Woodworth Personal Data Sheet
پرسشنامه ودد ورث شامل 76 سوال است، که شما باید به سوالات با "بله" یا "خیر" جواب دهید. به خاطر داشته باشید که باید عقاید واقعی خودتان را ذکر کنید و هیچ سوالی را بدون جواب نگذارید.
1-همیشه از این که مورد سرزنش واقع شوم می ترسم
2-از تاریکی می ترسم.
3-من از رعد و برق و طوفان می ترسم.
4-من از آب می ترسم.
5-از گذشتن از تونل و یا زیر زمین می ترسم.
6-از عبور از روی پلی که روی آب باشد می ترسم.
7-وقتی که روی پلی ایستاده ام دلم می خواهد خودم را پایین بیندازم.
8-غالبا ترس من ، بیشتر از بچه های دیگر است.
9-غالبا در نیمه شب من خیلی می ترسم.
10-شب ها صداهایی بگوشم می رسد که موجب ترسم می شود.
11-گاهی کسانی را که مرده اند در خواب می بینم.
12-گاهی آن قدر ناخن هایم را می جوم که درد می گیرد.
13-گاهی به علت هیجان زبانم به لکنت می افتد.
14-نمی توانم مدت زیادی بدون حرکت بنشینم.
15-هنگامی که روی صندلی نشسته ام عادت دارم که گردن و سر و شانه هایم را حرکت بدهم.
16-نمی توانم مدتی مشغول یک کار باشم و مرتب مشغولیتم را عوض می کنم.
17-غالبا مرا به گیجی و سر به هوا بودن سرزنش می کنند.
18-نمی توانم با یک بازی مدت زیادی خودم را سرگرم کنم.
19-آن قدر با من بد رفتاری می کنند که گریه ام می گیرد.
20-گاهی من مانند دیگران نمی توانم درد را تحمل کنم.
21-از دیدن خون ناراحت می شوم.
22-گاهی در نقاط مختلف بدنم احساس درد می کنم.
23-گاهی احساس می کنم که نمی توانم نفس بکشم.
24-معمولا حس نمی کنم که قوی هستم و حالم خوب است.
25-صبح که از جا بلند می شوم احساس خستگی می کنم.
26-تقریبا همیشه احساس خستگی می کنم.
27-اکثر مواقع حوصله ام سر می رود.
28-اغلب سرم درد می گیرد.
29-بعضی از غذا ها مرا مریض می کند.
30-از بعضی غذا ها آن قدر متنفرم که نمی توانم آن ها را بخورم.
31-معمولا خوب نمی خوابم.
32-معمولا نمی دانم که چکار می خواهم بکنم.
33-تصمیم گرفتن برای من کار مشکلی است.
34-من به خرافات معتقدم.
35-چند دفعه می خواستم از خانه فرار کنم.
36-چند دفعه احساس کرده ام که باید از خانه فرار کنم.
37-تا [به] حال از خانه فرار کرده ام.
38-گاهی از رد شدن از خیابان یا میدان بزرگ می ترسم.
39-گاهی از نشستن در اتاق کوچک در بسته می ترسم.
40-از آتش خیلی می ترسم.
41-تا حالا دلم خواسته است که جایی را آتش بزنم.
42-قبل از خواب عادت دارم که زیر تخت را نگاه کنم.
43-دوست ندارم با بچه های دیگر بازی کنم.
44-بیشتر دلم می خواهد تنها بازی کنم.
45-بچه های دیگر نمی گذارند که با آن ها بازی کنم.
46-اغلب عصبانی می شوم.
47-معمولا دوست دارم در بازی ها فرمانده بشوم.
48-معمولا خود را خوشبخت حس نمی کنم.
49-گاهی احساس می کنم که با دیگران فرق دارم.
50-گاهی اوقات احساس می کنم که هیچ کس مرا درک نمی کند.
51-گاهی احساس می کنم که علاوه بر زندگی معمولی یک زندگی دیگر نیز دارم.
52-گاهی احساس می کنم که فرزند خوانده پدر و مادرم هستم و به سختی این فکر را از سرم بیرون می کنم.
53-گاهی اوقات این قبیل فکرها به سرم می آید.
54-گاهی احساس می کنم چیزهایی که در اطرافم هستند، واقعا وجود ندارند.
55-به آسانی دوست پیدا می کنم.
56-گاهی از کرده خود احساس گناه می کنم.
57-فکر نمی کنم که مردم مرا به اندازه بچه های دیگر دوست داشته باشند.
58-گاهی احساس می کنم که هیچ کس مرا دوست ندارد.
59-فکر می کنم به زحمت می توان در خانه [،] راحت زندگی کرد.
60-فکر می کنم به زحمت می توان در مدرسه راحت زندگی کرد.
61-پدر و مادرم با من به عدالت رفتار نمی کنن.
62-معلم ها با من به عدالت رفتار نمی کنند.
63-اغلب خیال می کنم که یک نفر مرا تعقیب می کند.
64-گاهی احساس می کنم که مردم می خواهند نسبت به من بدی کنند.
65-وقتی با من مخالفت می کنند عصبانی می شوم.
66-وقتی که عصبانی می شوم اتفاق می افتد که اسباب و اثاثیه را بشکنم.
67-گاهی برای چیزهای بی ارزش عصبانی می شوم.
68-تا حال اتفاق افتاده است که بیهوش بشوم.
69-اغلب حالت بیهوشی به من دست می دهد.
70-گاهی احساس می کنم چشمم سیاهی می رود و سرم گیج می رود.
71-دوست دارم شغلی پیدا کنم که در آن حیوانات را می کشند.
72-تاکنون آرزو کرده ام که اتفاق بدی برای کسی روی بدهد.
73-گاهی دیگران را آن قدر آزار می دهم تا به گریه بیفتند.
74-گاهی از بدی کردن به دیگران خوشحال می شوم.
75-گاهی از آزار حیوانات خوشحال می شوم.
76-تاکنون دلم خواسته است که دزدی بکنم.