وقتی که یک فرد یا چیزی برایتان مهم است همیشه این دلهره وجود دارد که مبادا او را از دست بدهید. به همین خاطر وقتی که یک رابطه عاطفی با شخصی را شروع می کنید، ترس از دست دادن او و رهاشدنتان تمام وجود شما را می گیرد و باعث هراس شما برای ادامه دادن آن رابطه می شود. این خلاصه ای از وضعیت فردی است که دچار تله رهاشدگی میباشد.
بهتر است پیش از آنکه درباره طرحواره رهاشدگی و آسیبها یا روش درمان آن صحبت کنیم، طرحواره را بشناسیم و تعریف دقیقی را از آن بدانیم.
طرحواره در واقع هر نوع چارچوب قالب، تفکر و یا مفهوم شناختی است که میتوان به کمک آن اطلاعات را تفسیر یا سازماندهی کرد. روانشناسان عقیده دارند که طرحوارهها نقش مهمی را در سلامت روان افراد بازی میکنند و به کمک آنها میتوان اطلاعات و موارد اضافه ذهن را حذف و فقط روی عقاید و باورهای قبلی تمرکز کرد.
تصور کنید که هیچ قالب و تصویر ذهنی در زندگیتان نداشتید. چه اتفاقی میافتاد؟ ژان پیاژه از روانشناسان بنام در علم روانشناسی میگوید:« تصور کنید طرحوارهها نبودند. یعنی هیچ الگوی ذهنی نداشتید. مطمئناً نمیتوانستید تجارب خود را به کار برده و برای آینده برنامهریزی کنید».
طرحوارهها این امکان را به شما میدهد که براساس کلیشههای مشخصی رفتار کنید و اطلاعات جدیدی را که در طول زندگی به دست میآورید، بر اساس همین کلیشهها دستهبندی کنید. طرحوارهها ویژگیهای منحصربهفرد و خاص خودشان را دارند و پاسخهای فرد را نسبت به رخدادهای محیطی او کنترل میکنند.
کسانی که این طرحواره را درون خود دارند، با رفتارهای خاصی ظاهر میشوند که همه آنها را برای جلوگیری از ترک شدن و رها شدن از سمت دیگران انجام میدهند!
اولین رفتاری که به شکل مشخص از افرادی با طرحواره رهاشدگی بروز میکند، وابستگی شدید و افراطی به افراد مهم زندگیشان است. به صورتی که تحمل دوری، حتی دور ماندنهای کوتاه مدت را از آنها ندارند و با کوچکترین بیخبری از آنها به شدت نگران و مستاصل میشوند.
از دیگر ویژگیهای افرادی که به طرحواره رهاشدگی مبتلا هستند میتوان به انحصارطلبی و کنترلکنندگی اشاره کرد. این افراد، فرد مهم زندگی خود را تنها برای خود میخواهند و حس مالکیت زیادی بر او دارند.
به همین جهت دائماً او را کنترل و چک میکنند و میخواهند به شکل از بودن و ماندن او مطمئن شوند.
فردی که با طرحواره رهاشدگی زندگی میکند، مدام به سرزنش کسانی میپردازد که او را رها کردهاند. این رفتار به صورت واضح در این افراد دیده میشود و اگر با آنها با برخورد داشته باشید میبینید که به گله و شکایت از کسانی میپردازند که به گفته خودشان، آنها را کنار گذاشتهاند.
اگر فردی با طرحواره رهاشدگی در یک رابطه عاطفی قرار داشته باشد، به رقیبان عاطفی خود و کسانی که میتوانند جایگاه او را داشته باشند حسادت میکند. این افراد به هیچ عنوان حاضر نیستند که جایگاه خود را به فرد دیگری بدهند و به رقیبان احتمالی خود به شدت حسادت کرده و با آنها رقابت میکنند.
افرادی که طرحواره رهاشدگی را در درون خود دارند، از صمیمیت با دیگران و برقراری روابط صمیمانه با آنها اجتناب میکنند و چراکه الگوهای ذهنی آنها بر ترس از رها شدن از سوی دیگران استوار شده است.
رهاشدگی در نوع وجود دارد که براساس آن پیشزمینه رفتارها و اعمال فرد را تشکیل میدهند. انواع رهاشدگی را میتوان در دو مورد زیر تعریف کرد:
رهاشدگی مبتنی بر وابستگی
زمانی که محیط زندگی شما در دوران کودکی به شدت حمایتگر باشد، به طوری که شما با هیچ نوع چالشی در زندگی مواجه نشوید، رهاشدگی مبتنی بر وابستگی در ذهن شما شکل میگیرد.
این سبک از زندگی در دوران کودکی، بستر مهمی را برای ایجاد طرحوارههای رهاشدگی و وابستگی ایجاد میکند که زمینهساز بروز مشکلات بزرگتر در آینده میشود.
رهاشدگی مبتنی بر فقدان یا بیثباتی
اگر محیط زندگی کودکی شما، به شدت بیثبات باشد و حجمی از اتفاقات مانند دعواهای خانوادگی، طلاق پدر و مادر، فوت یکی از اعضای خانواده و ... در آن رخ دهد، رهاشدگی مبتنی بر فقدان یا بیثباتی در شما شکل خواهد گرفت.
این طرحواره و الگوی ذهنی به دلایل مختلفی رخ میدهد که در هر فرد متفاوت است. از جمله مهمترین علتهای شکلگیری طرحواره رهاشدگی، میتوان به موارد زیر اشاره کرد:
عدم شکلگیری دلبستگی ایمن در نوزاد
یکی از مهمترین علل ایجاد طرحواره رهاشدگی عدم شکلگیری دلبستگی ایمن در دوران نوزادی است. این مورد به حالتی گفته میشود که والدین در برقراری ارتباط ایمن و با ثبات با نوزاد خود، به شکل بسیار ضعیفی عمل میکنند.
به این صورت کودک به این نتیجه میرسد که والدین او، در موارد ضروری به اندازه کافی و لازم از او حمایت نمیکنند و در کنار او نیستند. به این صورت، شکلی از رهاشدگی در او به وجود میآید که ناشی از عدم شکلگیری دلبستگی ایمن در اوست.
اضطراب جدایی
افرادی که به اضطراب جدایی مبتلا هستند، هنگام جدا شدن از والدین واکنشهای زیادی را از خودشان بروز میدهند. این اتفاق میتواند زمینه شکلگیری طرحواره رهاشدگی را ایجاد کند.
دوری مادر از خانواده
در برخی موارد اتفاق میافتد که مادر به دلایلی از خانواده دور میشود. برای مثال مادری که به علت بیماری یا مشکلات خاص در بیمارستان بستری میشود و نمیتواند در کنار نوزاد خود باشد.
در این شرایط دور بودن مادر از خانواده و کودک، به عنوان یکی از علتهای مهم در شکلگیری طرحواره رهاشدگی مطرح میشود.
واگذاری مراقبت از نوزاد به افراد دیگر
کودکانی که والدین شاغل دارند یا به هر علتی پدر و مادر برای مدت زمانی نمیتوانند از او مراقبت کنند، عموما به طرحواره رهاشدگی مبتلا میشوند.
برای مثال این طرحواره در کودکی که به مهدکودک یا مادربزرگ، خاله و ... سپرده میشود و مراقبت از او توسط افرادی به جز پدر و مادر صورت میگیرد، ایجاد میشود.
دعوا، درگیری و کشمکش بین والدین
از دیگر علتهای مهم و رایج شکلگیری طرحواره رهاشدگی باید به دعوا و درگیری و کشمکش میان والدین اشاره کرد. در این شرایط، این تصور در کودک به وجود میآید که امکان دارد پدر و مادر او هر لحظه از یکدیگر جدا شوند و او به تنهایی رها شود.
متولد شدن فرزند جدید
تولد فرزند جدید در خانواده، میتواند زمینهساز شکلگیری طرحواره رهاشدگی در فرزندان بزرگتر خانواده شود. با به دنیا آمدن خواهر یا برادر جدید، همه توجهات به فرزند تازه متولد شده جلب میشود این تصور در فرزندان بزرگتر ایجاد میشود که از سوی والدین و دیگران رها شدهاند.
درمان طرحواره رهاشدگی میبایست توسط یک فرد متخصص و روانشناس یا مشاور کارآزموده انجام بگیرد. بنابراین باید به این نکته توجه کنید که هر فردی با ادعای تخصص در طرحواره درمانی توانایی درمان شما را ندارد.
درمان طرحواره رهاشدگی مراحل خاصی دارد که روانشناس در جلسات تراپی آن را به کار میبرد. زمانی که طرحواره درمانی برای شما آغاز میشود، در ابتدا روانشناس ارزیابی کاملی را از شما انجام میدهد و از طریق گفتوگو، مصاحبه و پرسش درباره گذشته و شرایط زندگی و رشد شما، اطلاعات مورد نیاز درمان را به دست میآورد.
طرحواره درمانی به کمک تکنیکهای گوناگونی انجام میگیرد که از جمله آنها باید به موارد زیر اشاره کرد:
در این تکنیک درمانگر به شما کمک میکند به این نتیجه برسید که طرحواره شکل گرفته در ذهن شما، شامل باورهای افراطی، اغراقآمیز و غلط شما در روابطتان است.
این تکنیک به شکل شگفتآوری به شما کمک میکند که تصاویر ذهنی گوناگونی را به خاطر بیاورید. در این تکنیک خاطرات ناخوشایند و آزاردهنده دوران کودکیتان را به یاد میآورید و احساسات حقیقی خود را نسبت به آن اتفاقات ابراز میکنید.
این ابراز احساسات حقیقی نسبت به اتفاقات ناخوشایندی که در کودکی برای شما رخ داده است، مهمترین عامل برای تغییر طرحواره ذهنی شماست.
تکنیک الگوشکنی رفتاری به شما کمک میکند که رفتارهای مبتنی بر طرحواره رهاشدگی درون خودتان را تغییر داده و اصلاح کنید. به این صورت رفتارهای صحیح، جایگزین بسیاری از رفتارهای شما مانند وابستگی یا واکنشهای شدید نسبت به طرد شدن یا دیگر رفتارهای ناسالم، میشوند.