تقویت انعطاف پذیری عاطفی 

تقویت انعطاف پذیری عاطفی 

5

تقویت انعطاف پذیری عاطفی 

انعطاف پذیری عاطفی خصلتی نیست که بعضی‌ ها داشته باشند و بعضی دیگر فاقد آن باشند. انعطاف پذیری عاطفی مهارتی است که با تمرین می‌ توانید در خود پرورش دهید. اگر فکر می‌ کنید که از نظر عاطفی بسیار حساس هستید باید بدانید که خوشبختانه این قدرت را دارید که نحوه واکنش نشان دادن به چالش‌ ها را در زندگی‌ تان تغییر دهید.

انعطاف پذیری عاطفی چیست و راه های تقویت انعطاف پذیری

1.ذهن‌ تان را آرام کنید

اگر دوست دارید با سرعت نور حرکت کنید و ذهن پرتلاطم و ناآرامی دارید، ممکن است که احساسات بر شما غلبه کنند و مسلط شوند. ذهن آگاهی یا حضور در لحظه روشی بسیار خوب در آرام کردن ذهن و بیشتر مسلط‌ شدن بر افکارتان است.

اگر این شیوه را به عادتی روزانه تبدیل کنید، با گذشت زمان، احتمالش کم می‌ شود که ترس یا نگرانی بر شما غلبه کند.

البته باید این مسئله را درک کنید که هدف از مراقبه این نیست که بر افکارتان مسلط شوید، بلکه با مراقبه نظاره‌ گر افکارتان هستید و به‌ خوبی می‌ دانید که آنها فقط افکاری هستند که می‌ آیند و می‌ روند. بنابراین، هرگز اسیر و گرفتار آنها نمی‌ شوید.

وقتی بتوانید در میانه آشفتگی‌ های زندگی آرامش را پیدا کنید، بهتر می‌ توانید احساسات ناخوشایند و دشواری را که در شما ایجاد شده است مدیریت کنید.

2.همه‌ چیز را آن‌ طور که هست بپذیرید

پذیرش واقعیت‌ ها نخستین گام برای غلبه بر هر چیزی است. بیشتر اوقات پذیرش واقعیت‌ ها یکی از سخت‌ ترین کارهایی است که می‌ توانیم انجام دهیم.

برای دیدن واقعیت‌ ها و پذیرفتن اینکه اوضاع خوب نیست به انعطاف‌ پذیری نیاز داریم.

وقتی اتفاق بدی رخ می‌ دهد، ممکن است بخواهیم مشکل را برطرف کنیم و اوضاع را به حالت قبل برگردانیم. ولی همیشه این کار امکان‌ پذیر نیست.

در چنین اوضاعی باید با احساسات خود کنار بیاییم و هرچه پیش می‌ آید بپذیریم.

البته پذیرش به‌ معنیِ تسلیم‌ شدن و تلاش‌ نکردن نیست. فقط به این معنی است که چیزهایی را که وجود دارند و نمی‌ توانیم تغییر دهیم بپذیریم تا برای چیزهایی که در آینده می‌ توانیم تغییر دهیم آماده باشیم. پذیرش موجب می‌ شود که کنترل بیشتری بر احساسات و زندگی خود داشته باشیم.

وقتی چیزهایی را که نمی‌ توانیم کنترل کنیم می‌ پذیریم، عاقلانه‌ تر رفتار می‌ کنیم و در برخورد با مشکلات احساساتی عمل نمی‌ کنیم.

3.به احساسات ناخوشایند و ناراحتی خود توجه کنید

بیایید با هم صادق باشیم. توجه کردن به احساسات منفی و ناخوشایند و ناراحتی‌ ها و دیدن آنها حس خوبی را در ما ایجاد نمی‌ کند.

بسیاری از ما ترجیح می‌ دهیم که راه‌ هایی را برای سرکوب‌ کردن یا نادیده‌ گرفتنِ احساسات ناخوشایندمان پیدا کنیم. ولی اگر از فکر کردن درمورد احساسات ناراحت‌ کننده فرار کنیم، این احساسات همچنان در جسم ما باقی می‌ مانند و سمّی می‌ شوند.

پس هر زمان که متوجه شدید برای رو به‌ رو نشدن با احساساتِ ناخوشایندتان تلاش می‌ کنید، در برابر تمایل شدید برای فرار از ناراحتی‌ ها مقاومت کنید.

به‌ جای فرارکردن، وضعیت ناخوشایند موجود را بپذیرید و به پیامی که به شما می‌ دهد گوش دهید. درون‌ تان را بررسی کنید و از خودتان بپرسید: «چرا چنین حسی دارم و برای اینکه دوباره کنترل زندگی‌ ام را در دست بگیرم چه کاری می‌ توانم انجام بدهم؟»

4.خود مراقبتی را به یکی از اولویت‌ های زندگی‌ تان تبدیل کنید

به‌ راحتی می‌ توانیم در مسئولیت‌ ها و گرفتاری‌ های روزمره زندگی غرق شویم و خودمان را فراموش کنیم. ولی اگر می‌ خواهیم به انعطاف پذیری عاطفی برسیم، باید به خود مراقبتی اهمیت بسیار زیاد بدهیم.

خود مراقبتی فقط به کارهایی مانند استراحت در وانِ حمامِ گرم و معطر یا خرید لباس‌ های نو برای خود محدود نمی‌ شود. خود مراقبتی یک سبک زندگی است که از عادت‌ های روزانه عشق ورزیدن به خود تشکیل شده است. وقتی این سبکِ زندگی را بپذیریم، پس از مدتی این عادت‌ ها بدیهی و مسلم می‌ شوند و به بخش جدایی‌ ناپذیری از زندگی ما تبدیل می‌ شوند.

سلامت عاطفی و جسمانی با یکدیگر مرتبط هستند. آیا می‌ دانستید که جسم به شیوه فکرکردن، احساس‌ کردن و عمل‌ کردن واکنش فیزیکی نشان می‌ دهد؟

به همین دلیل، مراقبت‌ کردن از ذهن و جسمِ خود اهمیت بسیار زیادی دارد.

وقتی متعهد می‌ شویم که از خودمان مراقبت کنیم، بهتر می‌ توانیم از موضعِ کنشگرا (غیر انفعالی) و درست بر چالش‌ های زندگی غلبه کنیم.

5.در اطراف خود جوّ مثبتی ایجاد کنید

آیا با افراد مثبت اندیش و خوش‌ بینی در ارتباط هستید؟ اگر بلند پرواز نیستید و حس می‌ کنید که در رنج‌ ها و مشکلات زندگی گرفتار شده‌ اید، به‌ احتمالِ زیاد دلیلِ آن وقت‌ گذراندن با افرادی است که انرژی شما را پایین می‌ آورند. انرژی منفی موجب خستگی و فرسودگی شما می‌ شود. اگر می‌ خواهید در زندگی موفق باشید، باید در انتخاب دوستان خود عاقلانه عمل کنید.

تعامل با افرادی که ما را ترغیب می‌ کنند فرد بهتری باشیم و پیشرفت کنیم باید از اولویت‌ های‌ مان باشد. تعامل با این افراد موجب می‌ شود که حس کنیم در دنیا خوبی‌ های زیادی وجود دارد. به‌ علاوه، وقتی در زندگی با وضعیت‌ های دشوار و سخت رو به‌ رو می‌ شویم، داشتن دوستان و اطرافیانِ مثبت شبکه حمایتی قوی‌ ای برای ما ایجاد می‌ کند که می‌ توانیم بر آن تکیه کنیم.

6.از دیگران کمک بگیرید

وقتی در وضعیت‌ های سخت و دشوار می‌ خواهیم مسیر درست را پیدا کنیم، حمایت و پشتیبانی دیگران اهمیت بسیار زیادی پیدا می‌ کند.

الیوت فریدمن پژوهشگری در زمینه انعطاف‌ پذیری، می‌ گوید:

«برخورداری از حمایت اجتماعی در تمام اشکال آن در مواجهه با چالش ها به ما کمک می‌ کند.»

گاهی کمک خواستن از دیگران مشکل است، به‌ ویژه اگر فردی باشیم که ترجیح می‌ دهد به‌ تنهایی بر مشکلات و سختی‌ ها غلبه کند.

ولی در بعضی از وضعیت‌ ها به کسی نیاز داریم که بتوانیم بر او تکیه کنیم یا از نظرات و بازخورد او استفاده کنیم. در پژوهشی مشخص شده است که محیط‌ های حمایتی در تواناییِ ما برای بلندشدن و دوباره روی پای خود ایستادن پس از شکست‌ خوردن نقش مهمی دارند.

7.ترس را در آغوش بگیرید

گاهی ترس مانند هیولای زشتی به نظر می‌ رسد که ما را از رسیدن به توانایی‌ ها و قدرت واقعی‌ مان و زندگی‌ کردن به‌ شکلی که به آن افتخار می‌ کنیم، دور می‌ کند. وقتی ترس را احساس می‌ کنید، آن را در آغوش می‌ گیرید یا از آن فرار می‌ کنید؟

بسیاری از مردم گزینه دوم را انتخاب می‌ کنند. شاید فرار کردن از ترس هوشمندانه‌ ترین گزینه به نظر برسد، چون ترس احساس خوبی در ما ایجاد نمی‌ کند.

ولی اگر بتوانیم از ترس برای پرتاب‌کردن خود به جلو و پیشرفت در زندگی استفاده کنیم، چطور؟ این کار شدنی است، ولی فقط در صورتی که بخواهیم مستقیما با ترس‌ های خود رو به‌ رو شویم.

بهترین راه برای در آغوش گرفتن ترس این است که هر روز آن را بپذیریم و با آن رو به‌ رو شویم. عمل‌ کردن تنها چیزی است که با گذشت زمان موجب می‌ شود انعطاف‌ پذیر شویم. وقتی کاری را انجام می‌ دهید که شما را می‌ ترساند، با صدای بلند به خودتان بگویید «این هم می‌ گذرد. من از پسش بر می‌ آیم».

8.از شکست‌ ها درس بگیرید

بیشتر وقت‌ ها باید برای شکست‌ هایمان جشن بگیریم. شکست بخشی طبیعی از زندگی است و همه ما گاهی شکست می‌ خوریم. ولی عادت کرده‌ ایم که به‌ خاطر شکست‌ هایمان شرمنده شویم. شکست‌ خوردن به این معنی نیست که فردی درمانده و شکست‌ خورده هستیم.

اشتباه و شکست ثابت می‌ کند که برای رسیدن به اهداف خود تلاش می‌ کنیم و دوست داریم خطرهای محاسبه‌ شده را بپذیریم. کسی که شکست نمی‌ خورد کسی است که هرگز تلاشی نکرده. نکته مهم این است که از شکست‌ های خود درس بگیریم تا دیگر همان اشتباه‌ ها را در آینده تکرار نکنیم.

پس دفعه بعد که شکست خوردید از خودتان بپرسید: «این تجربه چه چیزی را به من می‌ آموزد و چگونه می‌ توانم از آن درس بگیرم تا فردی قوی‌ تر شوم؟»

9.با هدف زندگی کنید

دلیل اینکه هر روز صبح از رختخواب بلند می‌ شوید چیست؟ اگر جواب این سؤال را نمی‌ دانید، وقت آن رسیده که بیشتر درمورد هدف زندگی خود فکر کنید.

بی‌ هدف بودن بیشتر خود را در زمانِ تلاش و تقلا کردن در هنگام مشکلات نشان می‌ دهد. در این لحظات ممکن است که متصل‌ شدن به چیزی بزرگ‌ تر از خودتان مشکل باشد.

ولی اگر هدفی قوی داشته باشید، سختی‌ ها و مشقت‌ ها را بهتر درک می‌ کنید. مهم‌ تر اینکه، هدفمند بودن به شما انگیزه می‌ دهد که دوباره از جای خود بلند شوید و به جلو پیش بروید. کسانی که در زندگیِ خود هدف دارند بهتر می‌ توانند معنای تمام تجربه‌ های زندگی را درک کنند و این موجب می‌ شود که انعطاف پذیری عاطفی بیشتری داشته باشند.

اگر هدف ما کمک به دیگران باشد، بهتر می‌ توانیم رنجی را که احساس می‌ کنیم تغییر دهیم و انرژی‌ ای را که برای تحملِ آن درد و رنج صرف کرده‌ بودیم به‌ سمت چیزهای خوبی هدایت کنیم.

10.از طنز و شوخی استفاده کنید

در زمان‌ های پریشانی و سختی به‌ راحتی ممکن است که در دام ذهنیت منفی بیفتیم و احساسات ناراحت‌ کننده خود را بیش‌ از حد جدی بگیریم.

درست است که رنج و سختی خنده‌ دار نیست، ولی وقتی بتوانیم به رنج‌ ها و سختی‌ های خود بخندیم، تحمل آنها برای ما آسان‌ تر می‌ شود.

به‌ جای اینکه برای خودمان تأسف بخوریم و به‌ خاطر وضعیتی که در آن گرفتار شده‌ ایم ناراحت باشیم، باید سعی کنیم که از این وضعیت خارج شویم و وارد وضعیتی شویم که در آن قدرت و توانایی بیشتری داریم.

همیشه طنز و شوخی ابزار درمانی قدرتمندی بوده است. پژوهش‌ ها نشان می‌ دهد، فردی که می‌ تواند با سختی‌ ها و مشکلات بازی کند و به آنها بخندد این احساس درونی را در خود ایجاد می‌ کند که: «این مشکل بازیچه من است. من از آن قوی‌ ترم، نمی‌ گذارم که من را بترساند».

11.تحرک داشته باشید

احساسات در درون جسم ما ذخیره می‌ شوند. فکر می‌ کنید اگر با حرکت و جنب‌ و جوش خودمان را خالی نکنیم و اجازه ندهیم که این انرژی در درون ما جریان پیدا کند، چه اتفاقی می‌ افتد؟ وقتی جسم ما گرفتار شود، خود ما نیز گرفتار خواهیم شد.

انرژی منفی عاشقِ بی‌ تحرکی و ایستایی است. اگر جسم‌ مان را حرکت ندهیم، تمام این انرژی‌ های سمّی جریانی نزولی از احساسات منفی ایجاد می‌ کنند.

پس وقتی ناراحت و غمگین هستید حرکت کنید.

آسان‌ ترین و سالم‌ ترین راه برای تغییر وضعیت احساسی ما تغییر دادنِ فیزیولوژی ماست. وقتی این قدرت در درون ما جریان می‌ یابد، بدون هیچ دخالتی، احساساتِ منفیِ ذخیره‌ شده در بدن رفته‌ رفته تجزیه می‌ شوند و از بین می‌ روند.

بنابراین هر زمان که حس کردید در دام احساساتِ منفیِ خود گرفتار شده‌ اید، برقصید، بدَوید و تحرک داشته باشید. هر کاری که موجب می‌ شود در جسم خود احساس آزادی و رهایی داشته باشید انجام دهید و در عمل انعطاف‌ پذیر شوید.

12.حقیقت خود را بیان کنید

وقتی واژه «آسیب‌ پذیری» را می‌ شنوید، چه واژه‌ هایی به ذهن‌ تان می‌ آید؟ در ذهنِ بیشترِ مردم واژه‌ هایی مانند ترس، شرم، گناه و بدگمانی تداعی می‌ شود.

چون ما طوری تربیت و بزرگ شده‌ ایم که باور داریم آسیب‌ پذیری، نشانه‌ ای از ضعف است، درحالی‌ که در واقعیت عکسِ این باور درست است.

اگر می‌ خواهید انعطاف پذیری عاطفی خود را افزایش دهید، باید روایت درونی‌ تان را درمورد آسیب‌ پذیری تغییر دهید.

ولی برای نشان‌ دادنِ خودِ واقعی‌ مان در این جهان باید شجاعت و انعطاف‌ پذیری بسیار زیاد داشته باشیم. البته راه دیگر به‌ مراتب ترسناک‌ تر است.

وقتی حقیقت خود را بیان نکنیم، بدون شک زندگی‌ ای پر از ترس خواهیم داشت که در آن باید پشت نقابی مخفی شویم تا دیگران در موردِ ما احساس خوبی داشته باشند.

اگر آسیب‌ پذیربودن شما را می‌ ترساند، آن را با دوستانِ صمیمیِ خود و در محیطی تمرین کنید که در آن احساس امنیت می‌ کنید. با گذشت زمان به نشان‌ دادنِ احساساتِ خود به افراد دیگر نیز عادت می‌ کنید.

وقتی بتوانیم در سطحی عمیق‌ تر با خودمان ارتباط برقرار کنیم و از مخفی‌ نکردنِ احساساتِ خود نترسیم، از نظر ذهنی قوی‌ تر خواهیم شد.

به‌ این‌ ترتیب، به زندگی‌ کردنِ هم‌ راستا با خودِ واقعی‌ مان متعهد می‌ شویم و هیچ‌ چیز قدرتمندتر از این نیست که خودمان باشیم و چیزی را از دیگران پنهان نکنیم.

13.تلاش کنیم فردی کاردان و باتدبیر شویم

تنها با شانس نمی‌ توانیم به کاردانی و تدبیر برسیم. فقط زمانی می‌ توانیم این مهارت را کسب کنیم که در موقعیت‌ هایی قرار بگیریم که در آنها باید راه‌ حل‌ هایی را برای مشکلات خود پیدا کنیم.

انجمن روانشناسی آمریکا انعطاف‌ پذیری را این‌ طور تعریف می‌ کند:

«انعطاف‌ پذیری فرآیند سازگاری پیدا کردن در مواجهه با سختی، آسیب، مصیبت، تهدید یا منابع قابل‌ توجه استرس است.»

کاردان و باتدبیر ترین افراد انعطاف‌ پذیرترین هم هستند. آنها برای مشکلات و سختی‌ ها برنامه ریزی می‌ کنند. یعنی از نظر ذهنی خود را تقویت می‌ کنند و توانایی‌ های ذهنی‌ شان را افزایش می‌ دهند و برای زمانی که در زندگی با سختی و مصیبتی رو به‌ رو می‌ شوند برنامه دارند. به همین دلیل، آنها در دشوارترین اوضاعِ زندگی فقط دوام نمی‌ آورند، بلکه قوی‌ تر نیز می‌ شوند.

وقتی فاجعه و مصیبتی رخ می‌ دهد، کاردانی و تدبیر مهم‌ ترین ابزار ما در برابر شکست است. هیچ‌ چیز وجود ندارد که نتوانید از عهده آن برآیید. باور کنید.

این صفحه را به اشتراک بگذارید.
نظرات کاربران