارد. در ادامه مقاله به بررسی کامل نظم شخصی در زندگی میپردازیم.
امروزه عوامل بسیاری در دستاوردها و شادیهای ما تاثیرگذار هستند؛ اما چه باور کنید چه باور نکنید، تنها یک مورد وجود دارد که موفقیت پایدار و طولانی مدت را در همه جنبههای زندگی برایمان به ارمغان میآورد و آن چیزی نیست جز انضباط شخصی. حتی اگر پای رژیم غذایی، تناسب اندام، وابستگیها و روابط کاریتان هم در میان باشد، باز هم اولین و آخرین حربه شما برای تحقق رویاها، رسیدن به یک سبک زندگی سالم و در نهایت شاد، فقط و فقط نظم شخصی یا همان نظم درونی است و اگر شما دانش آموز هستید ، و به دنبال یک نظم فوق العاده در برنامه ریزی درسی خود هستید ، با داشتن نظم فردی و عمل به آموخته ها به راحتی می توانید بازدهی چند برابری را تجربه کنید.
بر اساس مطالعاتی که در سال 2013 توسط ویلیام هافمن پایهگذاری شده بود، محققان دریافتند افرادی که از خودلگامی یا خویشتن داری بیشتری برخودار بودند، شادتر از دیگران زندگی را سپری میکردند. اما شاید برای شما هم سوال شده باشد که ربط خویشتن داری با انضباط فردی و نظم درونی چیست؟حال برای این که به سوال بالا پاسخ دهیم بهتر است ابتدا به مفهوم انضباط شخصی و فردی بپردازیم.
نظم و انضباط به عنوان یک مزیت ارزشمند در زندگی انسان، می تواند اساس موفقیت هر فردی در زندگی قلمداد گردد.
نظم انواع مختلفی دارد که در جایگاه های مختلفی کاربرد دارند و مهم ترین آنان عبارتند از:
به طور معمول از ابتدای کودکی در خانواده و مدرسه کودکان را برای داشتن نظم و انضباط فردی و اجتماعی آموزش می دهند. زیرا بسیار مهم است که افراد از سنین پایین برای دستیابی به موفقیت آماده شوند و آموزش های لازم را دیده و تمرینات لازم را انجام دهند.
تقریبا همه به خوبی می دانند که نظم موضوعی است که می تواند پایه و اساس موفقیت های فرد باشد. اما کمتر کسی است که به درستی بتواند تعریف کند مفهوم نظم شخصی چیست؟
در واقع به طور ساده انجام مهم ترین و دارای اولویت ترین کار در زمان درست مخصوص به آن کار به بهترین نحو را میتوان تعریف مفهوم نظم شخصی دانست. در این تعریف سلسله مراتب و اولویت بندی کارها ابتدا باید به درستی تعریف شود. یعنی باید بدانیم در هر زمانی مهم ترین کاری که باید انجام دهیم کدام است و آن را در اولویت قرار دهیم.
اگر رسیدیم پس از انجام آن کار دیگری را انجام دهیم عالی است. در غیر این صورت هم باز توانسته ایم کار اصلی و مهم تر خود را به پایان برسانیم. این کار از انجام ناقص چند کار به طور همزمان بسیار بهتر است.
نکته مهم دیگر در این تعریف این است که کار باید در زمان خود انجام گیرد. شاید کارهای زیادی را اگر در زمان درست خود انجام ندهیم نوشدارو پس از مرگ سهراب باشند. پس باید طبق برنامه ریزی کار را در زمانی انجام دهیم که مفید واقع گردد. همچنین اگر کار به بهترین نحو ممکن صورت نگیرد، یعنی اینکه باز هم نظم شخصی را در بر نداشته است. این به معنای بدون نقص بودن نیست. چون انسان به طور معمول نمیتواند کاملا کاری را بدون هیچ نقصی صورت دهد. اما مساله این است که باید انجام کار از یک حد قابل قبولی از استاندارد حتما برخوردار باشد تا بتوان گفت با نظم صورت گرفته است.
اگر به افراد موفق و برنامه زندگی آنها توجه کنیم برای هر زمانی از شبانه روز خود برنامه دارند. این بدین معنا نیست که مرتب کار کنند. بلکه آنان وقت برای ورزش، خواب و استراحت کافی، معاشرت با دوستان و رسیدگی به خانواده را نیز در برنامه خود دارند و برنامه روزانه آنها به خوبی دارای قابلیت انعطاف پذیری نیز میباشد.
اگر بخواهیم در یک جمله بگوییم، نظم شخصی توانایی انجام کاری است که باید انجام دهید. از تعابیر دیگری که مکررا از آن به عنوان انضباط شخصی یاد میشود، “رد شدن از آسایش و راحتی موقت برای رسیدن به یک موفقیت پایدار و ابدی” است. به طور مثال اگر قصد دارید فردی موفق با وضعیت جسمی سالمی باشید باید هر روز ساعت 5 صبح، قید خواب شیرین صبحگاهی را بزنید و بعد از ورزش به رتق و فتق امور خود بپردازید.
حال به آزمایش سال 2013 بازگردیم. هافمن و همکارانش دریافته بودند که افراد خویشتن دار کسانی هستند که در وهله اول به انضباط شخصی دست یافتهاند و توانایی برخورد با تعارضات لحظهای را در خود پرورش دادهاند. این افراد وقت کمتری را صرف بحث و مجادله با دیگران میکنند و به راحتی تصمیمات مثبتی میگیرند.
از معجزات انضباط شخصی این است که افراد در هر شرایطی کاملا منطقی و به دور از استرس و اضطراب تصمیم میگیرند، بدون آنکه هیجانات و احساسات در قلمرو انتخاب آنها پا بگذارند.
برایان تریسی معتقد است شاهکلید دستیابی به موفقیت، انضباط فردی است. اینکه بتوانید خود را مجبور به انجام کاری کنید، مستقل از اینکه از این کار خوشتان میآید یا نه!
بهبیان دیگر شما باید یاد بگیرید فداکاری کنید به این معنی که بتوانید لذت بردن را به تاخیر بیندازید! زحمت کوچکی که امروز برای نظم و انضباط به خود میدهید در آینده از افسوسها و حسرت خوردنهای بزرگی جلوگیری میکند. با این حال فراموش نکنید پاداش انضباط فردی آنی و لحظهای است.
بانظم دادن به زندگی شخصی خود میتوانیم مسیر رسیدن به اهدافمان را هموارتر کنیم. تاثیر نظم در موفقیت یکی از معیارهایی است که افراد موفق در کتابها و سمینارهای خود بر آن تاکید بسیاری دارند.
اهمیت داشتن مفهوم انضباط شخصی زمانی بسیار قابل درک میشود که تصمیم گرفتهاید کارهای بزرگی انجام دهید. فردی که هدفی در زندگی ندارد و معنای رسالت زندگی را ندانسته و در روزمرگی گرفتارشده و نمیداند هدف از زندگی چیست ؟ ، هیچ اهمیتی برای داشتن نظم شخصی قائل نخواهد بود.
از آن جایی که جاری شدن نظم در زندگی باعث میشود تا تمامی کارها به موقع و در زمان خود انجام شوند، فرصت بیشتری را برای رسیدن به جنبههای دیگر زندگی، وقت گذرانی با خانواده و انجام دیگر کارها داریم و در کنار هم قرار گرفتن آنها باعث میشود تا حس آرامش لذت بخشی را حس کنیم که به شاد بودن ما در زندگی کمک بسیاری میکند.
نظم شخصی میتواند انسان را در کلیه عرصهها، در زندگی شخصی و اجتماعی به سوی موفقیت رهنمون سازد. باید در نظر داشت که داشتن نظم شخصی نه تنها افکار خود انسان، بلکه افکار و رفتار دیگران در قبال وی را نیز دگرگون می کند و تصویری که از فرد در ذهن دیگران ایجاد میشود را دچار تغییر می کند. در حقیقت وقتی فردی دارای نظم فردی بیشتری هست، موفقتر، خوش برخورد تر و قابل اعتماد تر به نظر میرسد و دیگران برای داشتن رابطه، انجام معامله و حتی شراکت و همکاری با چنین شخصی بیشتر راغب میشوند.
به همین علت چنین فردی میتواند به موفقیتهای بیشتری در زندگی خود دست یابد. به طور واضح نظم و انضباط، تقریبا تمام جنبههای زندگی انسان را تحت تاثیر قرار میدهد. این موضوع در جنبه کسب و کار و تجارت و بیزینس نیز از نظر مهارت هوش هیجانی بسیار مهم بوده و میتواند تاثیر گذار باشد. به عنوان مثال شما اگر فروشنده باشید، فروشتان، اگر کارمند باشید بهره وری شما و اگر کارآفرین باشید، بازدهی کسب و کارتان را میتواند دچار افزایش شگفت انگیزی نماید.
برای سنجش میزان نظم و مسئولیت پذیری خود در تست نئو شرکت کنید.
در صوت تمایل به شرکت در تست نئو فرم بلند کلیک کنید.
برای تقویت اراده و انضباط فردی خود چه میتوانید بکنید؟ چگونه منظم شویم؟ انجام این کار آسانتر از آن چیزی است که تصور میکنید. نظم شخصی به وسیله تمرین کردن و آموختن عادتهای جدید تقویت میشود. امروزه دیگر ثابت شده است که موفقیت در زندگی بدون نظم امکانپذیر نیست. برخی از راه های افزایش نظم در زندگی موارد زیر را دربرمیگیرد که با اجرا کردن آن ها می توانید به راحتی زندگی و کار خود را بر پایه انظباط فردی پایه گذاری کرده و از معجزه و قدرت انظباط شخصی لذت ببرید
اگر شما دلایل محکمی برای اهدافتان پیدا کنید و به آنها اهمیت بدهید. انگیزه شما به حدی قوی خواهد شد که اقدامات لازم برای رسیدن به اهدافتان را انجام خواهید داد.پیشنهاد می کنم برای شناخت انگیزه و راه های افزایش آن برای رسیدن به اهداف ، مقاله انگیزه را مطالعه کنید.
برای مثال زمانی که تصمیم میگیرید برای داشتن اندامی مناسبتر مصرف شکر را قطع کنید. اگر به اهمیت داشتن اندامی زیبا و سالم فکر کنید دیگر در مصرف شکر دچار عدم انضباط نمیشوید و قادر خواهید بود که بهصورت منظم مصرف شکر را از برنامه غذایی خود حذف کنید.
برای شروع اهدافی کوچک و قابل دسترس را برای خود تعیین کنید. این یک تمرین واقعاً موثر است. شما در کنار اهداف کلی و مهم در زندگی خود میتوانید اهدافی کوتاهمدت و در دسترس را نیز برای خود تعیین کرده و سپس تلاش کنید که به این اهداف برسید. برای مثال اگر شما قصد دارید که دست به نوشتن کتابی مهم و پرفروش بزنید.
میتوانید ابتدا با خود قرار بگذارید که هفتهای یک مقاله مفید و جذاب بنویسید. سپس برای این هدف کوچکتر خود تلاش کنید. با دستیابی به این هدف نظم و انضباط شخصی شما برای رسیدن به اهداف بزرگتر بیشتر میشود.