مدتهاست که زن ستیزی را نفرت از زنان تعریف می کنیم. اصطلاح زن ستیزی، واژه ایی است که اغلب برای توصیف اعمال خشونت شدید علیه زنان استفاده می شود.
کلمات اغلب با تغییر فرهنگ تکامل پیدا می کنند و تکامل این اصطلاح در سال 2012 و با سخنرانی جولیا گیلارد در پارلمان هنگام خدمت به عنوان نخست وزیر استرالیا اتفاق افتاد، زمانی که او رفتار رهبر حزب مخالف را زن ستیز نامید. در پی این واقعه، فرهنگ لغت مک کواریِ (Macquarie) استرالیا حتی تعریف خود از زن ستیزی را گسترش داد تا به تبعیض و خشونت علیه زنان اشاره کند.
کیت مان در کتاب خود، Down Girl، منطق زن ستیزی و چگونگی عمل زن ستیزی برای تقویت سلطه مردان را از طریق اشاره به داستان خشونت الیوت راجر توضیح می دهد. الیوت راجر داستان دانشجویی در کالیفرنیا در ماه مه 2014 است که با تیر اندازی شش تن از دانشجویان را کشت و زنان را مسبب تنهایی، انزوا و بینوایی خود می دانست. چنین نمونه هایی نشان می دهد افرادی که پیرو و همنوا با سلسله مراتب جنسیتی و مرد سالاری جامعه نیستند، با توجه به اینکه وجود آنها سیستم های مردسالاری را بر هم می زند، در معرض خطر ویژه ای از زن ستیزی قرار دارند.
کیت مان میان زن ستیزی و تبعیض جنسیتی فرق می گذارد.
تبعیض جنسی به عنوان شاخه ای از مجموعه ی باورهای مردسالار شناخته می شود که به واسطه ی آن، نظام اجتماعی مردسالار را توجیه و منطقی جلوه می دهد.
زن ستیزی سیستمی است که هنجارها و انتظارات حاکم بر را اعمال می کند.
به طور مثال
به عنوان نمونه در گذشته زنان از امکانات تحصیلی محدود تری برخوردار بوده اند. این محدودیت نوعی تبعیض جنسیتی است. اما فرض کنید یک خانم در همان زمان وارد دانشگاه می شود و از امکانات تحصیلی به اندازه ی آقایان استفاده می کند. این فرد با توجه به اینکه خلاف باورهای غالب مردم جامعه رفتار کرده است، به احتمال بیشتری دچار تنفر دیگران می شود که نوعی زن ستیزی نامیده می شود.
زنان به طور منظم با مضرات زن ستیزی که توسط مردان انجام می شود، مقابله می کنند. پس از رویارویی با این نگرش ها و اقدامات ظالمانه، زنان ممکن است خود به خود، این باورها را درونی و قبول کنند.
وقتی زن ستیزی از طریق رسانه های اجتماعی و سایر سیستم عامل های آنلاین ادامه یابد، می تواند باعث نتایج خطرناکی شود. یک مقاله ژورنالی 2018 بررسی کرد که چگونه زن ستیزی به ویژه در اینترنت و به صورت آنلاین، بسیار شیوع دارد و با سایر اعمال ظالمانه از جمله برتری سفید پوستان، خصومت های عجیب و غریب و غیره، در یک راستا است.
گزارش آماری
بر اساس پژوهش هایی که در 2017 انجام شد، یک مرکز تحقیقات دریافت که جنسیت در نگرش نسبت به آزار و اذیت آنلاین دخیل است. به طور نمونه 70% زنان احساس می کنند که زن ستیزی به صورت آنلاین، "یک مشکل اساسی" است در حالی که فقط 54٪ از مردان چنین احساسی دارند. همچنین 63% زنان معتقد بودند که مهم تر این موضوع است که بتوانند نظرات خود را آزادانه بیان کنند. در حالی که 43% مردان این نظر را داشتند.
در سال 2018، مویا بیلی و ترودی، زنان سیاه پوستی که نقش مهمی در تعریف زن ستیزی علیه زنان سیاه پوست و پیروی از این اصطلاح داشتند، آن را "زن ستیزی نژادپرستانه ضد سیاه پوستی که زنان سیاه پوست تجربه می کنند" توصیف کردند و توضیح دادند که چگونه این نوع زن ستیزی را برای منطقی جلوه دادن کار خود توجیه می کنند. با این وجود، علی رغم موفقیت مویا بیلی و ترودی در روشن کردن پدیده زن ستیزی علیه زنان سیاه پوست، این کار همچنان برای آسیب رساندن به زنان سیاه پوست ادامه دارد. متاسفانه جنسیت های فرعی به روش های دیگری نیز مورد ظلم واقع می شوند و به طور کل، گروه افرادی از جمله سیاه پوستان و همجنسگرایان، همچنان در معرض خطر بیشتری برای زن ستیزی قرار دارند.
برای نشان دادن زن ستیزی علیه زنان سیاه پوست در محل کار، کیت مان به بررسی پرونده "دانیل هولتسکلاو" افسر پلیس متجاوز در شهر اوکلاهاما پرداخت. این افسر پلیس به زنان سیاه پوست سابقه دار تجاوز می کرد به این دلیل که معتقد بود این زنان هیچگونه مراجعه قانونی نخواهند کرد. بعد از این حادثه، تردیدهایی در رابطه با زن ستیزی علیه زنان سیاه پوست اعمال شد به این علت که افسر پلیس در مقالات و مستندهایی که توسط هواداران او ساخته می شد، فردی ناتوان در برابر تخلفاتی که زنان قربانی انجام داده بودنند معرفی شد. به عبارتی دیگر، متاسفانه زنان سیاه پوست همچنان با خطر آسیب دیدن توسط فردی زن ستیز روبرو می شوند و هنگام تلاش برای تحقق عدالت و کسب حق خود، با موانع بسیار زیادی روبرو می شوند.
مطالعه ای که در سال 2018 توسط یک مددکار اجتماعی آمریکایی ژاپنی در مورد بزرگسالان ترنس زن در شهر نیویورک انجام شد، نشان داد که "شرکت کنندگان تجربیات قربانی شدن خود را که شامل نگرش ها و رفتار های زن ستیزانه ای می شود که توسط دیگران بر آنها اعمال شده بود را با خرافات و بی ارزش کردن خود ترکیب و توجیه کرده اند. همانطور که این تحقیقات کیفی نشان می دهد، زنان همجنسگرا در نتیجه ی آزار هایی مانند زن ستیزی، تبعیض نژادی و ترنس فوبیا( به احساسات، افکار و باور های منفی افرادی گفته می شود که نسبت به افراد همجنسگرا دارند.)، در معرض خطر آسیب های مانند زیر هستند:
دانستن این نکته بسیار مهم است که افراد همجنسگرا و یا ترنس، تقریباً در هر جنبه از زندگی خود با میزان غیر قابل باوری تبعیض رو به رو هستند.
گزارش آماری
طبق آمارگیری ها در ایالات متحده از هر 10 بزرگسال، 3 فرد ترنس وجود دارد اما علیرغم افزایش روز افزون میزان افراد همجنگسرا و فرهنگ سازی های مختلف، از هر سه نفر فرد ترنس،1 فرد همچنان تبعیض و زن ستیزی را تجربه می کند.