درونگراها از سپری کردن زمان به تنهایی و در ذهن و خاطرات خودشان انرژی میگیرند. افراد درونگرا اغلب ترجیح میدهند کارها را به تنهایی یا حداکثر با یک یا دو نفر انجام دهند. افراد درونگرا زمان زیادی را به فکر کردن میگذرانند تا تصوری شفاف در مورد کاری که میخواهند انجام دهند، داشته باشند.
گفتههای زیر به طور کلی توسط درونگراها استفاده میشود:
• تنها گذراندن زمان: یک فرد درونگرا علاقه زیادی به تنها بودن و سکوت دارد. علاقه شریک زندگیتان به تنها بودن، به این معنا نیست که او شما را دوست ندارد و یا از معاشرت با افراد دیگر لذت نمیبرد، بلکه به این دلیل است که او تمایل به معاشرت با تعداد کمتری از افراد دارد. اگر خوب توجه کنید، متوجه خواهید شد که فرد درونگرا بعد از اینکه مدت زمانی را به تنهایی میگذرانند، روحیهاش شاد و یا آرامتر میشود. افرادی که به درون گرایی دچار هستند، علاقه زیادی به تنها گذراندن زمان دارند. اگر همسر شما نیز به درون گرایی دچار باشد به احتمال زیاد، علاقه دارد که بیشتر زمان خود را به صورت دوتایی با شما بگذراند، حتی بیشتر این زمان را هم نیاز دارد که شما همراه با او در سکوت بگذرانید تا این سکوت و تنهایی او را شارژ کند. این افراد تنها بودن با شما را بیشتر از بیرون رفتن و خوش گذرانی دوست دارند.
• درون گرایی و نیاز به حمایت احساسی: زمانی که همراه با همسر درونگرای خود در جمعی دوستانه نشستهاید، او نیاز به حمایت شما دارد. در این مواقع او نیاز دارد که شما شرایط او را درک کنید و بدانید که او از بودن در جمع احساس خوشایندی ندارد. برای همین در چنین مواقعی بهتر است که کنار او بنشینید و به او بگویید که اگر دوست دارد، جمع را ترک کنید و بقیه مدت را دوتایی سپری کنید.
اگر دو فرد درونگرا و برونگرا با هم ازدواج کنند، احتمالاً ایدههای آنها با هم متناقض است:
برای اینکه این تناقضات را کنترل کنید و در زندگیتان دچار مشکل نشوید، بهترین راه این است که دنیای درون گرایی را بهتر بشناسید تا بتوانید با دنیای این افراد کنار بیایید
روانشناسان برونگرایی و درونگرایی را با خط اصلی برانگیختگی توصیف میکنند- درونگراها برای راضی شدن به هیجان کمتری نیاز دارند، در حالی که برونگراها به هیجان بیشتری نیاز دارند. به عنوان مثال، در حالی که یک درونگرا ممکن است با یک دوچرخه سواری تفریحی در پارک راضی باشد، یک برونگرا ممکن است برای لذت بردن از جاده خارج شود. علت این تفاوت در برونگراها و درونگراها چیست؟ اسکنهای مغزی درونگراها و برونگراها ، شواهد جسمی را نشان دادهاند که میتوانند از این امر حمایت کنند. تحقیقات نشان داده است که قشرهای جلویی در درونگراها نسبت به برونگراها ضخیمتر است که این تفاوت موجب با تفکر و برنامه ریزی عمیقتر درونگراها همراه است. این میتواند خوب باشد، اما همچنین میتواند درونگراها را مستعد اضطراب و افسردگی کند. تحقیقات عصبی نیز نشان داده است که برونگراها نسبت به درونگراها به هدیه و جایزه پاسخ بسیار بیشتری میدهند؛ این در حالی است که در چنین مواقعی هورمون دوپامین در افراد برونگرا به شدت قویتر از افراد درونگرا است. همچنین دوپامین بیشتری در برونگراها هنگام ارتباط با افراد دیگر، فعال میشود؛ این به این معنی نیست که درونگراها پیروزی یا بودن در اطراف افراد دیگر را دوست ندارند، این بدان معنی است که ارتباط با انسان و هیجان پیروزی بر روی برونگراها نسبت به درونگراها تاثیر بیشتری میگذارد. علاوه بر موادری که در بالا نام بردیم، برونگرایی و درونگرایی دلایل ژنتیکی نیز دارد؛ مطالعات ژنتیکی نشان داده است که تغییرات ژنتیکی خاص و عللهای مرتبط با برونگرایی و یا درونگرایی موجب این تفاوت شخصیتی میشود.
اما کدام یک بهتر است؟ خوب، از دیدگاه تکاملی، هردو درونگرا و برونگرا مزیتهای رقابتی خاصی داشتهاند. درونگرایان کم تحرک احتمال بیشتری برای زنده ماندن دارند و برونگرای پرماجرا بیشتر احتمال دارد که در یک منبع جدید غذایی یا آب گیر بیفتند.
امروز، هرچند، برای هر دو نوع شخصیت، مزایا و معایب متعددی وجود دارد؛ اما جامعه مدرن، سیستمهای آموزشی و اماکن کار همه تعصب برونگرایی بسیار قوی را نشان میدهند، به این خاطر که جامعه امروز روحیه رقابت و پیروزی طلبی بیشتری میطلبد و به همین خاطر است که امروزه افراد برونگرا موفقتر از افراد درونگرا هستند.
با وجود این، تحقیقات نشان میدهد که ممکن است نوع جدیدی از شخصیت به نام امبیورت (افرادی که درست در وسط طیف هستند) موفقیت اجتماعی بیشتری داشته باشند.
یکی از بزرگترین معایب ازدواج برونگرا با برونگرا، درواقع همان بزرگترین مزیت آن است. زوج برونگرا دیدگاه و راهحلهای یکسانی نسبت به مسائل دارند و نکته مهم اینجاست که اگر این راهحل اصولا اشتباه باشد چه خواهد شد؟ در حقیقت زوج برونگرا در اولین چالش زندگی مشترک با کمبود گزینه روبرو میشوند که میتواند منجر به ناامیدی و تلاش بدون ثمر شود.
در ازدواج برونگرا با برونگرا به دلیل وجود صفات شخصیتی منفی مشابه و احتمالا به دلیل تصمیمگیریهای احساسی و هیجانی، اشتباهات و تصمیمات ناکارآمد بیشتری وجود دارد.
در ازدواج برونگراها باهم، عدم وجود فضای کافی برای صحبت کردن و ابراز وجود فرد مقابل بهخوبی احساس میشود. آنها معمولا بهصورت متکلم وحده، آنقدر گرم صحبت و برقراری ارتباط با دیگران هستند که به سایرین مجال صحبت نمیدهند و این مسئله میتواند برای اطرافیان آنها آزاردهنده باشد.
اگرچه زوج برونگرا بهراحتی هیجانها و نگرانیهای خود را ابراز میکنند و نظر دیگران را میپرسند و از آنها درخواست کمک میکنند. ولی دوست دارند که شخصا از هر چیزی سر دربیاورند.
زوج برونگرا در لحظه و بدون فکر کردن به عواقب صحبتها و رفتارهایشان دست به عمل میزنند و معمولا بعد از آنکه حرفی را زدند یا کاری را انجام دادند، به فکر عواقب آن میافتند.
زوج برونگرا مهارتهای ارتباطی خوبی دارند و همین موضوع زمینهساز ایجاد روابط متعدد و سطحیتری است که زمینه خیانت و عدم پایبندی به بنیان خانواده را فراهم میکند.
برونگراها روراست هستند و بهراحتی عقاید و نظرات خود را ابزار میکنند و نمیگذارند حرفی در دلشان باقی بماند. حتی در شرایطی که منظور طرف مقابل را بهخوبی درک نکرده باشند، نسبت به آن واکنش تدافعی و تندی نشان داده و بلافاصله پشیمان میشوند.
در ازدواج برونگرا با برونگرا، اگرچه آنها میتوانند یکدیگر را درک کنند اما در کمکرسانی به هم ناتوان هستند.
شاید در نگاه اول فکر کنید که اگر این طوری باشد، خیلی هم ایرادی ندارد. حتماً فکر میکنید اگر مرد که سرپرست خانواده است برونگرا باشد به این دلیل که اهل معاشرت است، احتمال پیشرفتش در مسائل شغلی بیشتر است و مشکلی برای آن خانواده به وجود نمیآید و اهمیتی ندارد که همسرش درونگرا باشد. برخی میگویند ایکه زن درونگرا باشد فوقش این است که در مهمانی کمتر صحبت میکند و یا به جای اشتغال در بیرون، خانهداری میکند. اگرچه مشکلات این نوع ازدواج کمتر از حالتی است که زن برونگرا و مرد درونگرا باشد، اما مسئله اینقدرها هم که فکر میکنید، ساده نیست، در هر صورت دو نفر باید سعی کنند یکدیگر را درک کنند تا بتوانند زندگی خوبی داشته باشند.
این نوع ازدواج جز شناخته شدهترین ازدواجهایی است که زن و مرد به خاطر تفاوت در میزان برونگرایی و درونگرایی به مشکل بر میخورند. در این حالت زن به خاطر این که شوهرش اهل معاشرت نیست و از لحاظ شغلی به دنبال پیشرفت نیست و از طرف دیگر هم مرد به خاطر اینکه زن به دنبال معاشرت و کار در بیرون از خانه است، از زندگی خود اظهار نارضایتی میکنند. البته یک نسخه را نمیتوانیم برای همه افراد بپیچیم و باید قبل از هر چیزی میزان تفاوت برونگرایی و درونگرایی زن و مرد بررسی شود.
کاری که باید همین حالا انجام دهید این است که از میزان تفاوت برونگرایی و درونگرایی خودتان و همسر آیندهتان آگاهی پیدا کنید. لطفاً توجه کنید، که منظور ما میزان تفاوت نه صرفا تفاوت. به هر حال شما دو نفر کاملاً شبیه هم نیستید، بلکه با همدیگر تفاوتهایی دارید. چیزی که مهم است این است که تفاوت شما و طرف مقابل در زمینههای مختلف از جمله برونگرایی و درونگرایی آنقدر زیاد نباشد که نتوانید با یکدیگر کنار بیایید.
اگر دو فرد برونگرا و درونگرا هستید و میخواهید ازدواج موفقی داشته باشید، سعی کنید زمان زیادی را وقف درک کردن نیازات و احساسات شریک زندگی کنید تا بتوانید با وجود تناقضاتی که بین شما وجود دارد، او را دوست داشته باشید و با آرامش در کنار هم زندگی کنید. به عنوان مثال، به جز در شرایطی که شریک درونگرای شما، خودش میگوید که به کنسرت رفتن یا جشن گرفتن علاقه دارد، سعی کنید زمانی که قصد سورپرایز کردن یا هدیه خریدن برای او را دارید، اخلاق درونگرایی او را در نظر بگیرید.
هر نوع رابطهای مزایا و مضرات خاص خودش را دارد، اما درک نقاط قوت و ضعف روابط و کنار آمدن با شرایط مهمترین نکتهای است که باید برای موفقیت در روابط به آن توجه کرد. هر رابطهای میتواند موثر باشد، اگر طرف مقابل بخواهد که زندگی مشترک را با تفاهم پیش ببرد. مهمترین چیز این است که تفاوتهای خود را بفهمید و بپذیرید و چیزهایی که شما را به هم وصل میکنند را تقویت کنید. در اینجا چند جوانب مثبت و منفی ازدواج دو درونگرا با هم را برای شما نام میبریم:
اگرچه ازدواج دو فرد با شخصیتهای یکسان، مزایایی دارد، اما این ازدواج بدون مضرات نیست، در ادامه به برخی از مضرات ازدواج دو فرد درونگرا اشاره میکنیم:
زمانی که دو فرد درونگرا با هم ازدواج میکنند، از آنجایی که هیچ کدام اهل معاشرت نیستند و بیشتر به تنهایی علاقه دارند، به مرور زمان از همه دوستان و فامیل خود دور میشوند و به اصطلاح بیگانه یا منزوی میشوند. از آنجا که هیچ کدام برای ایجاد معاشرت احساس انگیزه نمیکنند، غالباً خود را متقاعد میکنند که در تنهایی خود بمانند؛ در حالی که این ممکن است برایشان خیلی خوب به نظر برسد، اما در واقع یک نقطه ضعف است و بعد از مدتی موجب میشود که هر دو نفر در پیله تنهایی خود زندگی کنند. در صورتی که وقتی یک درونگرا با یک برونگرا ازدواج میکند، آنها شخصی را دارند که به آنها انگیزه میدهد تا معاشرت کنند.
در حالی که افراد درونگرا علاقه زیادی به تنهایی دارند اما اگر بیش از حد در آن گیر بیفتند، این تنهایی میتواند بعد از مدتی برایشان ناخوشایند شود.
ازدواج دو درونگرا با هم باعث میشود که علاقه هر دو نفر برای اجتماعی شدن کمتر شود و دیگر احساس اشتیاق یا انگیزه بیرون رفتن و معاشرت را پیدا نکنند و به ندرت بیرون بروند و با دوستان خود دیدار کنند. در نتیجه چیزهای جدید را تجربه نمیکنند و در فعالیت خاصی شرکت نمیکنند. دو درونگرا به ندرت به یکدیگر فشار میآورند و به راحتی یکدیگر را منزوی میکنند. منزوی شدن چالش بسیار بزرگی بعد از ازدواج دو درونگرا با هم است که باید بر آن غلبه کرد. افراد درونگرا باید بین زمانی که در معاشرت میگذرانند و زمانی که صرف نیازهای خود به تنهایی میکنند ، تعادل مناسب پیدا کنند.
از آنجا که هیچکدام علاقهای به برقراری تماس تلفنی با خانواده یا دوستان خود ندارند و به مرور زمان منزوی شدهاند، هیچ یک نیز انرژی ندارند که زندگی شان را جذاب کند، به همین دلیل است که بعد از مدتی روابط و زندگی دو درونگرا کسل کننده میشود. در روابط زناشویی گاهی لازم است یکی از دو طرف، دیگری را تحت فشار و یا در شرایط چالش برانگیز قرار دهد تا برخی از اصول زندگی مانند معاشرت با دیگران پابرجا باقی مانده و زندگی کسل کننده نشود.
در حالی که ازدواج دو فرد درونگرا با هم نقاط ضعفی دارد، مزایای زیادی هم در این نوع ازدواج وجود دارد. اگر هر دو نفر مایل به برقراری ارتباط با دیگران باشند و سعی کنند زندگی خود را به چالش بکشند، مطمئناً این ازدواج میتواند موثر باشد. همه اینها به هر دو نفر بستگی دارد و چقدر خوب است که در جهت ایجاد روابطشان با یکدیگر همکاری کنند. در ادامه به برخی از مزایای ازدواج دو درونگرا با هم اشاره میکنیم:
افراد درونگرا نیاز به فرصت و زمان زیادی برای تنهایی دارند. برونگرایان نمیتوانند این نیاز درونگراها را درک کنند و این ممکن است دشوار باشد. هنگامی که درونگراها با هم ازدواج کنند، میتواند یک فضای واقعاً ایمن را برای تنها بودن آنها ایجاد کند. آنها وقتی متوجه میشوند که شریک زندگیشان فقط به تنها گذراندن با خودشان احتیاج دارد، زمان بیشتری را به همسرشان اختصاص میدهند.
اینکه درونگراها بهتر همدیگر را درک میکنند و زمان بیشتری را به تنهایی خودشان اختصاص میدهند، یکی از سودمندترین مزایای این نوع رابطه است. اینکه یک درونگرا این موضوع را عمیقتر درک میکند، این رابطه را بسیار راحتتر و بدون فشار میکند. زوجهای درونگرا غالباً زمان خود را در همان اتاق خودشان میگذرانند، بدون اینکه مجبور باشند با صدای بلند صحبت کنند، در کنار هم آرامش پیدا میکنند و احساس امنیت میکنند.
در حالی که بعضی اوقات برونگراها افکار خود را بدون فکر و سریع بیان میکنند، درونگراها اینگونه نیستند. آنها اغلب قبل از صحبت کردن فکر میکنند و زمان زیادی را به فکر راجع به سخنانشان میگذرانند. این در واقع یک مزیت است، زیرا آنها معمولاً به معنای آنچه به یکدیگر میگویند، فکر میکنند و کمتر پیش میآید که کلمات آزار دهنده به یکدیگر بزنند. این موضوع به زوجهای درونگرا کمک میکند تا درگیریهای مضر در زندگیشان کمتر پیش بیاید.
بعضی اوقات برونگراها میتوانند از سر و صدای زیادی لذت ببرند، این چیزی است که درونگراها را ناامید میکند. نکته جالب در مورد زندگی دو درونگرا با هم، این است که اغلب زندگی ساکتی دارند. به جای اینکه صدای رادیو یا تلویزیون خانه را منفجر کند، درونگراها از سکوت لذت میبرند. آنها اغلب برای یکدیگر احترام قائلند و میدانند که در صورت لزوم برای حفظ آرامش یکدیگر، از هدفون استفاده کنند. این قطعاً یک مزیت برای افراد درونگرا است که زمانی که با یک درونگرا ازدواج میکنند، فضای ایمن و راحتی برای زندگی داشته باشند.
غالباً برونگراها اجتماعی هستند و میخواهند بیرون بروند و از نشستن در خانه بیزارند. در حالی که افراد درونگرا در یک رابطه از گذراندن زمان در کنار هم لذت میبرند. آنها میخواهند با شریک زندگی خود ارتباط برقرار کنند و از اینکه بتوانند در خانه و کنار همسرشان وقت بگذرانند لذت میبرند. آنها در خانه خودشان را سرگرم میکنند و نیازی نمیبینند که برای سرگرمی دائماً بیرون باشند. درونگراها به یکدیگر فشار نمیآورند تا به بیرون بروند و در مهمانیها شرکت کنند و غالباً شبهایشان را ترجیح میدهند به تماشای فیلم بگذرانند.
البته همه افراد درونگرا از تعامل اجتماعی دوری نمیکنند اما اغلب به یکدیگر فشار نمیآورند تا تمام وقت بیرون بروند. این درک متقابل بین درونگراها، زندگی آرامی برای آنها فراهم میکند.
دو برونگرا میتوانند در کنار هم با مذاکره و بحث کمتری زندگی کنند، زیرا هر دو از موقعیتهای مشابه لذت میبرند و میزان یکسانی از معاشرت و جامعه پذیری را میخواهند و به همین دلیل است که تفاهم آنها بسیار زیاد است و علایق یکسانی دارند. البته به غیر از مزایایی که ازدواج دو برونگرا با هم دارد، نقاط ضعفی نیز در این نوع ازدواج دیده میشود و این نوع ازدواج بدون مشکل نیست:
از آنجایی که، افراد برونگرا علاقه شدیدی به داشتن فعالیتهای مختلف دارند و از بودن در جمع لذت میبرند، ازدواج دو برونگرا با هم موجب میشود که زندگی پر تلاطمی در انتظار این دو نفر باشد، زیرا هر دو دائما در حال فعالیت هستند. در واقع وجود دو نفر با انرژی بالا در یک رابطه میتواند منجر به اضافه بار یا افزایش استرس در زندگی شود.
همانطور که گفتیم افراد برونگرا اهل واکنشهای سریع هستند و کمتر پیش میآید که قبل از انجام کاری، فکر کنند. تفکر نکردن درباره مشکلات یکی از بارزترین صفات افراد برونگرا است که این صفتشان موجب میشود که جر و بحث و تنش بیشتری در زندگی دو برونگرا باهم دیده شود.
زمانی که دو برونگرا با هم ازدواج میکنند، هر دو ویژگیهای شخصیتی یکسانی دارند و این مطلب باعث میشود که در برخی از مسائل به مشکل برخورد کنند، به طور مثال افراد برونگرا عادت به زیاد حرف زدن دارند و شاید به یکدیگر فرصت صحبت کردن ندهند.
برای شناخت تیپ شخصیتی خود در تست MBTI شرکت کنید.
تست های مورد استفاده قبل ازدواج MMPI, Cattell برای شرکت در آزمون به لینک های زیر مراجعه فرمایید.